آیا آیه ۳۳ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یوسف دلالت می‌کند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا آیه ۳۳ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یوسف دلالت می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ عصمت
مدخل بالاترعصمت پیامبران
مدخل اصلیعصمت حضرت یوسف
مدخل وابستهعصمت - پیامبران - حضرت یوسف
تعداد پاسخ۲ پاسخ

آیا آیه ۳۳ سوره یوسف بر عدم عصمت حضرت یوسف دلالت می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

تبیین شبهه

یکی از آیاتی که توهم عدم عصمت حضرت یوسف را برای برخی ایجاد کرده آیه ۳۳ سوره یوسف است که می‌فرماید: قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ[۱].

بر اساس این آیه حضرت یوسف، زندان را نزد خود محبوب‌تر از دعوت به عمل حرام و ارتکاب آن دانسته و روشن است که واژه «أحب» افعل تفضیل و به معنای برتری یک طرف بر طرف دیگر در عین محبوب بودن هر دو است. علاوه بر اینکه خود جناب یوسف(ع) اعتراف کرده که اگر خدای متعال حیله زنان را از او دفع نکند، به آنها میل پیدا کرده و در شمار جاهلان قرار می‌گیرد. روشن است که بر این اساس آن حضرت امکان گرایش به لغزش و افتادن در آن را در خود ممکن دانسته و محال نمی‌دیده است و این با عصمت منافات دارد.

پاسخ جامع اجمالی

پاسخ نخست: تلازم نداشتن بهتر بودن چیزی، با خوب بودن طرف دیگر: معنای این جمله این است که اقامت در زندان برای من آسان‌تر است و هرگز بدان معنا نیست که زندان، مورد علاقه من است. در عرف هم این‌گونه سخن گفتن کاربرد دارد و در انتخاب دو کار سخت و ناگوار، کار آسان‌تر با عنوان «این بهتر است» برگزیده می‌شود؛ یعنی اگر من در انتخاب میان دو گزینه زندان و گناه، آزاد باشم، گزینه زندان را بر می‌گزینم تا در دام گناه گرفتار نشوم[۲]. افزون بر آن، به کار رفتن لفظ «احب» و «خیر» و دیگر الفاظ تفضیل و برتری، دلیل بر آن نیست که هر دو طرف برتری، محبوب و خوب باشند؛ مانند آیه شریفه قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ...[۳].[۴]. این پاسخ با ظاهر هماهنگ، و با فهم عرفی همخوان‌تر است. علامه طباطبایی در بحث ادب پیامبران، در وصف حضرت یوسف (ع) به اموری چند اشاره می‌کند که در معرفی شخصیت آن حضرت خالی از فایده نخواهد بود: «او هنگامی که از سوی همسر عزیز مصر تهدید شد، زندان را برگزید تا از صحنه گناه همچنان دور بماند.... او انجام نهایی کار را به خداوند وانهاد. خداوند هم دعای او را مستجاب کرد و کید آنان را از او برگرداند.... او در همه کارهای خود همچنان خداوند را عامل اصلی معرفی می‌کند»[۵].

پاسخ دوم: زندانی کردن نفس و بازداشتن آن از گناه: اینکه نفس خود را در زندان قرار دهم، برای من از ورود در وادی گناه محبوب‌تر است. این پاسخ برخلاف ظاهر است؛ زیرا ظاهر لفظ «سجن» همان زندان متعارف و معمولی است؛ اما با توجه به اینکه حضرت هرگز خواستار زندانی شدن نبوده است، پذیرش این خلاف ظاهر، ضروری است[۶].

ایراد این پاسخ در این است که نیازی به پذیرش این خلاف ظاهر نیست. پس تفسیر نخست از این جهت ترجیح دارد[۷].

پاسخ سوم: معناى: أَحَبُّ إِليَّ اين است كه اگر اختيار به دست خودم باشد من زندان را بر آنچه كه ايشان مرا بدان مى‌خوانند اختيار مى‌كنم. نه اينكه به مقتضاى افعل التفضيل احب: محبوبتر معنايش اين باشد كه پيشنهاد ايشان هم محبوب است ولى به آن مقدارى كه طبع آدمى و نفس اماره اقتضاى آن را دارد، به خلاف زندان و رضاى تو كه محبوبيتش بيشتر از آن است[۸].

پاسخ چهارم: منظور يوسف از اين بيان نه محبت قلبى است كه من آن را مى‌‏خواهم، هرگز، بلكه منظور اين است كه زندانى شدن براى من آسان‏تر و تحمّل پذيرتر از تن دادن به خواسته زشت و ظالمانه اين زنان است[۹].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله سید محمد حسین طباطبایی؛
آیت‌الله طباطبایی در کتاب «المیزان فی تفسیر القرآن» در این‌باره گفته‌‌اند:

«معناى:أَحَبُّ إِليَّ اين است كه اگر اختيار به دست خودم باشد من زندان را بر آنچه كه ايشان مرا بدان مى‌خوانند اختيار مى‌كنم. نه اينكه به مقتضاى افعل التفضيل احب: محبوبتر معنايش اين باشد كه پيشنهاد ايشان هم محبوب است ولى به آن مقدارى كه طبع آدمى و نفس اماره اقتضاى آن را دارد، به خلاف زندان و رضاى تو كه محبوبيتش بيشتر از آن است[۱۰].

از اين فراز، اين نكته دريافت می‌‏گردد كه آن زنان نيز پس از ديدن يوسف، به بانوى كاخ پيوستند و تقاضايى بسان تقاضاى او طرح كردند.

ابوحمزه ثمالى از حضرت سجاد(ع) آورده است كه فرمود: هنگامى كه زنان ميهمان از نزد زليخا رفتند، هر كدام جداگانه و به طور سرّى سفيرى به سوى يوسف گسيل داشته و از او تقاضاى ديدار نمودند و برخی نيز آورده‏‌اند كه زنان مورد اشاره به يوسف توصيه كردند كه خواسته بانوى كاخ را جدّى بگيرد و فرمان او را به جان بخرد كه در غير اين صورت به او ستم رواداشته و او ستمديده خواهد بود.

پاره‌اى ديگر آورده‏‌اند: پس از آنكه زنان ميهمان، يوسف را ديدند، از زليخا درخواست كردند تا اجازه دهد هركدام از آنان به طور جداگانه در ديدارى خصوصى با يوسف ملاقات كنند و از او بخواهند تا در خواست بانوى كاخ را بپذيرد و فرمان او را گردن نهد. زليخا با پيشنهاد آنان موافقت نمود و هر كدام از آنان با يوسف به تنهايى ديدار كردند، امّا به جاى طرح خواسته بانوى كاخ، خود را به او عرضه نمودند و از يوسف خواستند تا آنان را كامروا سازد و اينجا بود كه يوسف رو به بارگاه خدا نمود كه پروردگارا، زندان براى من دوست داشتنى‌تر از تقاضاى اينان است.

منظور يوسف از گزينش زندان بر خواسته زشت و ظالمانه زنان، زندانى شدن است و نه جا و مكان زندان و با اينكه زندانى شدنِ بی‌‏گناهى چون او نيز بسان پذيرش خواسته زنان گناه است، چگونه يوسف از خدا زندان را خواست و گفت: پروردگارا زندان براى من از خواسته اين زنان محبوب‏تر است؟

در اين مورد چند پاسخ می‌‏توان داد:

  1. منظور يوسف از اين بيان نه محبت قلبى است كه من آن را می‌خواهم، هرگز، بلكه منظور اين است كه زندانى شدن براى من آسان‏تر و تحمّل پذيرتر از تن دادن به خواسته زشت و ظالمانه اين زنان است.
  2. و ممكن است منظور اين باشد كه اگر مرا بر سر دو راهى زندان يا پذيرش خواسته زنان قرار دهند، زندانى شدن از نظر من بهتر و دوست داشتنى‌تر است و اين را برخواهم گزيد.
  3. و «جبايى» مى‏گويد: منظور يوسف اين بوده است كه براى من محبوب‏تر است كه خود را براى زندان آماده سازم، تا خويشتن را راضى كنم كه به پذيرش خواسته زنان تن سپارم»[۱۱].
2. حجت الاسلام و المسلمین جعفر انواری؛
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در این‌باره گفته‌‌اند:

«یکی از آیاتی که توهم عدم عصمت حضرت یوسف را برای برخی ایجاد کرده آیه ۳۳ سوره یوسف است که می‌فرماید: قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ [۱۲].

بر اساس این آیه حضرت یوسف، زندان را نزد خود محبوب‌تر از دعوت به عمل حرام و ارتکاب آن دانسته و روشن است که واژه «أحب» افعل تفضیل و به معنای برتری یک طرف بر طرف دیگر در عین محبوب بودن هر دو است. علاوه بر اینکه خود جناب یوسف(ع) اعتراف کرده که اگر خدای متعال حیله زنان را از او دفع نکند، به آنها میل پیدا کرده و در شمار جاهلان قرار می‌گیرد. روشن است که بر این اساس آن حضرت امکان گرایش به لغزش و افتادن در آن را در خود ممکن دانسته و محال نمی‌دیده است و این با عصمت منافات دارد.

«پاسخ نخست: تلازم نداشتن بهتر بودن چیزی، با خوب بودن طرف دیگر: معنای این جمله این است که اقامت در زندان برای من آسان‌تر است و هرگز بدان معنا نیست که زندان، مورد علاقه من است. در عرف هم این‌گونه سخن گفتن کاربرد دارد و در انتخاب دو کار سخت و ناگوار، کار آسان‌تر با عنوان «این بهتر است» برگزیده می‌شود؛ یعنی اگر من در انتخاب میان دو گزینه زندان و گناه، آزاد باشم، گزینه زندان را بر می‌گزینم تا در دام گناه گرفتار نشوم[۱۳]. افزون بر آن، به کار رفتن لفظ «احب» و «خیر» و دیگر الفاظ تفضیل و برتری، دلیل بر آن نیست که هر دو طرف برتری، محبوب و خوب باشند؛ مانند آیه شریفه قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ...[۱۴][۱۵]. این پاسخ با ظاهر هماهنگ، و با فهم عرفی همخوان‌تر است. علامه طباطبایی در بحث ادب پیامبران، در وصف حضرت یوسف (ع) به اموری چند اشاره می‌کند که در معرفی شخصیت آن حضرت خالی از فایده نخواهد بود: «او هنگامی که از سوی همسر عزیز مصر تهدید شد، زندان را برگزید تا از صحنه گناه همچنان دور بماند.... او انجام نهایی کار را به خداوند وانهاد. خداوند هم دعای او را مستجاب کرد و کید آنان را از او برگرداند.... او در همه کارهای خود همچنان خداوند را عامل اصلی معرفی می‌کند.»..[۱۶].

پاسخ دوم: زندانی کردن نفس و بازداشتن آن از گناه: اینکه نفس خود را در زندان قرار دهم، برای من از ورود در وادی گناه محبوب‌تر است.

این پاسخ برخلاف ظاهر است؛ زیرا ظاهر لفظ «سجن» همان زندان متعارف و معمولی است؛ اما با توجه به اینکه حضرت هرگز خواستار زندانی شدن نبوده است، پذیرش این خلاف ظاهر، ضروری است[۱۷].

ایراد این پاسخ در این است که نیازی به پذیرش این خلاف ظاهر نیست. پس تفسیر نخست از این جهت ترجیح دارد»[۱۸].

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. «یوسف گفت: ای خدا، مرا رنج زندان خوشتر از این کار زشتی است که اینان از من تقاضا دارند و اگر تو حیله این زنان را از من دفع نفرمایی به آنها میل کرده و از اهل جهل (و شقاوت) گردم».. سوره یوسف، آیه ۳۳.
  2. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۱۵۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۹، جزء ۱۸، ص۱۳۴؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۱۲، ص۲۹۷.
  3. «بگو: آیا این بهتر است یا بهشت جاودان، موعود پرهیزگاران که پاداش و پایانه‌ای برای آنان است؟» سوره فرقان، آیه ۱۵.
  4. ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۸۳.
  5. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۷۵.
  6. ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۸۳.
  7. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۲۴۸.
  8. طباطبایی، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۰۷.
  9. طباطبایی، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۰۸.
  10. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۰۷
  11. طباطبایی، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۲۰۸.
  12. «یوسف گفت: ای خدا، مرا رنج زندان خوشتر از این کار زشتی است که اینان از من تقاضا دارند و اگر تو حیله این زنان را از من دفع نفرمایی به آنها میل کرده و از اهل جهل (و شقاوت) گردم».. سوره یوسف، آیه ۳۳.
  13. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۲، ص۱۵۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، قدم له خلیل محیی الدین المیس، ج۹، جزء ۱۸، ص۱۳۴؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۱۲، ص۲۹۷.
  14. «بگو: آیا این بهتر است یا بهشت جاودان، موعود پرهیزگاران که پاداش و پایانه‌ای برای آنان است؟» سوره فرقان، آیه ۱۵.
  15. ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۸۳.
  16. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۲۷۵.
  17. ر.ک: سید مرتضی علم الهدی، تنزیه الانبیاء، ص۸۳.
  18. انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت، ص ۲۴۸.