شورای خلافت
شورای خلافت شیوۀ انتخاب خلیفه پس از عمر به صورت "شورای شش نفره" بود که از سوی عمر تعیین شد[۱].
مقدمه
عمر پس از ضربت ابو لؤلؤ و قبل از مرگ خویش شش نفر را به عنوان اعضای شورا تعیین کرد: علی(ع)، عثمان، عبدالرحمان بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابی وقّاص و دستور داد این گروه ظرف سه روز یکی را از میان خود به خلافت برگزینند. گفتگوهای زیادی میان آنان گذشت و عمر نظر خود را دربارۀ روحیات و اخلاق و ویژگی تکتک آنان گفت و برای هریک عیوبی برشمرد و عیب علی(ع) را هم شوخطبع بودن دانست، اعتراف کرد که اگر علی(ع) خلیفه شود، همه را بر راه روشن و نورانی خواهد کشاند.[۲] و در نهایت عبد الرحمان بن عوف در جمع مردم انحصار خلافت را میان علی(ع) و عثمان اعلام کرد و از علی(ع) خواست که بپذیرد تا براساس کتاب خدا و سنت پیامبر و عمل ابوبکر و عمل عمر کند و با او بیعت کنند. امام، کتاب خدا و سنت پیامبر را قبول داشت ولی رویّۀ شیخین را نه. امّا عثمان پذیرفت و نتیجۀ آن شورای شوم، خلافت عثمان شد، شورایی که نتیجۀ آن از قبل معلوم بود. علی(ع) در خطبۀ شقشقیّه (خطبه ۳ نهج البلاغه) از شورا گلهمندانه یاد میکند فیا للّه و للشّوری و از قرار گرفتن خود در کنار دیگرانی که لیاقت نداشتند، ابراز ناراحتی میکند. حضرت از آغاز نیز شورا و نتیجۀ آن را قبول نداشت، لکن آنگونه که در زمان ابوبکر و عمر صبری تلخ را پیش گرفت، اینجا هم برای حفظ وحدت و نداشتن یاور و قوی بودن توطئه، کوتاه آمد. اصل ماجرای شورا از خلافهای آشکار است. اگر خلافت تعیینی و انتصابی است، چرا تعیین پیامبر(ص) را قبول نکردند و چرا ابوبکر برای خود خلیفه تعیین کرد؟ و اگر به رأی آزاد عموم است، چرا آن را در شش نفر منحصر ساختند و تهدید کردند که یکی را از میان خود انتخاب کنند؟ ترکیب شورا نیز بگونهای بود که اکثریت با مخالفان علی(ع) بود و روشن بود که کسی جز علی(ع) رأی خواهد آورد. شورا، نمونۀ دیگری از مظلومیت امیر المؤمنین(ع) بود و اعتراض برخی از اصحاب هم سودی نبخشید.[۳].[۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۵.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۸۵
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۹ ص ۵۵. دربارۀ شورای خلافت از جمله ر. ک: «حیاة الامام الحسین بن علی»، ج ۱ ص ۳۱۱ و ۳۱۸
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۵.