آیا امام مهدی در عمر طولانی خود ازدواج نموده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا امام مهدی در عمر طولانی خود ازدواج نموده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

آیا امام مهدی در عمر طولانی خود ازدواج نموده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

پاسخ نخست

سید محمد صدر

آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در این‌باره گفته‌ است:

«از دو جهت می‌‏توان در این زمینه بحث کرد، یکی از جهت قواعد عمومی و دیگری از دیدگاه اخبار و روایات.

  • دیدگاه نخست: بر حسب قواعد و قوانین عمومی‏: این مسأله را با دو نظریه موجود درباره غیبت بررسی می‏‌کنیم: طبق نظریه اول - که عبارت از مخفی شدن بدن آن حضرت از دیده‌‏ها می‌‏باشد - با صرف نظر از اخبار و روایات وارده در این باب، باید معتقد باشیم که آن حضرت (ع) تاکنون ازدواج نکرده و تا پایان غیبت نیز ازدواج نخواهد کرد. و اشکالی هم نخواهد داشت، زیرا آن حضرت هر چیزی را که با غیبت منافات داشته باشد، نباید انجام دهد. بنابراین جایز نیست که ازدواج نماید، زیرا با غیبت منافات داشته و مستلزم آشکار شدن وضعیت امام (ع) خواهد بود. چرا که ازدواج با وجود غیب بودن بدن حضرت امکان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج کند، این همان محذوری است که باید از آن دوری کند، زیرا با هدف آن حضرت منافات دارد.

و اما فرض اینکه بگوییم آن حضرت فقط برای همسر خود آشکار می‏‌گردد و دیگران نمی‏‌توانند او را ببینند، اگر چه از نظر عقلی اشکالی ندارد و امکانش وجود دارد، و لکن خیلی بعید است، به طوری که چنین احتمالی نمی‌‏دهیم. زیرا باید پیش از آنکه امام (ع) با این زن ازدواج کند، از هر جهت مورد اطمینان باشد و جزء یاران مخصوص و ویژه حضرت مهدی (ع) باشد؛ به طوری که هیچ‏گونه خطری از سوی او متوجه آن حضرت نباشد. و چنین زنی - اگر نگوییم بالفعل وجود ندارد - وجود وی در میان زنان عالم بسیار بعید و نزدیک به عدم است. تا چه رسد به اینکه بگوییم در هر نسلی یک زن با این خصوصیات یافت می‌‏شود.[۱] بنابراین طبق نظریه اول، زندگانی بدون همسر در طول غیبت کبری، برای امام مهدی (ع) ضروری و لازم است.

و اما طبق نظریه دوم، که بنابر آن عنوان و شخصیت امام (ع) پنهان است، تمام اشکالات وارد بر نظریه اول، دیگر موضوعی نخواهد داشت. زیرا اگر چه برای آن حضرت، ازدواج کردن با شخصیت واقعی خود - با توجه به عدم وجود همسری با خصوصیات مطلوب که ذکر شد - امکان ندارد، ولی بدون تشخص و به صورت ناشناخته، اشکالی پیش نخواهد آمد و خیلی هم آسان خواهد بود. بدین صورت که همسر آن حضرت در دوران عمر خود، ایشان را نشناخته، و بر فرض که در ذهن وی سؤالی پیش آید - که چگونه حضرت با مرور زمان پیر نمی‏‌شود و ... - حضرت مهدی (ع) می‏تواند با برنامه‌‏های ویژه‏‌ای او را طلاق داده و از خود دور سازد؛ و یا اینکه شهری را که در آن زندگی می‏‌کند، عوض کند و در جای دیگر با شخص دیگری ازدواج نماید.

حال که اینگونه ازدواج امکان دارد، می‌‏توانیم بگوییم که آن انجام گرفته‏ و حضرت در دوران غیبت کبری، همسر گزیده است، زیرا این کار با سنت مؤکد اسلامی و دستورات فراوان به ازدواج و تشویق و ترغیب بسیار بر آن، تطبیق می‌‏کند؛ و تبعیت از این سنت، برای حضرت مهدی (ع) لازمتر از دیگران است. مخصوصا اگر معتقد باشیم که معصوم - تا آنجا که ممکن باشد - ترک مستحب نکرده و مکروه انجام نمی‏‌دهد و به عصمت حضرت مهدی (ع) نیز ملتزم باشیم؛ چنانکه صحیح نیز همان است. پس در صورتی که ازدواج امکان داشته و منافی غیبت نباشد، بر آن حضرت (ع) لازم می‌‏شود. و با این برداشت و تصور، امکان دارد که در هر نسل و یا اینکه در بیشتر نسل‌ها امام (ع) را فرزندان بسیاری باشد که نسل آنان نیز با مرور زمان گسترش یابد. زیرا ایشان شخصیت حقیقی خود را به فرزندان مستقیم و همسر خود معرفی نمی‌‏کند، تا چه رسد به ذریه و اولاد فرزندان.

از گسترش این نظریه یک مطلب جلوگیری می‏‌کند - اگر خود دلیلی بر نداشتن فرزند نشود - و آن عبارت است از اینکه داشتن فرزند معمولا همراه با شناخته شدن آن حضرت و روشن شدن وضع ایشان است. زیرا سال‌های اندک، و بلکه بیست سال و سی سال را می‏‌شود به صورت ناشناس، همراه زن و فرزند زندگی کرد چنانکه امکان دارد در صورت التفات و متوجه شدن همسر از وی دوری گزید، و لکن دور بودن و ناشناخته ماندن نسبت به ذریه و فرزندان مشکل است. زیرا آنها - یا لااقل برخی از آنها - می‏‌خواهند پدر خود را بشناسند و حسب و نسب خود را بدانند و لذا پیوسته آن حضرت زیر نظر آنها بوده و مورد شناسایی قرار می‏‌گیرد و لذا نمی‌‏تواند برای زمانی طولانی خود را از دیده‏‌ها مخفی نگاه دارد و کسی از راز او آگاه نشود. و بعد از گذشت پنجاه و یا هفتاد سال، وقتی فرزندان ملاحظه کردند که آثار پیری در او ظاهر نشده و همچنان جوان باقی مانده است، لااقل این احتمال به ذهن آنها راه پیدا می‏‌کند که نکند وی حضرت مهدی (ع) است و یا فردی استثنایی است که باید درباره او تحقیق بیشتری بشود. و این جستجو و پیگیری خلاصه به نتیجه می‌‏رسد و احتمال شناخته شدن آن حضرت در میان هست و این مطلب با غیبت و پنهانی امام (ع) منافات دارد. و اگر همه اولاد او مراقبت و مواظبت از او را چندین‏ نسل پیگیری کنند به طور حتم وضع حضرت روشن خواهد شد.

و اما این فرض که حضرت مهدی (ع) با زن و فرزندانش زندگی کرده و به پیری می‌‏رسد و آثار پیری در او پدیدار می‌‏گردد، و آنگاه از دیده‏‌ها پنهان می‏‌شود و به طور معجزه‏‌آسا جوانی خود را بازمی‏‌یابد و بار دیگر ازدواج جدیدی می‏‌کند و این وضع را همین‌طور ادامه می‌‏دهد، این فرض یک نظریه بیهوده‏‌ای است که چندین اعتراض بر آن وارد می‌‏شود، که بهترین آن اعتراضات همین است که این مسأله با قانون معجزه منافات دارد، چرا که ازدواج کردن و اولاد داشتن، ارتباطی با هدایت مردم ندارد تا بدان جهت معجزه‏‌ای روی دهد.

بنابراین باید بپذیریم که اولادی که وجودش با غیبت منافات داشته باشد برای آن حضرت نیست، چه اینکه اصلا وجود نداشته باشد و یا اگر هم تعداد کمی باشند، نسبت خود را نمی‏‌شناسند. و شاید ما با برخی از آنها برخورد کنیم ولی اثبات نسب آنها محال است.

پس آنچه از قواعد عمومی به دست می‏‌آید، این است که امام (ع) ازدواج نموده و لکن به احتمال زیاد فرزندی ندارد. نه از آن جهت که نقصی در آن حضرت و یا همسرش باشد، بلکه خدا چنین خواسته و یا امام (ع) خود عمدا از دارا شدن فرزند جلوگیری می‌‏کند تا رازش آشکار نشده و امرش محفوظ بماند.

  • دیدگاه دوم: بر حسب اخبار و روایات‏: در اخبار و روایاتی که دلالت بر وجود همسر و اولاد برای امام مهدی (ع) دارند، با دو شکل و یا دو گروه روایت مواجه می‌‏شویم:
  • گروه اول: اخباری که به طور مجمل بر داشتن زن و فرزند دلالت دارند، به نحوی که معلوم نیست این مطلب در زمان غیبت است یا بعد از ظهور و نیز معلوم نیست ازدواج با عنوان واقعی آن حضرت صورت گرفته است و یا با شخصیت و عنوان ثانوی و بدلی. در آینده توضیح خواهیم داد که اینگونه اخبار مربوط به بعد از ظهور است و یا اگر مربوط به زمان غیبت است، به صورتی است که موجب آشکار شدن وضع امام (ع) نگشته و با غیبت منافات ندارد.
  • گروه دوم: روایاتی که دلالت بر ازدواج آن حضرت و وجود فرزندانی برای ایشان، در دوران غیبت کبری می‌‏کند. در این باب سه روایت موجود است:

روایتی است که مرحوم حاج میرزا حسین نوری - - در کتاب "نجم ثاقب" از کتاب غیبت شیخ طوسی و کتاب غیبت نعمانی نقل کرده است. وی یا سند معتبر از مفضل بن عمر روایت کرده که گفت: از حضرت صادق (ع) شنیدم که می‌‏فرمود: صاحب این امر را دو غیبت است. یکی از آن دو آن قدر طول می‏‌کشد که برخی گویند: مرده است. و دیگری گوید: کشته شده است. و برخی دیگر گویند: از بین رفته است. بر اعتقاد به وجود او جز عدد اندکی از یارانش باقی نمی‌‏مانند. هیچ‌‏یک از فرزندان و نه دیگری، از جای او خبر ندارد، مگر آن کس که کارهای او را انجام می‌‏دهد.[۲] خبر دوم: روایت کمال الدین انباری است که مضمون آن را در مسأله چهارم ذکر خواهیم کرد.[۳] خبر سوم: روایت زین الدین مازندرانی است که از چندین جهت با روایت دوم شباهت دارد، به طوری که در فصل آینده خواهیم دید.[۴]

بررسی روایات به این روایت نمی‏‌توان استدلال کرد، بدین معنی که بر فرض صحت سند این روایات، بیش از آنچه را که قواعد عمومی اثبات کرده‏‌اند چیزی را اثبات نمی‌‏کنند. و اما روایت نخست، از چندین جهت استدلال به آن صحیح نیست:

جهت اول: دلیلی بر این نیست که در این روایت یادی از فرزند برای آن حضرت شده باشد، زیرا شیخ طوسی و شیخ نعمانی این روایت را با یک عبارت نقل کرده‏‌اند، با این تفاوت که شیخ طوسی گفته است: هیچ‏یک از فرزندان و نه دیگران از جای او خبری ندارد.[۵] و شیخ نعمانی روایت کرده است که: نه هیچ‏یک از دوستان و نه دیگران، از جایگاه او اطلاعی ندارند.[۶] بنابراین، با توجه با اختلاف نسخه‌‏ها در آن قسمت از حدیث که شاهد آورده شده است، راهی برای استدلال توسط آن وجود ندارد.

جهت دوم: بر فرض که وجود لفظ «ولد» - فرزند یا فرزندان - را در روایت بپذیریم، این روایت بیش از آنچه را که مقتضای قواعد - طبق نظریه دوم برای غیبت - بود نمی‌‏رساند. زیرا امکان وجود فرزندی برای آن حضرت که پدر خویش را نشناسد و از وضعیت او آگاه نگردد، مطرح می‌‏باشد و نیز امکان دارد که امام (ع) همسری داشته باشد که بر فرض آگاهی خود او از شخصیت واقعی آن حضرت، کسی را از آن مطلع نساخته و موضوع را از فرزندانش بپوشاند. و لکن فرزند یا فرزندانی که با آن حضرت معاشرت داشته و پدر خود را بشناسند، به صریح روایت منتفی است، چنانکه طبق قواعد عمومی نیز، این امر منتفی می‏‌باشد.

جهت سوم: کمترین احتمالی که در این مورد وجود دارد این است که مقصود از عبارت "هیچ‌‏یک از فرزندان و نه دیگران، از جای حضرت آگاه نیستند" مبالغه در شدت پنهانی باشد. بدین معنی که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندی باشد، حتی او هم از شخصیت حقیقی حضرت آگاه نخواهد بود، تا چه رسد به دیگران. و لذا - چنانکه واضح است - این عبارت دلیلی بر وجود فرزند بالفعل نمی‌‏باشد. و همین اندازه که چنین معنایی برای روایت محتمل باشد، برای ساقط کردن استدلال بدان، کفایت می‌‏کند، زیرا آنگاه که احتمال به میان آید، استدلال باطل است.

بنابراین در روایات چیزی را نمی‌‏بینیم که توسط آن بر بیشتر از آنچه که از قواعد عمومی به‌دست آورده‏‌ایم، بتوان استدلال نمود.[۷].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای باقری‌زاده اشعری؛
آقای محمد باقری‌زاده اشعری، در کتاب «از امام مهدی بیشتر بدانیم» در این‌باره گفته است:

«درباره ازدواج امام مهدی (ع) سه دیدگاه مطرح شده است:

  1. امام مهدی (ع) ازدواج کرده است، گرچه از خصوصیات آن اطلاعی نداریم.
  2. امام مهدی (ع) ازدواج نکرده است.
  3. برای ازدواج امام مهدی (ع) دلیل کافی نداریم. از این‌رو باید سکوت کرد.

هر چند برای دیدگاه‌های اول و دوم دلایلی آورده شده، به نظر ما در این مسئله باید نظریه سکوت را انتخاب کرد؛ زیرا:

  1. این مسئله از مسائل حاشیه‌ای مهدویت است که سکوت در آن، به اصل مسئله و جایگاه و آثار آن، لطمه‌ای نمی‌زند.
  2. بزرگان شیعه تا قبل از دوره معاصر، به صورت جدی در این مسئله وارد نشده‌اند. از این‌رو، حدود هزار سال، این مسئله مسکوت بوده و هیچ مشکلی نیز ایجاد نکرده است.
  3. ادله هر دو طرف (موافقان و مخالفان)، در آن حد از اعتبار نیست که بتوان به استناد آنها، تکلیف این مسئله تاریخی را روشن ساخت.
  4. ادله نقل شده، گذشته از ضعف سندی، با هم معارضه دارند و هیچ رجحانی برای یک دسته بر دسته دیگر نیست و تنها از نظر کمی، شمار روایات گروه موافقان، بیشتر است.
از این‌رو، سکوت اختیار کردن در مسئله، با موازین عقلی و دینی، سازگارتر است[۸]»[۹].

پانویس

  1. مؤلف محترم مسأله را زیاده از حد مشکل گرفته است و لا بد در عراق به چنین زنانی برخورد نکرده و آسان نیافته‏‌اند. از کجا معلوم که حضرت نتواند بیابد و شناسایی کند و طبق اصطلاح مشهور: «عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود» خلاصه از نظر این جانب، وجود چنین بانوی با فضیلتی به تعداد زیاد، چندان هم محال نیست. (مترجم)
  2. نجم ثاقب، ۲۲۶؛ غیبت طوسی، ۱۰۲.
  3. نجم ثاقب، ۲۱۷
  4. نجم ثاقب، ۲۸۴.
  5. غیبت طوسی، ۱۰۲.
  6. غیبت نعمانی، ۱۷۲.
  7. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۸۰-۸۵.
  8. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۴۵–۵۶.
  9. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۲۷، ۲۸.