انسان در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث انسان است. "انسان" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

دیدگاه امام علی(ع) درباره انسان و کرامت و منزلت او، بازتاب اندیشه‌های قرآنی و آموزه‌های پیامبری است. نام انسان ۶۳ بار در قرآن آمده است. گذشته از آیه‌هایی که درباره آفرینش، بزرگ‌داشت، گرامی‌داشت، روان‌شناسی و ویژگی‌های انسان آمده، دو آیه، به گونه‌ای آشکار و برجسته، از اهمیت و ارجمند بودن و کرامت او سخن گفته است. یک‌جا، خداوند به فرشتگان از جانشین ساختن انسان بر روی زمین خبر می‌دهد و این که فرشتگان از چنین کاری سترگ و خطرآمیز به شگفت می‌آیند[۱]. در آیه دیگر، پروردگار جهانیان از گزینش انسان به جای دیگر آفریدگان، برای بر دوش کشیدن بار سنگین و سهمگین «امانت» سخن می‌گوید[۲]. ساختار چهارگانه‌ای که در این دو آیه دیده می‌شود، عبارت است از: ۱. انسان؛ ۲. زمین یا به گونه‌ای همگانی طبیعت؛ ۳. پیوندی معنوی که انسان را از یک‌سو به زمین و طبیعت و از دیگر سو، به همزاد و همنوع خویش وابسته می‌سازد؛ ۴. خداوند.

در این میان، نقش انسان در زندگی‌اش، همان نقش جانشینی و امانت‌پذیری است. بدین‌گونه، سرشت و گوهر بستگی و پیوستگی انسان و طبیعت، پیوند میان امین با امانتی است که بدو سپرده‌اند و نه پیوند میان دارنده (مالک) و داشته و برده (مملوک). اینجا است که پیوند انسان با انسان، پیوند برتری‌جویی، خدایی کردن، تقدس‌گرایی یا دارندگی و مالکیت نیست. در این ساختار، هر بخش و پاره‌ای، درون این ترکیب و چارچوب جا می‌گیرد. زمین و آن‌چه در آن است، در دست بشر امانتی بیش نیست و انسان‌ها در کشیدن بار امانت و جانشینی خداوند باهم شریکند[۳].

در داستان آفرینش آدم، خداوند به فرشتگان دستور داد تا در برابر کرامت و منزلتی که به انسان ارزانی داشت، به پای او بیفتند و پیش او سر خم کنند: آن‌گاه، از فرشتگان خواست تا آن‌چه در عهده دارند، ادا کنند و عهدی را که پذیرفته‌اند، وفا کنند. سجده او را از بُن دندان بپذیرند. خود را خوار و او را بزرگ گیرند...[۴].

آفرینش، با انسان به نقطه اوج و نهایی‌اش می‌رسد. در شعر شاعر بکتاشی می‌خوانیم: این جهان بسان درخت است که میوه آن انسان شده است. مقصود میوه بود، به درخت میندیش![۵].

خداوند در دستوری که به فرشتگان داد تا در برابر انسان به کرنش برخیزند، فرشتگان مقرب خویش را آزمود. فقط شیطان از این فرمان سرپیچید. شیطان با خودبینی، ناز فروشی، خودبزرگ‌بینی و کوچک شمردن انسان، با پروردگار به ستیز برخاست. او با این نافرمانی‌اش با خداوند درافتاد و بر این پندار بود که رخت عزت پوشیده و کوشیده است تا جامه زبونی از تن درآورد[۶]؛ بدین‌سان، فرجام کسی که کرامت انسان را نادیده می‌انگارد و بر انسان ناز می‌فروشد و با او سرگران و ناشایسته رفتار می‌کند، از شیطان خوش‌تر و بهتر نخواهد بود. بدین رو توان گفت که دیگران را کوچک و ناچیز شمردن، کاری شیطانی است.[۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  2. ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.
  3. صدر، سید محمدباقر، المدرسة القرآنیه، ص۱۲۶-۱۳۳.
  4. «وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ وَ الْخُشُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ»؛ (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱، ص۵).
  5. Annemarie Chimmel، Mystical Dimensions of Islam، P. ۱۸۹..
  6. «ثُمَّ اخْتَبَرَ بِذَلِكَ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ لِيَمِيزَ الْمُتَوَاضِعِينَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِينَ... اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ»؛ «پس فرشتگان مقرب خود را بدان بیازمود، و بدین آزمایش فروتنان را از گردن‌کشان جدا فرمود؛ پس گفت خدای سبحان که دانا است بدان چه نهان است در دل‌های همگان و در پرده‌های غیب پنهان که رشک او شیطان را فرا گرفت و به آفرینش خویش بر آدم نازید و به اصل خود که آتش است بر او غیرت ورزید؛ پس دشمن خدا شیطان پیشوای غیرت‌ورزان است، و پیش رو مستکبران، پایه عصبیت را نهاد، و بر سر لباس کبریایی با خدا در افتاد. رخت عزت در بر کرد، و لباس خواری از تن برآورد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۱۹۲، ص۲۱۰-۲۱۱).
  7. ساکت، محمد حسین، مقاله «کرامت انسان»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۴۶.