بحث:علم شأنی در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۱۲ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شأنی یا فعلی بودن

مراد از شأنی یا فعلی بودن علوم برگزیدگان خداوند پاسخ به این پرسش است که آیا آنان توان و شأنیت آگاهی به علوم ویژه و گسترده‌ای را داشتند با آنکه این علوم، بالفعل نزد آنان بوده است؟ آیا علوم آنان در قلمروهای مختلف، بالفعل بوده یا آنکه برخی از آن به طور بالفعل نزد ایشان حاضر نبوده است؛ اما توان آن را داشتند که از شیوه‌های مختلف مانند الهام، دریافت از روح القدس و تعقل، این علوم را کسب کنند؟

توجه داریم که تعبیر علم شأنی، با نوعی تسامح همراه است و در واقع، علمی در کار نیست؛ بلکه استعداد و قابلیت کسب آن علم وجود دارد. همانند فقیه با دانشمندی که پس از سال‌ها تحصیل و تلاش، از استعداد و توانی علمی برخوردار شده است؛ به گونه‌ای که اگر مسئله جدیدی را از او بپرسند، می‌تواند با تکیه به توان علمی خویش، پاسخ آن را از اندوخته‌های پیشین خود یا از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورد؛ اما افراد عادی که چنین توانایی را ندارند با استعدادشان از فعلیت دور است، باید سالها تلاش کنند تا بتوانند پاسخ گوی آن پرسش‌ها باشند با توجه به این نکته، تفاوت مردم عادی و دانشمندان در علوم شأنی آن است که شأنی و بالقوه بودن دانش آنان، برخلاف دیگر مردم - که آنان نیز توان فراگیری آن دانش را دارند - به فعلیت بسیار نزدیک است؛ اما در افراد عادی، با آنکه استعداد تخصص در یک رشته و علم به مباحث پیچیده آن وجود دارد، این توان از فعلیت آن فاصله زیادی دارد. از همین روی است که در عرف، به متخصصی که به آسانی می‌تواند پاسخ پرسشی را از اندوخته‌های ذهنی خود یا از کتاب‌ها و منابع آن موضوع، استنباط و استخراج کند، عالم به آن دانش گفته می‌شود.

جای تردید نیست که پیامبران علوم بسیاری را از طریق وحی و دیگر شیوه‌های یادشده دریافت کرده‌اند و این علوم بالفعل نزد آنان وجود داشته است. بنابراین در بالفعل بودن بخشی از علوم آنان تردید نیست؛ چنان که بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلا نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانش‌ها را کسب کنیم. بحث در این است که آیا همه علوم آنان بالفعل بوده‌اند یا بخشی از آن نیز شأنی بوده است؛ بدین معنا که آنان بالفعل به این امور آگاهی نداشتند، اما به دلیل ارتباط وحیانی با خداوند و بهره‌مندی از دیگر شیوه‌های مخصوص دریافت علم، هر مسئله تازه‌ای که برای آنان رخ می‌داد، دانش آن را به زودی دریافت می‌کردند. چنین دانشی را علم شأنی می‌نامیم.

به نظر می‌رسد بحث فعلی یا شأنی بودن علوم برگزیدگان خداوند، به نتایج بحث پیشین، یعنی تام یا افزایش پذیر بودن علوم آنان وابسته است؛ هر چند از جهتی این دو بحث مستقل‌اند. در یکی تمامیت یا افزایش پذیری علوم آنان، و در دیگری فعلی یا شأنی بودن دانش آنان محل بحث است؛ اما نتایج بحث گذشته، بر این بحث تأثیر گذار است؛ زیرا اگر علوم آنان را افزایش پذیر بدانیم، دانش ایشان قبل از افزایش، شأنی خواهد بود؛ چون در این فرض، هنوز علمی را کسب نکرده‌اند، هر چند توان کسب آن را دارند؛ اما پس از آنکه به شیوه‌های یاد شده آن علوم را به دست آوردند، علوم آنان فعلی خواهد بود. بنابراین در صورتی که علم برگزیدگان خداوند را افزایش پذیر بدانیم، شأنی بودن علوم ایشان نیز اثبات می‌شود. البته چنان که اشاره شد، علوم آنان پیش از تحصیل آن دانش، شأنی، و پس از آن فعلی خواهد بود.[۱]

پانویس

بازگشت به صفحهٔ «علم شأنی در کلام اسلامی».