علم معصوم در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ویژگی‌های علمی اهل بیت(ع)

نخست: گنجوران دانش خداوند

  • پیامبر خدا(ص)ـ به نقل از خداوند عز و جل، در توصیف ویژگی‌های اهل بیت(ع) ـ: و آنها پس از تو، گنجُوران علم من‌اند.[۱]
  • امام باقر(ع): به خدا سوگند، ما گنجوران خدا در آسمان و زمین هستیم، نه بر زر و سیم، که گنجوران علم اوییم.[۲]
  • امام باقر(ع): ما، گنجوران علم خدا و بازگو کنندگان وحی خداییم.[۳]
  • امام باقر(ع): خداوند متعال، علم خاصی دارد و علم عامی. علم خاص او، همان علمی است که [حتّی] فرشتگان مقرّب و پیامبرانِ فرستاده او، بر آن، آگاهی ندارند و علم عامّ او، همان علمی است که فرشتگان مقرّب و پیامبران فرستاده او، بر آن، آگاهی دارند و از پیامبر خدا به ما رسیده است.[۴]
  • امام صادق(ع): ما از پیامبران ارث می‌بریم. عصای موسی، نزد ماست و ما گنجوران خدا در زمین هستیم، نه گنجوران زر و سیم.[۵]
  • امام صادق(ع): ما شجره علم و اهل بیت پیامبر هستیم. جایگاه فرود جبرئیل، در خانه ماست و ما گنجوران علم خدا و معادن وحی خدا هستیم. هر که از ما پیروی کند، رهایی می‌یابد و هر که از ما باز ماند، نابود می‌گردد و حقّ خداست که چنین کند.[۶]

دوم: ظرف دانش خداوند

  • امام زین العابدین(ع): ما، درهای خداییم. ما راه راستیم. ما ظرف علم اوییم. ما بازگوکننده وحی اوییم. ما پایه‌های توحید اوییم. ما جایگاه راز اوییم.[۷]
  • امام صادق(ع): خداوند ـ تبارک و تعالی ـ ما را برای خود برگزید و سپس ما را برگزیده مردمان و معتمدان بر وحی و گنجوران زمین و جایگاه راز و ظرف علم خود قرار داد.[۹]
  • مقتضب الأثر ـ به نقل از وهب بن منبّه، در یادکرد آنچه به موسی(ع) وحی شد ـ: به ذکر ایشان (محمّد و اوصیای پس از او) متوسّل شو؛ چرا که آنها گنجوران علم من و ظرف حکمت من و کان پرتو من اند.[۱۰]
  • الاحتجاج ـ به نقل از فاطمه صغرا که پس از رویداد کربلا و آنچه بر اهل بیت گذشت، به اهل کوفه چنین خطاب کرد ـ :امّا پس از سپاس خداوند، ای کوفیان! ای اهل نیرنگ و دغل و خودپسندی! ما خاندانی هستیم که خداوند، ما را با شما و شما را با ما آزمود. پس آزمون ما را خوب قرار داد و علم خود را در میان ما گذاشت و فهمش را نزد ما نهاد. ما ظرف دانش و فهم و حکمت اوییم و حجّت اوییم در زمین در بلاد او برای بندگانش. خداوند، ما را به سبب کرامت خود، ارجمند داشته و به سبب پیامبرش ما را بر بسیاری از خلایقش برتری داده است.[۱۱]

سوم: وارثان دانش پیامبران

  • امام باقر(ع): پیامبر خدا(ص)فرمود: «نخستین جانشینی که بر زمین بود، هِبَةُ اللّه پسرِ آدم(ع) بود و پیامبری رحلت نکرده است، مگر آن که جانشینی داشته است. شمارِ همه پیامبران، صد و بیست هزار پیامبر بوده که پنج تن از ایشان: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ع)، اولو العزم بوده‌اند. علی بن ابی طالب(ع)، به منزله هبة اللّه برای محمّد است و دانش [همه] اوصیا و دانش کسانی را که پیش از او بوده‌اند، به ارث برده است و محمّد، دانش پیامبران و رسولان پیش از خود را به ارث برده است».[۱۲]
  • امام علی(ع): ای مردم! به اطاعت و شناخت کسانی رو آورید که عذر «بی اطّلاعی از آنان»، پذیرفته نیست. آگاه باشید علمی که آدم، آن را فرود آورد و هر آنچه پیامبران تا خاتم الأنبیا، بدان فضیلت داده شده‌اند، در خاندان محمّد(ص)است. پس به کدام کژراهه می‌روید ؟ بلکه به کدام سو روانید؟[۱۳]
  • الخصال ـ به نقل از ذریح بن محمد محاربی ـ: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: «ما وارثان پیامبرانیم. پیامبر(ص)بر علی(ع) جامه‌ای پوشاند و سپس هزار کلمه به او آموخت که هر کلمه، آغازگر هزار کلمه بود».[۱۴]
  • امام باقر(ع): علمی که با آدم(ع) فرود آمد، دیگر بالا نرفت و علم، به ارث برده می‌شود و علی(ع) عالِم این امّت است و هرگز در میان ما عالِمی رحلت نکرده، مگر آن که از خاندان خود، کسی را به جانشینی نهد که علمی همچون او یا آنچه خدا بخواهد را بداند.[۱۵]
  • امام باقر(ع): ای مردم! خداوند، خاندان پیامبر شما را به کرامتِ خود، ارجمندی بخشیده و به هدایت خود، عزیز داشته و به دین خود، اختصاص داده و به علم خود، فضیلت بخشیده و دانش خود را بدیشان سپرده و از آنها خواهان پاسداری آن شده است. ... آنان امامان دعوت‌گر و جلوداران هدایت‌گر و داوران حاکم و اخگران راهنما و الگوی نیکو و خاندان پاک و امت میانه و مشخص‌ترین نشانه و راست‌ترین راه و آرایش مردم نژاده و وارثان پیامبران‌اند.[۱۶]
  • الکافی ـ به نقل از ابو بصیر ـ :بر امام باقر(ع) وارد شدم. گفتم: شما، وارثان پیامبرِ خدایید؟ فرمود: «آری». گفتم: پیامبر خدا(ص)وارث پیامبران بود و هر چه آنها می‌دانستند، می‌دانست؟ به من فرمود: «آری».[۱۷]
  • امام صادق(ع): علی(ع) عالِم بود و علم، ارث برده می‌شود و عالِم هرگز نمی‌میرد، مگر این که پس از او کسی بماند که علم او یا آنچه را خدا بخواهد، بداند.[۱۸]
  • امام صادق(ع): علمی که با آدم(ع) فرود آمد، دیگر بالا نرفت (/ نابود نشد) و عالِمی در نگذشت، مگر آن که علمش را به ارث نهاد. زمین، بدون عالِم، باقی نمی‌ماند.[۱۹]
  • امام صادق(ع): ما، وارثان انبیا و میراث‌بران کتاب خدا و برگزیدگان اوییم.[۲۰]
  • الکافی ـ به نقل از ضریس کُناسی ـ: نزد امام صادق(ع) بودم و ابوبصیر نیز در خدمت ایشان بود. امام صادق(ع) فرمود: «داوود، علم پیامبران را به ارث برد و سلیمان، علم داوود را و محمد، علم سلیمان را و ما علم محمّد را به ارث برده‌ایم. نزد ماست صحف ابراهیم و ده فرمان موسی». ابوبصیر گفت: این، همان علم است. فرمود: «ای ابومحمد! این، همان علم نیست. علم، آن است که شب و روز و روز به روز و ساعت به ساعت رخ می‌دهد».[۲۱]
  • امام هادی(ع) ـ در زیارت جامعه که امامان(ع) را با آن، زیارت می‌کنند ـ: سلام بر امامانِ هدایت و چراغ‌های تاریکی و نشانه‌های تقوا و صاحبان خرد و فرزانگان و پناهگاه مردم و وارثان پیامبران و الگوهای والا و صاحبان دعوت نیکو و حجت‌های خدا بر اهل دنیا و آخرت و نخستینیان، و رحمت و برکات خدا بر ایشان باد![۲۲]

چهارم: حدیث آنها، همان حدیث پیامبر خداست

  • امام باقر(ع) ـ وقتی از ایشان پرسیدند که: چرا ایشان حدیث را مرسل می‌گوید و اِسناد نمی‌دهد ؟ ـ :هر گاه من حدیثی گفتم و آن را اسناد ندادم، سند من در آن، پدرم است به نقل از جدّم به نقل از پدرش به نقل از جدّش پیامبر خدا(ص)به نقل از جبرئیل به نقل از خداوند عز و جل.[۲۳]
  • امام باقر(ع): اگر ما بر اساس رأی و نظر خود حدیث بگوییم، گمراه شده ایم، همچون کسانی که پیش از ما بودند؛ لکن ما از روی بیّنه ای از سوی خدایمان حدیث می‌گوییم که خداوند، آن را برای پیامبرش و او نیز برای ما تبیین کرده است.[۲۴]
  • الإرشاد ـ به نقل از جابر ـ : به امام باقر(ع) گفتم: هر گاه حدیثی برای من می‌گویی، سند آن را نیز برای من باز گو. فرمود: «پدرم به نقل از جدّم به نقل از پیامبر خدا(ص)به نقل از جبرئیل به نقل از خداوند عز و جلبه من حدیث کرده است. هر آنچه من به تو حدیث کنم، این گونه اِسنادی دارد».[۲۵]
  • امام صادق(ع): حدیث من حدیث پدرم و حدیث پدرم حدیث نِیایم و حدیث نِیایم، حدیث حسین و حدیث حسین حدیث حسن و حدیث حسن حدیث امیر مؤمنان و حدیث امیر مؤمنان حدیث پیامبر خدا(ص)و حدیث پیامبر خدا حدیث خداوند عز و جلاست.[۲۶]
  • امام صادق(ع): خداوند، ولایت ما و دوستی ما را واجب ساخته است. به خدا سوگند، ما از روی هوسِ خود، سخن نمی‌گوییم و بر طبق آرای خود، عمل نمی‌کنیم، و نمی‌گوییم مگر آنچه را که خداوند عز و جل فرموده است.[۲۷]
  • امام کاظم(ع) ـ در پاسخ خَلَف بن حمّاد کوفی که سؤال دشواری از ایشان پرسید ـ: به خدا سوگند، من تو را آگاه نمی‌کنم، مگر به نقل از پیامبر خدا(ص) به نقل از جبرئیل به نقل از خداوند عز و جل.[۲۸]
  • امام رضا(ع): ما از سوی خدا و پیامبر او حدیث می‌گوییم. [۲۹]

پنجم: آگاه‌ترین مردم

  • پیامبر خدا(ص): من دو چیز در میان شما می‌نهم که اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمی‌شوید: کتاب خداوند عز و جل و اهل بیتم که همان عترت من اند. ای مردم! گوش کنید. به من خبر رسیده است که در کنار حوض [کوثر] بر من وارد خواهید شد و من در باره این که با این دو چیز گران سنگ چه کردید، از شما پرسش خواهم کرد. این دو چیز گران سنگ، کتاب خداوندِ والانام و اهل بیت من اند. پس، از آنها پیشی نگیرید که نابود می‌شوید و به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند.[۳۰]
  • پیامبر خدا(ص): آگاه باشید که نیکان خاندان من و پاک‌ترین‌های تبار من، در خردسالی، خردمندترین مردم و در بزرگ‌سالی، داناترین ایشان‌اند. پس به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند. آنها شما را از درِ هدایت بیرون نمی‌برند و به درِ گمراهی واردتان نمی‌سازند. [۳۱]
  • امام علی(ع): اصحاب سر از اصحاب محمد(ص) می‌دانند که ایشان فرموده است: «من و خاندانم پاک هستیم. پس، از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنها عقب نمانید که می‌لغزید و با آنها به مخالفت بر نخیزید که نادانی می‌یابید و به آنها نیاموزید که آنها از شما داناترند. آنها داناترینِ مردم‌اند در بزرگ‌سالی و خردمندترینِ آنها در خردسالی».[۳۲]
  • کمال الدین ـ در حدیثی طولانی ـ : جابر بن عبد اللّه انصاری بر امام زین العابدین(ع) وارد شد. در حالی که امام(ع) با جابر بن عبد اللّه سخن می‌گفت، ناگاه محمد بن علی (امام باقر(ع) ) از نزد خانواده‌اش بیرون آمد و زلف امام ـ که هنوز جوان بود ـ، به چشم می‌خورد. هنگامی که جابر او را دید، پیکرش به لرزه افتاد و موی بر بدنش راست گردید و اندکی بدو نگریست. سپس به او گفت: رو به من کن، جوان! و او، رو به جابر کرد. جابر، سپس به او گفت: بر گرد. او بر گشت. جابر گفت: به خدای کعبه سوگند، شکل و شمایل پیامبر(ص)را دارد. سپس جابر برخاست و به او نزدیک شد و گفت: نام تو چیست، ای جوان؟ فرمود: «محمّد». جابر پرسید: پسر که هستی؟ فرمود: «پسر علی بن الحسین». جابر گفت: فرزندم! جانم فدایت باد! بنا بر این تو باید باقر باشی. پاسخ داد: «آری». و سپس فرمود: «به من بگو پیامبر خدا(ص) چه مسئولیتی بر دوش تو نهاده است؟». جابر گفت: سَرورم! پیامبر(ص)به من بشارت زنده ماندن داد تا تو را ملاقات کنم و به من فرمود: «هر گاه او را دیدی، سلام مرا به او برسان». سَرورم! پیامبر خدا(ص)به تو سلام می‌رساند. امام باقر(ع) فرمود: «ای جابر! سلام و درود بر پیامبر خدا، تا زمانی که آسمان ها و زمین بر قرارند و بر تو ـ ای جابر ـ سلامی باد، به گونه ای که ابلاغ کردی!». جابر از این پس نزد امام(ع) می‌رفت و از ایشان آموزش می‌گرفت. یک بار امام باقر(ع) درباره چیزی از او پرسش کرد. جابر در پاسخ گفت: به خدا سوگند، من بر خلاف نهی پیامبر خدا(ص) رفتار نمی‌کنم. او به من فرموده است که شما، امامان هدایتگرِ از خاندانش پس از او هستید که در خردسالی، خردمندترین مردم و در بزرگ‌سالی، داناترین مردم هستید و نیز فرمود: «به آنها چیزی نیاموزید، که آنها از شما داناترند». امام باقر(ع) فرمود: «جدّم پیامبر خدا(ص)راست گفت. من در آنچه از تو پرسیدم، آگاه ترم و از کودکی، حکمت را دریافته ام و همه اینها در پرتو فضل خدا و رحمت او به ما اهل بیت است».[۳۳]
  • الطبقات الکبری ـ به نقل از جبله دختر مصفّح، از پدرش ـ: علی(ع) به من گفت: «ای مرد بنی‌عامری! درباره آنچه خدا و پیامبرش فرموده‌اند، از من پرسش کن که ما اهل بیت(ع) به آنچه خدا و پیامبرش فرموده‌اند، آگاه‌ترینیم». [۳۴]
  • امام علی(ع) ـ در سخنان حکیمانه منسوب به ایشان ـ :غایت هر ژرف‌اندیش در دانش ما، آن است که نداند. [۳۵]
  • امام باقر(ع) ـ به سلمة بن کُهَیل و حَکَم بن عُتَیبه ـ : نه در شرق و نه در غرب، دانش صحیحی را نمی‌یابید، مگر آن که از نزد ما اهل بیت بیرون آمده باشد.[۳۶]
  • امام باقر(ع): هیچ یک از مردم، به حق و صوابی دست‌نیافته و هیچ کس داوریِ حقّی نکرده است، مگر از آنچه از سوی ما اهل بیت صادر شده باشد و هر گاه امور آنها شاخه شاخه گردد، خطا از آنِ ایشان و صواب، از آنِ علی(ع) خواهد بود.[۳۷]
  • الکافی ـ به نقل از زراره ـ: نزد امام باقر(ع) بودم. مردی از اهل کوفه از ایشان در باره این سخن امیر مؤمنان(ع) که: «درباره هر چه می‌خواهید، از من بپرسید. شما در باره نکته ای از من نخواهید پرسید، مگر آن که شما را از آن آگاه می‌کنم» پرسش کرد. فرمود: «هیچ کس به علمی دست نیافته است، مگر این که آن علمْ از سوی امیر مؤمنان(ع) صادر شده باشد. مردم هر کجا می‌خواهند بروند. به خدا سوگند، امر نیست، مگر از این جا» و با دست به خانه اش اشاره کرد.[۳۸]
  • الکافی ـ به نقل از عبد اللّه بن سلیمان ـ :مردی از بصریان به نام عثمانِ اعمی در خدمت امام باقر(ع) بود و شنیدم که می‌گفت: حسن بصری گمان می‌کند کسانی که دانش خود را پنهان می‌دارند، دوزخیان از باد شکم آنها در آزار خواهند بود. امام باقر(ع) فرمود: «بنا بر این، مؤمن خاندان فرعون، نابود شده است؛ زیرا از هنگامی که خداوند، نوح(ع) را بر انگیخت، دانش، پنهان بوده است. به خدا سوگند، حَسَن چه به شمال برود چه به جنوب، دانشی جز در این جا یافت نمی‌شود».[۴۰]
  • الکافی ـ به نقل از ابو بصیر ـ :از امام باقر(ع) در باره شهادت دادن زنازاده پرسش کردم که: آیا جایز است؟ فرمود: «خیر». گفتم: حَکَم بن عتیبه می‌گوید جایز است. فرمود: «خدایا! از گناه او در مگذر. خداوند به حَکَم نفرموده است: «و این قرآن برای تو و قومت تذکّری است». حَکَم، چه به راست برود و چه به چپ، به خدا سوگند، علم به دست نمی‌آید، مگر از اهل بیتی که جبرئیل بر آنها نازل شده است». [۴۱]
  • امام صادق(ع) ـ به ابو بصیر ـ :حکم بن عتیبه، از کسانی است که خداوند در باره آنها فرموده است: «برخی از مردم می‌گویند که به خدا و روز واپسین ایمان آورده ایم، در حالی که ایمان ندارند». حَکَم، چه به شرق برود چه به غرب، به خدا سوگند، به علمی دست نمی‌یابد، مگر از اهل بیتی که جبرئیل بر آنان نازل شده است.[۴۲]
  • امام صادق(ع): ای یونس! هر گاه طالب علمِ صحیح بودی، آن را از اهل بیت بستان؛ زیرا آن برای ما روایت شده است و به ما شرح حکمت و سخنِ فصل داده اند. خداوند، ما را برگزیده است و به ما آن داده که به هیچ یک از جهانیان نداده است.[۴۳]
  • امام صادق(ع) ـ در حالی که گروهی از کوفیان در خدمت ایشان بودند ـ: شگفت از مردمی که همه علم خود را از پیامبر خدا(ص) ستاندند و بدان عمل کردند و ره یافتند و گمان می‌کنند اهل بیت(ع) او علمش را نستانده اند، در حالی که ما، اهل بیت و ذرّیه او هستیم؛ وحی در خانه های ما فرود آمد و علم از سوی ما بدیشان صادر شد. آیا آنها گمان می‌کنند که آگاه شده اند و ره‌یافته‌اند؛ ولی ما نمی‌دانیم و گمراه شده ایم؟! این، محال است».[۴۴]
  • امام رضا(ع): خداوند، پیامبران و امامان را ـ که درودهای خداوند بر آنان باد ـ توفیق داده است و بدیشان از گنجینه علم و حکمت خود، آن بخشیده که به دیگران نبخشیده است. علم آنها، برتر از علم مردم زمانشان است در این سخن خداوند متعال: «آیا آن که به سوی حق هدایت می‌کند، برای پیروی، سزاوارتر است یا کسی که هدایت نمی‌کند، مگر خود هدایت شود؟ پس شما را چه شده؟! چگونه داوری می‌کنید» و این سخن خدای ـ تبارک و تعالی ـ: «هر که حکمتْ داده شده، خیر فراوانی بدو داده شده است» و سخن او درباره طالوت: «خداوند، او را بر شما برگزیده و به دانش و توان او افزوده است و خداوند، مُلک خویش را به هر کس بخواهد، می‌بخشد و خداوند، گشایشگری داناست».[۴۵]

ششم: راسخان در دانش

  • امام علی(ع): کجایند کسانی که گمان کرده‌اند که راسخان در دانش، آنهایند، نه ما؟ آنان دروغ می‌گویند و به حقّ ما تجاوز می‌کنند. خداوند، ما را بالا برده و آنها را پست کرده است و به ما بخشیده و آنها را محروم ساخته است و ما را داخل کرده و آنها را بیرون برده است. در پرتو وجود ماست که هدایت، اعطا می‌شود و پرده از نابینایی برگرفته می‌شود.[۴۶]
  • امام علی(ع): خداوند، فرمانبری از والیان امر خود را که به دین او می‌پردازند، واجب ساخته است، چنان که فرمانبری از پیامبر خدا(ص)را بر آنها واجب کرده است. خداوند می‌فرماید: «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولو الأمرتان را اطاعت کنید». سپس خداوند، جایگاه والیان امرش را که به تأویل کتابش علم و آگاهی دارند، روشن کرده و می‌فرماید: «و اگر آن را به پیامبر و اولو الأمر خود ارجاع دهند، قطعا از میان آنان، کسانی‌اند که [حقیقت] آن را در می‌یابند». همه مردم، جز ایشان از شناخت کتاب او ناتوان اند؛ زیرا آنان راسخان در دانش اند و در تأویل قرآن، [از خطا] ایمن قرار داده شده‌اند. خداوند می‌فرماید: «و تأویل آن را هیچ کس نمی‌داند، مگر خدا و راسخان در دانش». [۴۷]
  • تفسیر العیّاشی ـ به نقل از برید بن معاویه ـ: از امام باقر(ع) مفهوم این سخن خداوند را که: «و تأویل آن را هیچ کس نمی‌داند، مگر خدا و راسخان در دانش» جویا شدم. فرمود: «یعنی: تأویل همه قرآن را [نمی داند]، مگر خدا و راسخان در دانش. پس پیامبر خدا، بالاترینِ راسخان است که خداوند متعال، هر تنزیل و تأویلی را که بر او نازل کرده، بدو آموخته است و خداوند، چیزی بر او نازل نفرموده که تأویل آن را بدو نیاموخته باشد و جانشینانِ پس از او، همه آن را می‌دانند. آنهایی که نمی‌دانند، گفتند: اینک که تأویل آن را نمی‌دانیم، چه بگوییم؟ خداوند به آنها پاسخ داد: «[راسخان در علم] می‌گویند: ما به آن ایمان آوردیم. همه آن، از جانب پروردگار ماست». قرآن، خاص دارد و عامّی و ناسخ و منسوخی و محکم و متشابهی و راسخان در دانش، آن را می‌دانند».[۴۸]
  • امام صادق(ع): ما، راسخان در دانش هستیم و ما تأویل قرآن را می‌دانیم.[۴۹]
  • امام صادق(ع): راسخان در دانش، امیر مؤمنان و امامان پس از او هستند.[۵۰]

هفتم: معدن دانش

  • العمدة ـ به نقل از حمید بن عبد اللّه بن یزید مدنی ـ : نزد پیامبر(ص) درباره یکی از داوری‌های علی بن ابی طالب(ع) سخن به میان آمد. پیامبر(ص) به شگفت آمد و فرمود: «ستایش، خدایی را که حکمت را در میان ما اهل بیت نهاد».[۵۲]
  • امام علی(ع): ما، درخت نبوّت و فرودگاه رسالت و مکان آمد و شدِ فرشتگان و کان‌های دانش و سرچشمه‌های حکمتیم. یار و دوستدار ما، رحمت را انتظار می‌کشد و دشمن و کینه توز ما، یورش را انتظار می‌بَرد.[۵۳]
  • امام علی(ع) ـ در سخنرانی برای مردم مدینه ـ: آگاه باشید! سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر دانش را از کانش برگیرید و آب را با گوارایی اش بنوشید و خیر را از جایگاهش بیندوزید و راه روشن را در پیش گیرید و در پیمودن حق، مسیر آن را بپیمایید، راه ها بر شما هویدا می‌شوند و نشانه ها بر شما رخ می‌نمایند و اسلام برای شما پرتوافشانی می‌کند.[۵۴]
  • امام حسین(ع): ما نمی‌دانیم چرا مردم، کینه ما را می‌جویند، در حالی که ما خانه رحمت و درخت نبوت و کان دانش و معرفتیم![۵۵]
  • امام زین العابدین(ع): چرا مردم، کینه ما را می‌جویند، در حالی که ـ به خدا سوگند ـ ما درخت نبوت و خانه رحمت و کان دانش و معرفت، و مکان آمد و شد فرشتگانیم.[۵۶]
  • امام باقر(ع): آگاهی از کتاب خداوند عز و جل و سنّت پیامبر او در دل مهدی ما می‌روید، چنان که کشت به بهترین شکل آن می‌روید. پس اگر کسی از شما ماند تا او را دید، باید هنگام دیدن او بگوید: سلام بر شما، ای اهل خانه رحمت و نبوّت و کان دانش و جایگاه رسالت![۵۷]
  • امام باقر(ع): درختی که ریشه آن، پیامبر خدا و شاخه آن، امیر مؤمنان علی(ع) و نوشاخه‌های آن، فاطمه دخت محمد(ص)است و میوه‌های آن، حسن و حسین‌اند، درخت نبوت است که روییده رحمت و کلید حکمت و کان معرفت و جایگاه رسالت و مکان آمد و شدِ فرشتگان و موضع سر و سپرده خداوند و امانتی است که بر آسمان‌ها و زمین عرضه شده و حرم بزرگ خدا و بیت و حرم قدیم اوست.[۵۸]
  • امام صادق(ع): چون ظهر می‌شد، علی بن الحسین (زین العابدین)(ع) نماز می‌گزارْد و دعا می‌کرد و پس از آن بر پیامبر(ص)چنین درود می‌فرستاد: «خدایا! درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد که درخت نبوّت و جایگاه رسالت و مکان آمد و شدِ فرشتگان و کان دانش و معرفت و اهل بیت وحی‌اند».[۵۹]

هشتم: زنده‌دارندگان علم و دانش

  • امام علی(ع) ـ در سخنرانی ای در توصیف خاندان محمّد(ص)ـ :آنان، حیات دانش و مرگ نادانی اند. خردمندی ایشان، خبر از علم آنان می‌دهد و ظاهرشان حکایت از باطنشان دارد و سکوتشان پرده از حکمت گفتارشان بر می‌گیرد. آنها مخالف حق نیستند و در آن با یکدیگر اختلاف نمی‌کنند.[۶۰]
  • امام علی(ع): بدانید هرگز به راه راست پی نخواهید برد تا کسی را که آن را واگذاشته، بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفا نمی‌کنید تا کسی را که نقض پیمان کرده، بشناسید و هرگز به کتاب خدا چنگ نمی‌زنید تا کسی را که آن را دور انداخته، بشناسید. پس آن (راه راست و وفا به پیمان و چنگ زدن به قرآن) را از اهل آن درخواست نمایید؛ زیرا ایشان حیات دانش و مرگ نادانی‌اند. آنان کسانی‌اند که حکمتشان خبر از علمشان می‌دهد و سکوتشان پرده از گفتارشان برمی‌گیرد و ظاهرشان حکایت از باطنشان دارد. آنها مخالف حق نیستند و در آن با یکدیگر اختلاف ندارند. پس دین در باره آنان گواهی است راستگو و خاموشی است گویا.[۶۱][۶۲]

درهای علوم اهل بیت

علم کتاب

تأویل قرآن

نام اعظم خدا

آشنایی با همه زبان‌ها

آشنایی با زبان پرندگان و هر جانور دیگر

آگاهی از آنچه بوده و خواهد بود

آگاهی از مرگ و میرها و بلایا

آگاهی از هر آنچه در زمین و آسمان است

آگاهی از انچه خداوند در شب و روز پدید می‌آورد

سرچشمه‌های علوم اهل بیت(ع)

آموزش پیامبر خاتم(ص)

اصول علم

کتاب‌های پیامبران

کتاب امام علی(ع)

مصحف فاطمه(س)

جامعه

جفر

الهام

چگونگی علم اهل بیت(ع)

هر گاه که بخواهند، می‌دانند

علم برای اهل بیت(ع) قبض و بسط می‌یابد

علم اهل بیت(ع) فزونی می‌یابد

منابع

پانویس

  1. «رسول اللّه(ص) عن اللّه عز و جل ـ فی خَصائِصِ أهلِ البَیتِ(ع) ـ :وهُم خُزّانی عَلی عِلمی مِن بَعدِکَ». الکافی: ج ۱، ص ۱۹۳ ح ۴، و ص ۲۰۹ ح ۴، بصائر الدرجات: ص ۵۴، ح ۳؛ کلاهما عن أبی حمزة الثمالیّ عن الإمام الباقر(ع)، بحار الأنوار: ج ۲۶، ص ۱۰۷، ح ۱۲.
  2. الإمام الباقر(ع): «وَاللّهِ إنّا لَخُزّانُ اللّهِ فی سَمائِهِ وأرضِهِ، لا عَلی ذَهَبٍ ولا عَلی فِضَّةٍ إلّا عَلی عِلمِهِ». الکافی: ج ۱ ص ۱۹۲، ح۲، بصائر الدرجات: ص ۱۰۴، ح ۱، إعلام الوری: ج ۱، ص ۵۰۹، کلّها عن سورة بن کلیب، بحار الأنوار: ج ۲۶، ص ۱۰۵، ح ۱.
  3. «عنه(ع): نَحنُ خُزّانُ عِلمِ اللّهِ، ونَحنُ تَراجِمَةُ وَحیِ اللّهِ». الکافی: ج۱، ص۱۹۲، ح ۳، بصائر الدرجات: ص ۱۰۴، ح ۶ کلاهما عن سدیر، إعلام الوری: ج ۱، ص ۵۳۵، عن سدیر الصیرفی عن الإمام الصادق(ع)، بشارة المصطفی: ص ۱۵۸ عن جابر بن عبد اللّه فیه «ورثة» بدل «تراجمة» ،بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۱۰۵، ح ۴.
  4. «عنه(ع): إنَّ للّهِِ تَعالی عِلما خاصّا وعِلما عامّا، فَأَمَّا العِلمُ الخاصُّ فَالعِلمُ الَّذی لَم یُطلِع عَلَیهِ مَلائِکَتَهُ المُقَرَّبینَ وأنبِیاءَهُ المُرسَلینَ، وأمّا عِلمُهُ العامُّ فَإِنَّهُ عِلمُهُ الّذی أطلَعَ عَلَیهِ مَلائِکَتَهُ المُقَرَّبینَ وأنبِیاءَهُ المُرسَلینَ، وقَد وَقَعَ إلَینا مِن رَسولِ اللّهِ(ص)». التوحید: ص ۱۳۸ ح ۱۴ عن ابن سنان عن الإمام الصادق(ع)، بصائر الدرجات: ص ۱۱۱ ح ۱۲ عن حنّان الکندی عن أبیه و ص ۱۰۹ ح ۱ عن حنّان بن سدیر کلاهما عن الإمام الصادق(ع) نحوه، بحار الأنوار: ج ۴ ص ۸۵ ح ۱۹.
  5. الإمام الصادق(ع): نَحنُ وَرِثنَا النَّبِیّینَ، وعِندَنا عَصا موسی، وإنّا لَخُزّانُ اللّهِ فِی الأَرضِ، لا بِخُزّانِ ذَهَبٍ ولا فِضَّةٍ.تفسیر فرات: ص ۱۰۷ ح ۱۰۱ عن إبراهیم، تفسیر العیّاشی: ج ۲ ص ۲۸ عن أبی حمزة الثمالی وفیه صدره إلی «موسی» نحوه وراجع: شرح الأخبار: ج ۳ ص ۴۰۲ ح ۱۲۸۷، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۲۹۹ ح ۵۰.
  6. «عنه(ع): نَحنُ شَجَرَةُ العِلمِ، ونَحنُ أهلُ بَیتِ النَّبِیِّ، وفی دارِنا مَهبَطُ جَبرَئیلَ، ونَحنُ خُزّانُ عِلمِ اللّهِ، ونَحنُ مَعادِنُ وَحیِ اللّهِ. مَن تَبِعَنا نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنّا هَلَکَ، حَقّا عَلَی اللّهِ عز و جل». الأمالی للصدوق: ص ۳۸۳ ح ۴۹۰، بشارة المصطفی: ص ۵۴ کلاهما عن أبی بصیر، روضة الواعظین: ص ۲۹۹، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۲۴۰ ح ۱، وراجع: إعلام الوری: ج ۱ ص ۵۰۸.
  7. «الإمام زین العابدین(ع): نَحنُ أبوابُ اللّهِ، ونَحنُ الصِّراطُ المُستَقیمُ، ونَحنُ عَیبَةُ عِلمِهِ، ونَحنُ تَراجِمَةُ وَحیِهِ، ونَحنُ أرکانُ تَوحیدِهِ، ونَحنُ مَوضِعُ سِرِّهِ». معانی الأخبار: ص ۳۵ ح ۵ عن أبی حمزة الثمالی، بحار الأنوار: ج ۲۴ ص ۱۲ ح ۵.
  8. «الإمام الصادق(ع): نَحنُ وُلاةُ أمرِ اللّهِ، وخَزَنَةُ عِلمِ اللّهِ، وعَیبَةُ وَحیِ اللّهِ. الکافی: ج ۱ ص ۱۹۲ ح ۱، بصائر الدرجات: ص ۶۱ ح ۳ کلاهما عن عبد الرحمن بن کثیر، المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴، ص ۲۰۶ عن جابر عن الإمام الباقر(ع) نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۱۰۶ ح ۹.
  9. «عنه(ع): إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالَی انتَجَبَنا لِنَفسِهِ، فَجَعَلَنا صَفوَتَهُ مِن خَلقِهِ، واُمَناءَهُ عَلی وَحیِهِ، وخُزّانَهُ فی أرضِهِ، ومَوضِعَ سِرِّهِ، وعَیبَةَ عِلمِهِ». بصائر الدرجات: ص ۶۲ ح ۷ عن عبّاد بن سلیمان عن أبیه، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۲۴۷ ح ۱۶.
  10. مقتضب الأثر عن وهب بن منبّه ـ فی ذِکرِ ما اُوحِیَ إلی موسی(ع) ـ :تَمَسَّک بِذِکرِهِم [مُحَمَّدٍ(ص)وَالأَوصِیاءِ مِن بَعدِهِ] فَإِنَّهُم خَزَنَةُ عِلمی، وعَیبَةُ حِکمَتی، ومَعدِنُ نوری. مقتضب الأثر: ص ۷۶ ح ۲۴، بحار الأنوار: ج ۵۱ ص ۱۴۹ ح ۲۴.
  11. «الاحتجاج عن فاطمة الصّغری ـ لِأَهلِ الکوفَةِ بَعدَ وَقعَةِ کَربَلاءَ وما جَری عَلی أهلِ البَیتِ ـ: أمّا بَعدُ، یا أهلَ الکوفَةِ، یا أهلَ المَکرِ وَالغَدرِ وَالخُیَلاءِ، إنّا أهلُ بَیتٍ ابتَلانَا اللّهُ بِکُم، وَابتَلاکُم بِنا، فَجَعَلَ بَلاءَنا حَسَنا، وجَعَلَ عِلمَهُ عِندَنا وفَهمَهُ لَدَینا، فَنَحنُ عَیبَةُ عِلمِهِ، ووِعاءُ فَهمِهِ وحِکمَتِهِ، وحُجَّتُهُ فِی الأَرضِ فی بِلادِهِ لِعِبادِهِ، أکرَمَنَا اللّهُ بِکَرامَتِهِ، وفَضَّلَنا بِنَبِیِّهِ(ص)عَلی کَثیرٍ مِن خَلقِهِ تَفضیلاً. الاحتجاج: ج ۲ ص ۱۰۶ ح ۱۶۹ عن زید ـ بن موسی بن جعفر ـ عن الإمام الکاظم عن آبائه(ع)، الملهوف: ص ۱۹۵ عن زید عن الإمام الکاظم عن الإمام الصادق(ع)، مثیر الأحزان: ص ۸۷ نحوه، بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۱۱۰ ح ۱.
  12. «الإمام الباقر(ع): قالَ رَسولُ اللّهِ(ص): إنَّ أوَّلَ وَصِیٍّ کانَ عَلی وَجهِ الأَرضِ هِبَةُ اللّهِ بنُ آدَمَ، وما مِن نَبِیٍّ مَضی إلّا ولَهُ وَصِیٌّ، وکانَ جَمیعُ الأَنبِیاءِ مِئَةُ ألفِ نَبِیٍّ وعِشرینَ ألفَ نَبِیٍّ، مِنهُم خَمسَةٌ اُولُو العَزمِ: نوحٌ، وإبراهیمُ، وموسی، وعیسی، ومُحَمَّدٌ(ع). وإنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ کانَ هِبةَ اللّهِ لُِمحَمَّدٍ، ووَرِثَ عِلمَ الأَوصِیاءِ وعِلمَ مَن کانَ قَبلَهُ، أما إنَّ مُحَمَّدا وَرِثَ عِلمَ مَن کانَ قَبلَهُ مِنَ الأَنبِیاءِ وَالمُرسَلینَ». الکافی: ج ۱ ص ۲۲۴ ح ۲ عن عبد الرحمن بن کثیر عن الإمام الباقر(ع)، بصائر الدرجات: ص ۱۲۱ ح ۱ عن عبدالرحمن بن بکیر الهجریّ عن الإمام الباقر(ع)، أعلام الدین: ص ۴۶۴ عن عبد اللّه بن بکیر عن الإمام الباقر(ع)، وفیهما «مئة ألف نبیّ وأربعة وعشرین» بدل «مئة ألف نبیّ وعشرین ألف نبیّ»، بحار الأنوار: ج ۱۱ ص ۴۱ ح ۴۳.
  13. الإمام علیّ(ع): أیُّها النّاسُ ! عَلَیکُم بِالطّاعَةِ وَالمَعرِفَةِ بِمَن لا تُعذَرونَ بِجَهالَتِهِ، فَإِنَّ العِلمَ الَّذی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وجَمیعُ ما فُضِّلَت بِهِ [فی بعض نسخ المصدر: «فَصّلَت» بدل «فُضّلَت»] النَّبِیّونَ إلی خاتَمِ النَّبِیّینَ، فی عِترَةِ مُحَمَّدٍ(ص)، فَأَینَ یُتاهُ بِکُم بَل أینَ تَذهَبونَ ؟! الإرشاد: ج ۱ ص ۲۳۲ عن إسماعیل بن زیاد، کشف الیقین: ص ۸۹ ح ۸۷، الغیبة للنعمانی: ص ۴۴ نحوه، تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۱۰۲ ح ۳۰۰ عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن آبائه(ع)، تفسیر القمّی: ج ۱ ص ۳۶۷ عن ابن اُذینة عن الإمام الصادق(ع) نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۰۰ ح ۵۹.
  14. الخصال عن ذریح بن محمّد المحاربی: سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ(ع) یَقولُ: نَحنُ وَرَثَةُ الأَنبِیاءِ. ثُمَّ قالَ: جَلَّلَ رَسولُ اللّهِ(ص)عَلی عَلِیٍّ(ع) ثَوبا، ثُمَّ عَلَّمَهُ ألفَ کَلِمَةٍ، کُلُّ کَلِمَةٍ تَفتَحُ[فی المصدر: «یفتح» والمثبَت من بحار الأنوار.] ألفَ کَلِمَةٍ. الخصال: ص ۶۵۱ ح ۴۹، بصائر الدرجات: ص ۳۰۹ ح ۴، الاختصاص: ص ۲۸۵ عن إسماعیل بن جابر، شرح الأخبار: ج ۲ ص ۲۸۶ ح ۵۹۹ ولیس فیهما صدره إلی «رسول اللّه(ص)» نحوه، بحار الأنوار: ج ۴۰ ص ۱۳۳ ح ۱۶؛ کنز العمّال: ج ۱۳ ص ۱۶۵ ح ۳۶۵۰۰، وراجع: الاُصول الستّة عشر: ص ۲۶۲ ح ۳۶۱.
  15. الإمام الباقر(ع): إنَّ العِلمَ الَّذی نَزَلَ مَعَ آدَمَ(ع) لَم یُرفَع وَالعِلمُ یُتَوارثُ، وکانَ عَلِیٌّ(ع) عالِمُ هذِهِ الاُمَّةِ، وإنَّهُ لَم یَهلِک مِنّا عالِمٌ قَطُّ إلّا خَلَفَهُ مِن أهلِهِ مَن عَلِمَ مِثلَ عِلمِهِ، أو ما شاءَ اللّهُ. الکافی: ج ۱ ص ۲۲۲ ح ۲، بصائر الدرجات: ص ۱۱۵ ح ۴ نحوه وکلاهما عن زرارة و ص ۱۱۶ ح ۱۰ عن الفضیل، علل الشرائع: ص ۵۹۱ ح ۴۰ عن محمّد بن مسلم، کمال الدین: ص ۲۲۳ ح ۱۴ عن الفضیل بن یسار عن الإمام الصادق والإمام الباقر (ع) وکلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۳۹ ح ۷۰، وراجع: المحاسن: ج ۱ ص ۳۶۶ ح ۷۹۶.
  16. عنه(ع): «أیُّهَا النّاسُ ! إنَّ أهلَ بَیتِ نَبِیِّکُم شَرَّفَهُمُ اللّهُ بِکَرامَتِهِ، وأعَزَّهُم بِهُداهُ، واختَصَّهُم لِدینِهِ، وفَضَّلَهُم بِعِلمِهِ، وَاستَحفَظَهُم وأودَعَهُم عِلمَهُ. .. فَهُمُ الأَئِمَّةُ الدُّعاةُ، وَالقادَةُ الهُداةُ، وَالقُضاةُ الحُکّامُ، وَالنُّجومُ الأَعلامُ، وَالاُسوَةُ المُتَخَیَّرَةُ، وَالعِتَرةُ المُطَهَّرَةُ، وَالاُمَّةُ الوُسطی، وَالصِّراطُ الأَعلَمُ، وَالسَّبیلُ الأَقوَمُ، زینَةُ النُّجَباءِ، ووَرَثَةُ الأَنبِیاءِ». تفسیر فرات: ص ۳۳۷ ح ۴۶۰ عن الفضل بن یوسف القصبانیّ، بشارة المصطفی: ص ۱۶۱، الدرّ النظیم: ص ۷۶۹ عن جابر وکلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۲۵۳ ح ۲۷.
  17. الکافی عن أبی بصیر: دَخَلتُ عَلی أبی جَعفَرٍ(ع) فَقُلتُ لَهُ: أنتُم وَرَثَةُ رَسولِ اللّهِ(ص)؟ قالَ: نَعَم، قُلتُ: رَسولُ اللّهِ(ص)وارِثُ الأَنبِیاءِ، عَلِمَ کُلَّ ما عَلِموا؟ قالَ لی: نَعَم. [۲[۲] الکافی: ج ۱ ص ۴۷۰ ح ۳، بصائر الدرجات: ص ۲۶۹ ح ۱، دلائل الإمامة: ص ۲۲۶ ح ۱۵۳، المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۱۸۴، الخرائج والجرائح: ج ۲ ص ۷۱۱ ح ۸ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج ۴۶ ص ۲۳۷ ح ۱۳.
  18. الإمام الصادق(ع): إنَّ عَلِیّا(ع) کانَ عالِما وَالعِلمُ یُتَوارَثُ، ولَن یهلِکَ عالِمٌ إلّا بَقِیَ مِن بَعدِهِ مَن یَعلَمُ عِلمَهُ أو ما شاءَ اللّهُ. الکافی: ج ۱ ص ۲۲۱ ح ۱، علل الشرائع: ص ۵۹۱ ح ۴۰، بصائرالدرجات: ص ۱۱۸ ح ۲، الإمامة والتبصرة: ص ۲۲۵ ح ۷۵ کلّها عن محمّدبن مسلم، کمال الدین: ص ۲۲۳ ح ۱۳ عن محمّدبن مسلم عن الإمام الباقر(ع) نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۱۶۹ ح ۳۳.
  19. عنه(ع): إنَّ العِلمَ الَّذی نَزَلَ مَعَ آدَمَ(ع) لَم یُرفَع، وما ماتَ عالِمٌ إلّا وقَد وَرَّثَ عِلمَهُ، إنَّ الأَرضَ لا تَبقی بِغَیرِ عالِمٍ. الکافی: ج ۱ ص ۲۲۳ ح ۸، کمال الدین: ص ۲۲۴ ح ۱۹، بصائر الدرجات: ص ۱۱۶ ح ۹ کلّها عن الحارث بن المغیرة، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۴۰ ح ۷۵.
  20. عنه(ع): نَحنُ وَرَثَةُ الأَنبِیاءِ، ووَرَثَةُ کِتابِ اللّهِ، ونَحنُ صَفوَتُهُ. مختصر بصائر الدرجات: ص ۶۳ عن عبد الغفّار الجازیّ، بحار الأنوار: ج ۹۲ ص ۱۰۰ ح ۷۰، وراجع: الهدایة الکبری: ص ۲۴۳.
  21. الکافی عن ضریس الکناسی: کُنتُ عِندَ أبی عَبدِ اللّهِ(ع) وعِندَهُ أبو بَصیرٍ، فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ(ع): إنَّ داوودَ وَرِثَ عِلمَ الأَنبِیاءِ، وإنَّ سُلَیمانَ وَرِثَ داوودَ، وإنَّ مُحَمَّدا(ص)وَرِثَ سُلَیمانَ، وإنّا وَرِثنا مُحَمَّدا(ص)، وإنَّ عِندَنا صُحُفَ إبراهیمَ وألواحَ موسی. فَقالَ أبو بَصیرٍ: إنَّ هذا لَهُوَ العِلمُ، فَقالَ: یا أبا مُحَمَّدٍ، لَیسَ هذا هُوَ العِلمَ، إنّمَا العِلمُ ما یَحدُثُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ، یَوما بِیَومٍ، وساعَةً بِساعَةٍ. الکافی: ج ۱ ص ۲۲۵ ح ۴، بصائر الدرجات: ص ۱۳۵ ح ۱ نحوه، بحار الأنوار: ج ۱۷ ص ۱۳۲ ح ۸.
  22. الإمام الهادی(ع) ـ فِی الزِّیارَةِ الجامِعَةِ الَّتی یُزارُ بِهَا الأَئِمَّةُ(ع) ـ :السَّلامُ عَلی أئِمَّةِ الهُدی، ومَصابیحِ الدُّجی، وأعلامِ التُّقی، وذَوِی النُّهی، واُولِی الحِجی، وکَهفِ الوَری، ووَرَثَةِ الأَنبِیاءِ، وَالمَثَلِ الأَعلی، وَالدَّعوَةِ الحُسنی، وحُجَجِ اللّهِ عَلی أهلِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ وَالاُولی، ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ. [۳[۳] تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۹۶ ح ۱۷۷، وراجع: ص ۲۱۷ ح ۶۴۹۵ من کتابنا هذا.
  23. الإمام الباقر(ع) ـ لَمّا سُئِلَ عَنِ الحَدیثِ یُرسِلُهُ ولا یُسنِدُهُ ـ :إذا حَدَّثتُ الحَدیثَ فَلَم اُسنِدهُ فَسَنَدی فیهِ أبی عَن جَدّی عَن أبیهِ عَن جَدِّهِ رَسولِ اللّهِ(ص)عَن جَبرَئیلَ(ع) عَنِ اللّهِ عز و جل. [۴[۴] الإرشاد: ج ۲ ص ۱۶۷، الخرائج والجرائح: ج ۲ ص ۸۹۳، روضة الواعظین: ص ۲۲۶، إعلام الوری: ج ۱ ص ۵۰۹، بحار الأنوار: ج ۴۶ ص ۲۸۸ ح ۱۱.
  24. عنه(ع): لَو أنَّا حَدَّثنا بِرَأیِنا ضَلَلنا کَما ضَلَّ مَن کانَ قَبلَنا، ولکِنّا حَدَّثنا بِبَیِّنَةٍ مِن رَبِّنا بَیَّنَها لِنَبِیِّهِ(ص)فَبَیَّنَها لَنا. [۱[۱] بصائر الدرجات: ص ۲۹۹ ح ۲، الاختصاص: ص ۲۸۱ نحوه، إعلام الوری: ج ۱ ص ۵۰۸ کلّها عن الفضیل عن الفضیل بن یسار، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۷۲ ح ۲.
  25. الإرشاد عن جابر: قُلتُ لِأَبی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ الباقِرِ(ع): إذا حَدَّثتَنی بِحَدیثٍ فَأَسنِدهُ لی. فَقالَ: حَدَّثَنی أبی عَن جَدّی عَن رَسولِ اللّهِ(ص)عَن جَبرَئیلَ(ع) عَنِ اللّهِ عز و جل. وکُلُّ ما اُحَدِّثُکَ بِهذَا الإِسنادِ. الأمالی للمفید: ص ۴۲ ح ۱۰، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۷۸ ح ۲۷.
  26. الإمام الصادق(ع): حَدیثی حَدیثُ أبی، وحَدیثُ أبی حَدیثُ جَدّی، وحَدیثُ جَدّی حَدیثُ الحُسَینِ، وحَدیثُ الحُسَینِ حَدیثُ الحَسَنِ، وحَدیثُ الحَسَنِ حَدیثُ أمیرِ المُؤمِنینَ(ع)، وحَدیثُ أمیرِ المُؤمِنینَ حَدیثُ رَسولِ اللّهِ(ص)، وحَدیثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عز و جل. [۳[۳] الکافی: ج ۱ ص ۵۳ ح ۱۴، منیة المرید: ص ۳۷۳ کلاهما عن حمّاد بن عثمان، الإرشاد: ج ۲ ص ۱۸۶، الخرائج والجرائح: ج ۲ ص ۸۹۵، روضة الواعظین: ص ۲۳۳ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۲۸.
  27. عنه(ع): إنَّ اللّهَ فَرَضَ وَلایَتَنا، وأوجَبَ مَوَدَّتَنا. وَاللّهِ ! ما نَقولُ بِأَهوائِنا، ولا نَعمَلُ بِآرائِنا، ولا نَقولُ إلّا ما قالَ رَبُّنا عز و جل. [۴[۴] الأمالی للمفید: ص ۶۰ ح ۴، بصائر الدرجات: ص ۳۰۰ ح ۵، إعلام الوری: ج ۱ ص ۵۳۷ کلاهما نحوه وکلّها عن محمّد بن شریح، بحار الأنوار: ج ۲۷ ص ۱۰۲ ح ۶۵.
  28. الإمام الکاظم(ع) ـ فی جَوابِ خَلَفِ بنِ حَمّادٍ الکوفِیِّ لَمّا سَأَلَهُ عَن مَسأَلَةٍ مُشکِلَةٍ ـ :وَاللّهِ ! إنّی ما اُخبِرُکَ إلّا عَن رَسولِ اللّهِ(ص)عَن جَبرَئیلَ عَنِ اللّهِ عز و جل. [۵[۵] الکافی: ج ۳ ص ۹۴ ح ۱، المحاسن: ج ۲ ص ۲۱ ح ۱۰۹۳، منتقی الجمان: ج ۱ ص ۱۹۷ کلها عن خلف بن حمّاد، المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۳۱۱، بحار الأنوار: ج ۴۸ ص ۱۱۳ ح ۲۲.
  29. «الإمام الرضا(ع): إنّا عَنِ اللّهِ وعَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ». رجال الکشّی: ج ۲ ص ۴۹۰ ح ۴۰۱ عن یونس بن عبد الرحمن، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۲۵۰ ح ۶۲.
  30. رسول اللّه(ص): إنّی تارِکٌ فیکُم أمرَینِ إن أخَذتُم بِهِما لَن تَضِلّوا: کِتابَ اللّهِ عَزَّوجَلَّ، وأهلَ بَیتی عِترَتی. أیُّهَا النّاسُ ! اِسمَعوا وقَد بَلَّغتُ، إنَّکُم سَتَرِدونَ عَلَیَّ الحَوضَ، فَأَسأَلُکُم عَمّا فَعَلتُم فِی الثَّقَلَینِ، وَالثَّقَلانِ کِتابُ اللّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وأهلُ بَیتی، فَلا تَسبِقوهُم فَتَهلِکوا، ولا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکُم. الکافی: ج ۱ ص ۲۹۴ ح ۳ عن عبدالحمید بن أبی الدیلم عن الإمام الصادق(ع)، عیون أخبار الرضا(ع): ج ۱ ص ۲۲۹، الأمالی للصدوق: ص ۶۱۶، تحف العقول: ص ۴۲۶، کلّها عن الریّان بن الصّلت عن الإمام الرضا(ع) عنه(ص)، تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۲۵۰ ح ۱۶۹ عن أبی بصیر عن الإمام الباقر(ع) عنه(ص)وکلّها نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۵۲ ح ۱۱۴.
  31. عنه(ص): ألا إنَّ أبرارَ عِترَتی وأطائِبَ أرومَتی أحلَمُ النّاسِ صِغارا وأعلَمُ النّاسِ کِبارا، فَلا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکُم، لا یُخرِجونَکُم مِن بابِ هُدیً ولا یُدخِلونَکُم فی بابِ ضَلالَةٍ. عیون أخبار الرضا(ع): ج ۱ ص ۲۰۴ ح ۱، الاحتجاج: ج ۲ ص ۴۳۶ ح ۳۰۸، کلاهما عن علیّ بن محمّد بن الجهم عن الإمام الرضا(ع).
  32. الإمام علیّ(ع): ولَقَد عَلِمَ المُستَحفِظونَ مِن أصحابِ مُحَمَّدٍ(ص)أ نَّهُ قالَ: إنّی وأهلُ بَیتی مُطَهَّرونَ، فَلا تَسبِقوهُم فَتَضِلّوا، ولا تَتَخَلَّفوا عَنهُم فَتَزِلّوا، ولا تُخالِفوهُم فَتَجهَلوا، ولا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکُم، هُم أعلَمُ النّاسِ کِبارا، وأحلَمُ النّاسِ صِغارا. تفسیر القمّی: ج ۱ ص ۴، الغیبة للنعمانی: ص ۴۴ وفیه «اأعلم الناس صغارا» بدل «أحلم الناس صغارا»، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۳۰ ح ۶۲.
  33. «کمال الدین عن جابر بن یزید ـ فی حَدیثٍ طَویلٍ ـ :دَخَلَ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِیُّ عَلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ(ع)، فَبَینَما هُوَ یُحَدِّثُهُ إذ خَرَجَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ الباقِرُ(ع) مِن عِندِ نِسائِهِ، وعَلی رَأسِهِ ذُؤابَةٌ وهُوَ غُلامٌ، فَلَمّا بَصُرَ بِهِ جابِرٌ اِرتَعَدَت فَرائِصُهُ، وقامَت کُلُّ شَعرَةٍ عَلی بَدَنِهِ، ونَظَرَ إلَیهِ مَلِیّا، ثُمَّ قالَ لَهُ: یاغُلامُ أقبِل، فَأَقبَلَ. ثُمَّ قالَ لَهُ: أدبِر، فَأَدبَرَ، فَقالَ جابِرٌ: شَمائِلُ رَسولِ اللّهِ(ص)ورَبِّ الکَعبَةِ ! ثُمَّ قامَ فَدَنا مِنهُ، فَقالَ لَهُ: مَا اسمُکَ یا غُلامُ ؟ فَقالَ: مُحَمَّدٌ، قالَ: اِبنُ مَن ؟ قالَ: اِبنُ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ. قالَ: یا بُنَیَّ فَدَتکَ نَفسی، فَأَنتَ إذا الباقِرُ ؟ فَقالَ: نَعَم. ثُمَّ قالَ: فَأَبلِغنی ما حَمَّلَکَ رَسولُ اللّهِ(ص)، فَقالَ جابِرٌ: یا مَولایَ، إنَّ رَسولَ اللّهِ(ص)بَشَّرَنی بِالبَقاءِ إلی أن ألقاکَ، وقالَ لی: إذا لَقیتَهُ فَأَقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ، فَرَسولُ اللّهِ یا مَولایَ یَقرَأُ عَلَیکَ السَّلامَ. فَقالَ أبو جَعفَرٍ(ع): یا جابِرُ، عَلی رَسولِ اللّهِ السَّلامُ ما قامَتِ السَّماواتُ وَالأَرضُ، وعَلَیکَ یا جابِرُ کَما بَلَّغتَ السَّلامَ. فَکانَ جابِرٌ بَعدَ ذلِکَ یَختَلِفُ إلَیهِ ویَتَعَلَّمُ مِنهُ، فَسَأَلَهُ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ(ع) عَن شَیءٍ، فَقالَ لَهُ جابِرٌ: وَاللّهِ ما دَخَلتُ فی نَهیِ رَسولِ اللّهِ(ص)، فَقَد أخبَرَنی أنَّکُم الأَئِمَّةُ الهُداةِ مِن أهلِ بَیتِهِ مِن بَعدِهِ، أحلَمُ النّاسِ صِغارا، وأعلَمُ النّاسِ کِبارا، وقالَ: «لا تُعَلِّموهُم فَهُم أعلَمُ مِنکُم»، فَقالَ أبو جَعفَرٍ(ع): صَدَقَ جَدّی رَسولُ اللّهِ(ص)، إنّی لَأَعلَمُ مِنکَ بِما سَأَلتُکَ عَنهُ، ولَقَد اُوتیتُ الحُکمَ صَبِیّا، کُلُّ ذلِکَ بِفَضلِ اللّهِ عَلَینا ورَحمَتِهِ لَنا أهلَ البَیتِ». کمال الدین: ص ۲۵۳ ح ۳، کفایة الأثر: ص ۵۵، الکافی: ج ۱ ص ۴۶۹ ح ۲، الاختصاص: ص ۶۲ کلاهما عن أبان بن تغلب، روضة الواعظین: ص ۲۲۷ والثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج ۳۶ ص ۲۵۰ ح ۶۷.
  34. الطبقات الکبری عن جبلة بنت المصفّح عن أبیها: قالَ لی عَلِیٌّ(ع): یا أخا بَنی عامِرٍ، سَلنی عَمّا قالَ اللّهُ ورَسولُهُ، فَإِنّا نَحنُ أهلَ البَیتِ أعلَمُ بِما قالَ اللّهُ ورَسولُهُ. الطبقات الکبری: ج ۶ ص ۲۴۰.
  35. الإمام علیّ(ع) ـ فِی الحِکَمِ المَنسوبَةِ إلَیهِ ـ :غایَةُ کُلِّ مُتَعَمِّقٍ فی عِلمِنا أن یَجهَلَ.[۲[۲] شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج ۲۰ ص ۳۰۷ ح ۵۱۵.
  36. الإمام الباقر(ع) ـ لِسَلَمَةَ بنِ کُهَیلٍ وَالحَکَمِ بنِ عُتَیبَةَ ـ :شَرِّقا وغَرِّبا، فَلا تَجِدانِ عِلما صَحیحا إلّا شَیئا خَرَجَ مِن عِندِنا أهلَ البَیتِ. [۳[۳] الکافی: ج ۱ ص ۳۹۹ ح ۳، بصائر الدرجات: ص ۱۰ ح ۴، رجال الکشّی: ج ۲ ص ۴۶۹ ح ۳۶۹ کلّها عن أبی مریم الأنصاری، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۹۲ ح ۲۰.
  37. الإمام الباقر(ع): لَیسَ عِندَ أحَدٍ مِنَ النّاسِ حَقٌّ ولا صَوابٌ، ولا أحَدٌ مِنَ النّاسِ یَقضی بِقَضاءٍ حَقٍّ إلّا ما خَرَجَ مِنّا أهلَ البَیتِ. وإذا تَشَعَّبَت بِهِمُ الاُمورُ کانَ الخَطَأُ مِنهُم وَالصَّوابُ مِن عَلِیٍّ(ع). الکافی: ج ۱ ص ۳۹۹ ح ۱، الأمالی للمفید: صص ۹۶ ح ۶، بصائر الدرجات: ص ۵۱۹ ح ۲، المحاسن: ج ۱ ص ۲۴۳ ح ۴۴۸، مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۰ کلّها عن محمّد بن مسلم نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۹۵ ح ۳۵.
  38. الکافی عن زرارة: کُنتُ عِندَ أبی جَعفَرٍ(ع) فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِن أهلِ الکوفَةِ یَسأَلُهُ عَن قَولِ أمیرِ المُؤمِنینَ(ع): «سَلونی عَمّا شِئتُم، فَلا تَسأَلونی عَن شَیءٍ إلّا أنبَأتُکُم بِهِ». قالَ: إنَّهُ لَیسَ أحَدٌ عِندَهُ عِلمُ شَیءٍ إلّا خَرَجَ مِن عِندِ أمیرِ المُؤمِنینَ(ع)، فَلیَذهَبِ النّاسُ حَیثُ شاؤوا، فَوَاللّهِ لَیسَ الأَمرُ إلّا مِن هاهُنا ـ وأشارَ بِیَدِهِ إلی بَیتِهِ ـ. [۵[۵] الکافی: ج ۱ ص ۳۹۹ ح ۲، بصائر الدرجات: ص ۱۲ ح ۱ نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۹۴ ح ۳۴.
  39. الإمام الباقر(ع): کُلُّ ما لَم یَخرُج مِن هذَا البَیتِ فَهُوَ باطِلٌ. بصائر الدرجات: ص ۵۱۱ ح ۲۱، مختصر بصائر الدرجات: ص ۶۲، کلاهما عن فضیل بن یسار، مستدرک الوسائل: ج ۱۷ ص ۳۰۹ ح ۲۱۴۳۲ نقلاً عن الاختصاص نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۹۴ ح ۳۲.
  40. الکافی عن عبد اللّه بن سلیمان: سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ(ع) یَقولُ وعِندَهُ رَجُلٌ مِن أهلِ البَصرَةِ یُقالُ لَهُ: عُثمانُ الأَعمی وهُوَ یَقولُ: إنَّ الحَسَنَ البَصرِیَّ یَزعُمُ أنَّ الَّذینَ یَکتُمونَ العِلمَ یُؤذی ریحُ بُطونِهِم أهلَ النّارِ. فَقالَ أبو جَعفَرٍ(ع): فَهَلَکَ إذَن مُؤمِنُ آلِ فِرعَونَ ! ما زالَ العِلمُ مَکتوما مُنذُ بَعَثَ اللّهُ نوحا(ع)، فَلیَذهَبِ الحَسَنُ یَمینا وشِمالاً، فَوَاللّهِ ما یوجَدُ العِلمُ إلّا هاهُنا». الکافی: ج ۱ ص ۵۱ ح ۱۵، الاحتجاج: ج ۲ ص ۱۹۳ ح ۲۱۲ نحوه، بصائر الدرجات: ص ۹ ح ۱، منیة المرید: ص ۱۸۸، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۶۵ ح ۳.
  41. الکافی عن أبی بَصیرٍ: سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ(ع) عَن شَهادَةِ وَلَدِ الزِّنا: تَجوزُ ؟ فَقالَ: لا، فَقُلتُ: إنَّ الحَکَمَ بنَ عُتَیبَةَ یَزعُمُ أنَّها تَجوزُ. فَقالَ: اللّهُمَّ لا تَغفِر ذَنبَهُ، ما قالَ اللّهُ لِلحَکَمِ: «وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَّکَ وَ لِقَوْمِکَ» [الزخرف: ۴۴.]، فَلیَذهَبِ الحَکَمُ یَمینا وشِمالاً، فَوَاللّهِ لا یُؤخَذُ العِلمُ إلّا مِن أهلِ بَیتٍ نَزَلَ عَلَیهِم جَبرَئیلُ(ع). الکافی: ج ۱ ص ۴۰۰ ح ۵، بصائر الدرجات: ص ۹ ح ۳، رجال الکشّی: ج ۲ ص ۴۶۹ ح ۳۷۰، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۹۱ ح ۱۹.
  42. الإمام الصادق(ع) ـ لِأَبی بَصیرٍ ـ :إنَّ الحَکَمَ بنَ عُتَیبَةَ مِمَّن قالَ اللّهُ: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْأَخِرِ وَ مَا هُم بِمُؤْمِنِینَ» [البقرة: ۸.]، فَلیُشَرِّقِ الحَکَمُ وَلیُغَرِّب، أما وَاللّهِ، لا یُصیبُ العِلمَ إلّا مِن أهلِ بَیتٍ نَزَلَ عَلَیهِم جَبرَئیلُ بصائر الدرجات: ص ۹ ح ۲ عن أبی بصیر، الکافی: ج ۱ ص ۳۹۹ ح ۴ مضمرًا، رجال الکشّی: ج ۲ ص ۴۶۹ ح ۳۷۰ عن أبی بصیر عن الإمام الباقر(ع) نحوه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۹۱ ح ۱۸.
  43. الإمام الصادق(ع): یا یونُسُ، إذا أرَدتَ العِلمَ الصَّحیحَ فَخُذ عَن أهلِ البَیتِ، فَإِنّا رُویناهُ، واُوتینا شَرحَ الحِکمَةِ وفَصلَ الخِطابِ، إنَّ اللّهَ اصطَفانا وآتانا ما لَم یُؤتِ أحَدا مِنَ العالَمینَ. [۱[۱] بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۱۵۸ ح ۵ نقلاً عن کتاب المحتضر، مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۲۲، کفایة الأثر: ص ۲۵۴، الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۱۵۷ کلّها عن یونس بن ظبیان والثلاثة الأخیرة نحوه.
  44. عنه(ع) ـ وعِندَهُ اُناسٌ مِن أهلِ الکوفَةِ ـ :عَجَبا لِلنّاسِ، إنَّهُم أخَذوا عِلمَهُم کُلَّهُ عَن رَسولِ اللّهِ(ص)فَعَمِلوا بِهِ وَاهتَدَوا، ویَرَونَ أنَّ أهلَ بَیتِهِ لَم یَأخُذوا عِلمَهُ ! ونَحنُ أهلُ بَیتِهِ وذُرِّیَّتُهُ، فی مَنازِلِنا نَزَلَ الوَحیُ، ومِن عِندِنا خَرَجَ العِلمُ إلَیهِم، أفَیَرَونَ أنَّهُم عَلِموا وَاهتَدَوا وجَهِلنا نَحنُ وضَلَلنا ؟! إنَّ هذا لَمُحالٌ. [۲[۲] الکافی: ج ۱ ص ۳۹۸ ح ۱، الأمالی للمفید: ص ۱۲۲ ح ۶ نحوه، بصائر الدرجات: ص ۱۲ ح ۳ کلّها عن یحیی بن عبداللّه، بحار الأنوار: ج ۲ ص ۱۷۹ ح ۲.
  45. الإمام الرضا(ع): إنَّ الأَنبِیاءَ وَالأَئِمَّةَ ـ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم ـ یُوَفِّقُهُمُ اللّهُ ویُؤتیهِم مِن مَخزونِ عِلمِهِ وحُکمِهِ ما لا یُؤتیهِ غَیرَهُم، فَیَکونُ عِلمُهُم فَوقَ عِلمِ أهلِ الزَّمانِ فی قَولِهِ تَعالی: «أَفَمَن یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لَا یَهِدِّی إِلَّا أَن یُهْدَی فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» [یونس: ۳۵.] وقَولِهِ تَبارَکَ وتَعالی: «وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» [البقرة: ۲۶۹.] وقَولِهِ فی طالوتَ: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» [البقرة: ۲۴۷.]. الکافی: ج ۱ ص ۲۰۲ ح ۱، کمال الدین: ص ۶۸۰ ح ۳۱، عیون أخبار الرضا(ع): ج ۱ ص ۲۲۱ ح ۱، تحف العقول: ص ۴۴۱ نحوه، الاحتجاج: ج ۲ ص ۴۴۵ ح ۳۱۰ کلّها عن عبد العزیز بن مسلم، بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۱۲۷ ح ۴.
  46. «الإمام علیّ(ع): أینَ الَّذینَ زَعَموا أنَّهُمُ الرّاسِخونَ فِی العِلمِ دونَنا، کَذِبا وبَغیا عَلَینا أن رَفَعَنَا اللّهُ ووَضَعَهُم، وأعطانا وحَرَمَهُم، وأدخَلَنا وأَخرَجَهُم؟! بِنا یُستَعطَی الهُدی، ویُستَجلَی العَمی». نهج البلاغة: الخطبة ۱۴۴، غرر الحکم: ج ۲ ص ۳۶۵ ح ۲۸۲۶، عیون الحکم والمواعظ: ص ۱۳۰ ح ۲۹۴۸، المناقب لابن شهرآشوب: ج ۱ ص ۲۸۵ کلّها بزیادة «وحسدا لنا» بعد «وبغیا علینا»، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۲۰۵ ح ۵۳.
  47. عنه(ع): فُرِضَ عَلَی الاُمَّةِ طاعَةُ وُلاةِ أمرِهِ القُوّامِ بِدینِهِ، کَما فُرِضَ عَلَیهِم طاعَةُ رَسولِ اللّهِ(ص)فَقالَ: «أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکُمْ» [النساء: ۵۹]. ثُمَّ بَیَّنَ مَحَلَّ وُلاةِ أمرِهِ مِن أهلِ العِلمِ بِتَأویلِ کِتابِهِ، فَقالَ عز و جل: «وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَإِلَی أُوْلِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ» [النساء: ۸۳.]. وعَجَزَ کُلُّ أحَدٍ مِنَ النّاسِ عَن مَعرِفَةِ تَأویلِ کِتابِهِ غَیرَهُم، لِأَنَّهُم هُمُ الرّاسِخونَ فِی العِلمِ، المَأمونونَ عَلی تَأویلِ التَّنزیلِ، قالَ اللّهُ تَعالی: «وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» [آل عمران: ۷.]. [بحار الأنوار: ج ۶۹ ص ۷۹ ح ۲۹ و ج ۹۳ ص ۵۵ کلاهما نقلاً عن تفسیر النعمانی.
  48. تفسیر العیاشی عن برید بن معاویة: قُلتُ لِأَبی جَعفَرٍ(ع): قَولُ اللّهِ: «وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» قالَ: یَعنی تَأویلَ القُرآنِ کُلَّهُ إلَا اللّهُ وَالرّاسِخونَ فِی العِلمِ، فَرَسولُ اللّهِ أفضَلُ الرّاسِخینَ، قَد عَلَّمَهُ اللّهُ جَمیعَ ما أنزَلَ عَلَیهِ مِنَ التَّنزیلِ وَالتَّأویلِ، وما کانَ اللّهُ مُنزِلاً عَلَیهِ شَیئا لَم یُعَلِّمهُ تَأویلَهُ، وأوصِیاؤُهُ مِن بَعدِهِ یَعلَمونَهُ کُلَّهُ، فَقالَ الَّذینَ لا یَعلَمونَ: ما نَقولُ إذا لَم نَعلَم تَأویلَهُ ؟ فَأَجابَهُمُ اللّهُ: «یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا». وَالقُرآنُ لَهُ خاصٌّ وعامٌّ، وناسِخٌ ومَنسوخٌ، ومُحکَمٌ ومُتَشابِهٌ، فَالرّاسِخونَ فِی العِلمِ یَعلَمونَهُ. [۶[۶] تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۱۶۴ ح ۶، الکافی: ج ۱ ص ۲۱۳ ح ۲، تأویل الآیات الظاهرة: ج ۱ ص ۱۰۰ ح ۳ ولیس فیه ذیله من «فقال الذین»، بصائر الدرجات: ص ۲۰۴ ح ۸ کلّها عن برید العجلی عن أحدهما (ع)، تفسیر القمّی: ج ۱ ص ۹۶ کلّها نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۹۹ ح ۳۳.]
  49. «الإمام الصادق(ع): نَحنُ الرّاسِخونَ فِی العِلمِ، ونَحنُ نَعلَمُ تَأویلَهُ». الکافی: ج ۱ ص ۲۱۳ ح ۱، بصائر الدرجات: ص ۲۰۴ ح ۵، تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۱۶۴ ح ۸، تأویل الآیات الظاهرة: ج ۱ ص ۱۰۰ ح ۲ کلّها عن أبی بصیر، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۹۹ ح ۳۱.
  50. «عنه(ع): الرّاسِخونَ فِی العِلمِ: أمیرُ المُؤمِنینَ وَالأَئِمَّةُ(ع) مِن بَعدِهِ». الکافی: ج ۱ ص ۲۱۳ ح ۳، المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۴۲۱ کلاهما عن عبد الرحمن بن کثیر، الصراط المستقیم: ج ۱ ص ۲۹۲ نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۲۰۸ ح ۱۲، وراجع: تأویل الآیات الظاهرة: ج ۱ ص ۱۰۰ ح ۱.
  51. «رسول اللّه(ص): إنّا أهلَ البَیتِ، أهلُ بَیتِ الرَّحمَةِ، وشَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، ومَوضِعُ الرِّسالَةِ، ومُختَلَفُ المَلائِکَةِ، وَمعدِنُ العِلمِ». بصائر الدرجات: ص ۵۶ ح ۱ عن الضحّاک بن مزاحم و ص ۵۸ ح ۸ عن علیّ بن جعفر عن الإمام الکاظم عن أبیه(ع) عنه(ص)نحوه، الکافی: ج ۱ ص ۲۲۱ ح ۲ عن إسماعیل بن أبی زیاد عن الإمام الصادق عن أبیه عن الإمام علیّ(ع) نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۲۴۵ ح ۸؛ الدرّ المنثور: ج ۶ ص ۶۰۶ عن الضحّاک بن مزاحم نحوه.
  52. العمدة عن حمید بن عبد اللّه بن یزید المدنی: أنَّهُ ذَکَرَ عِندَ النَّبِیِّ(ص)قَضاءً قَضی بِهِ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ، فَأَعجَبَ النَّبِیَّ(ص)، فَقالَ: الحَمدُ للّهِِ الَّذی جَعَلَ فینَا الحِکمَةَ أهلَ البَیتِ. [۴[۴] العمدة: ص ۲۵۴ ح ۳۹۲، الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۱۰ نحوه، بحار الأنوار: ج ۱۰۱ ص ۴۱۲ ح ۱۹؛ فضائل الصحابة لابن حنبل: ج ۲ ص ۶۵۴ ح ۱۱۱۳، تفسیر ابن أبی حاتم: ج ۲ ص ۵۳۳ ح ۲۸۳۰ کلاهما نحوه، ذخائر العقبی: ص ۱۵۴.
  53. الإمام علیّ(ع): نَحنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، ومَحَطُّ الرِّسالَةِ، ومُختَلَفُ المَلائِکَةِ، ومَعادِنُ العِلمِ، ویَنابیعُ الحُکمِ، ناصِرُنا ومُحِبُّنا یَنتَظِرُ الرَّحمَةَ، وعَدُوُّنا ومُبغِضُنا یَنتَظِرُ السَّطوَةَ. نهج البلاغة: الخطبة ۱۰۹، الکافی: ج ۱ ص ۲۲۱ ح ۲ وفیه صدره إلی «معادن العلم»، غرر الحکم: ج ۶ ص ۱۸۷ ح ۱۰۰۰۵، عیون الحکم والمواعظ: ص ۴۹۹ ح ۹۲۰۸، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۲۶۵ ح ۵۲.
  54. «عنه(ع) ـ وقَد خَطَبَ النَّاسَ بِالمَدینَةِ ـ :وَالَّذی فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوِ اقتَبَستُمُ العِلمَ مِن مَعدِنِهِ، وشَرِبتُمُ الماءَ بِعُذوبَتِهِ، وَادَّخَرتُمُ الخَیرَ مِن مَوضِعِهِ، وأخَذتُمُ الطَّریقَ من واضِحِهِ، وسَلَکتُم مِنَ الحَقِّ نَهجَهُ، لَنَهَجَت بِکُمُ السُّبُلُ، وبَدَت لَکُمُ الأَعلامُ، وأضاءَ لَکُمُ الإِسلامُ». الکافی: ج ۸ ص ۳۲ ح ۵ عن أبی الهیثم بن التیّهان، بحار الأنوار: ج ۲۸ ص ۲۴۰ ح ۲۷.
  55. «الإمام الحسین(ع): ما نَدری ما تَنقِمُ الناسُ مِنّا ! إنّا لَبَیتُ الرَّحمَةِ، وشَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، ومَعدِنُ العِلمِ. نزهة الناظر: ص ۸۵ ح ۲۱.
  56. الإمام زین العابدین(ع): ما یَنقِمُ النّاسُ مِنّا ؟! فَنَحنُ وَاللّهِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، وبَیتُ الرَّحمَةِ، ومَعدِنُ العِلمِ، ومُختَلَفُ المَلائِکَةِ. [۴[۴] الکافی: ج ۱ ص ۲۲۱ ح ۱، بصائر الدرجات: ص ۵۶ ح ۲ نحوه و ص ۵۸ ح ۹ کلّها عن أبی الجارود، الإرشاد: ج ۲ ص ۱۶۸، الخرائج والجرائح: ج ۲ ص ۸۹۲ کلاهما عن الإمام الباقر(ع)، إعلام الوری: ج ۱ ص ۵۰۸ عن عبد الرحمن بن الحجّاج عن الإمام الصادق عن أبیه (ع) وکلّها نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۲۴۶ ح ۱۰.
  57. «الإمام الباقر(ع): إنَّ العِلمَ بِکِتابِ اللّهِ عز و جل وسُنَّةِ نَبِیِّهِ(ص)لَیَنبُتُ فی قَلبِ مَهدِیِّنا کما یَنبُتُ الزَّرعُ عَلی أحسَنِ نَباتِهِ، فَمَن بَقِیَ مِنکُم حَتّی یَراهُ فَلیَقُل حینَ یَراهُ: السَّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ الرَّحمَةِ وَالنُّبُوَّةِ، ومَعدِنَ العِلمِ، ومَوضِعَ الرِّسالَةِ». کمال الدین: ص ۶۵۳ ح ۱۸ عن جابر، العدد القویّة: ص ۶۵ ح ۹۰، بحار الأنوار: ج ۵۱ ص ۳۶ ح ۵.
  58. عنه(ع): شَجَرَةٌ أصلُها رَسولُ اللّهِ(ص)، وفَرعُها أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیٌّ(ع)، وأغصانُها فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ علیهاالسلام، وثَمَرَتُهَا الحَسَنُ وَالحُسَینُ (ع)، فَإِنَّها شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ، ونَبتُ[فی بعض نسخ المصدر: «وبیت الرحمة».] الرَّحمَةِ، ومِفتاحُ الحِکمَةِ، ومَعدِنُ العِلمِ، ومَوضِعُ الرِّسالَةِ، ومُختَلَفُ المَلائِکَةِ، وموضِعُ سِرِّ اللّهِ ووَدیعَتِهِ، وَالأَمانَةُ الَّتی عُرِضَت عَلَی السَّماواتِ وَالأَرضِ، وحَرَمُ اللّهِ الأَکبَرُ، وبَیتُ اللّهِ العَتیقُ وحَرَمُهُ.[۳[۳] الیقین: ص ۳۱۸، تفسیر فرات: ص ۳۹۵ ح ۵۲۷ کلاهما عن زیاد بن المنذر نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۲۴۵ ح ۱۶.]
  59. الإمام الصادق(ع): کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ(ع) إذا زالَتِ الشَّمسُ صَلّی، ودَعا، ثُمَّ صَلّی عَلَی النَّبِیِّ(ص)فَقالَ: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، ومَوضِعِ الرِّسالَةِ، ومُختَلَفِ المَلائِکَةِ، ومَعدِنِ العِلمِ، وأهلِ بَیتِ الوَحیِ. [۴[۴] مصباح المتهجّد: ص ۳۶۱ ح ۴۸۵، المزار الکبیر: ص ۴۰۰ ح ۱ عن العبّاس بن مجاهد نحوه، جمال الاُسبوع: ص ۲۵۰، بحار الأنوار: ج ۹۰ ص ۱۹ ذیل ح ۳، وراجع: الکافی: ج ۱ ص ۲۲۱ ح ۳.
  60. الإمام علیّ(ع) ـ مِن خُطبَةٍ لَهُ یَذکُرُ فیها آلَ مُحَمَّدٍ(ص)ـ :هُم عَیشُ العِلمِ، ومَوتُ الجَهلِ، یُخبِرُکُم حِلمُهُم عَن عِلمِهِم، وظاهِرُهُم عَن باطِنِهِم، وصَمتُهُم عَن حُکمِ مَنطِقِهِم، لا یُخالِفونَ الحَقَّ ولا یَختَلِفونَ فیهِ. [۵[۵] نهج البلاغة: الخطبة ۲۳۹، تحف العقول: ص ۲۲۷، عیون الحکم والمواعظ: ص ۵۱۴ ح ۹۳۵۹ کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۶ ص ۲۶۶ ح ۵۴.
  61. عنه(ع): اعلَموا أنَّکُم لَن تَعرِفُوا الرُّشدَ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی تَرَکَهُ، ولَن تَأخُذوا بِمیثاقِ الکِتابِ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَقَضَهُ، ولَن تَمَسَّکوا بِهِ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَبَذَهُ، فَالَتمِسوا ذلِکَ مِن عِندِ أهلِهِ، فَإِنَّهُم عَیشُ العِلمِ ومَوتُ الجَهلِ، هُمُ الَّذینَ یُخبِرُکُم حُکمُهُم عَن عِلمِهِم، وصَمتُهُم عَن مَنطِقِهِم، وظاهِرُهُم عَن باطِنِهِم، لا یُخالِفونَ الدّینَ ولا یَختَلِفونَ فیهِ، فَهُوَ بَینَهُم شاهِدٌ صادِقٌ، وصامِتٌ ناطِقٌ. نهج البلاغة: الخطبة ۱۴۷، الکافی: ج ۸ ص ۳۹۰ ح ۵۸۶ عن محمّد بن الحسین عن أبیه عن جدّه عن أبیه نحوه، بحار الأنوار: ج ۳۴ ص ۲۳۳ ح ۹۹۷.
  62. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۱۰، ص۷-۳۹.