آیا انبیاء تنها از ترک واجبات و انجام محرمات معصوم هستند؟ (پرسش)
آیا انبیاء تنها از ترک واجبات و انجام محرمات معصوم هستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
آیا انبیاء تنها از ترک واجبات و انجام محرمات معصوم هستند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | گستره عصمت |
مدخل اصلی | گستره عصمت پیامبران |
مدخل وابسته | عصمت پیامبران |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
عبارتهای دیگری از این پرسش
- آیا انبیا از چیزی که نهی تحریمی و مولوی به آن تعلق گرفته، معصومند یا نه؟
- اگر چیزی به امر وجوبی و مولوی واجب شده باشد، آیا مصون از ترک آن میباشند؟
پاسخ جامع اجمالی
سخن در این است که آیا انبیا از چیزی که نهی تحریمی و مولوی به آن تعلق گرفته، معصومند یا نه؟ همچنین اگر چیزی به امر وجوبی و مولوی واجب شده باشد، آیا مصون از ترک آن میباشند؟ امّا اگر نهی از چیزی بهعنوان نهی تنزیهی و یا ارشادی باشد و یا امر به شیئی بهعنوان امر استحبابی و یا ارشادی باشد، عصمت انبیا در این زمینه، مرحلهای فراتر از محل نزاع است که نفی آن، منافاتی با عصمت آنها از گناهان ندارد[۱].
فرق نهی مولوی تحریمی و ارشادی در این است که تخلف از نهی مولوی، موجب دوری از خداوند و عذاب اخروی و شقاوت در قیامت میشود. اما تخلف از نهی ارشادی، تنها پیامدهای نامطلوب و ناگوار دنیوی را موجب میگردد؛ نه شقاوت و دوری از خداوند را[۲].
بنابراین، تخلف از امر و نهی ارشادی، به لحاظ تخلف بودنش، مفسدهای در پی ندارد. بلکه اثر آن منحصر به همان اثر مربوط به متعلّقش میباشد.
معمولاً برای اوامر و نواهی ارشادی، به امر و نهی پزشکان مثال میزنند. به این بیان که وقتی طبیب میگوید فلان دارو را بخور و یا از فلان عمل اجتناب کن، به این معنا نیست که جنبه مولویّتی در طبیب وجود دارد و مریض نیز دارای نوعی عبودیت و بندگی در مقابل اوست که در نتیجه آن، اطاعت از اوامر و نواهی طبیب بر او لازم باشد. بلکه امر و نهی طبیب ارشادی است. به این معنا که امر به خوردن دارو ارشاد به این معناست که بین خوردن دارو و معالجه بیماری، رابطه مثبت وجود دارد. بدیهی است اگر بیمار بخواهد به نتیجه مطلوب برسد، عقل او حکم میکند که از داروی توصیه شده از سوی طبیب استفاده نماید. امّا اگر به هر حال، از دستور طبیب سر پیچی نماید، تنها مفسدهای که بر این تخلف مترتب میشود، عواقب واقعی مربوط به پرهیز از داروست؛ و با قطع نظر از آن، تخلف از دستور پزشک، خود، دارای مفسدهای نیست.[۳].
علاوه بر معصوم بودن انبیا از ترک واجبات و انجام محرمات، مسأله عصمت از ترک اوامر و نواهی ارشادی یا به عبارت دیگر عصمت از ترک مستحبات و ترک اولی هر چند با برخی روایتها قابل استنباط است اما در منابع کلامی امامیه تا زمان مرحوم شیخ مفید مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله زمینه طرح آن را برای برخی متکلمان متأخر، فراهم آورد. به اعتقاد ایشان پیامبران از ترک غیر عمدی مستحبات، معصوم نیستند و لذا ممکن است به طور سهوی، برخی مستحبات از آنان فوت گردد؛ این در حالی است که وی، پیامبر خاتم(ص) و امامان اهل بیت(ع) را حتی از ترک سهوی مستحبات نیز معصوم میداند هر چند بر این باور است که چنین عصمتی عقلا برای آن حضرات ضرورت ندارد و لذا از منظر وی امکان ترک مستحب برای متصدی منصب نبوت و امامت وجود دارد[۴].
پس از او مرحوم شیخ طوسی نیز با برگزیدن همین نظریه در توجیه ظاهر آیات بیانگر صدور گناه و ظلم از برخی پیامبران(ع)، مقصود از گناه و ظلم را ترک اولی دانسته است.[۵].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین فاریاب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین فاریاب در کتاب «عصمت امام» در اینباره گفته است:
«علاوه بر معصوم بودن انبیا از ترک واجبات و انجام محرمات، مسأله عصمت از ترک مستحبات و ترک اولی هر چند با برخی روایتها قابل استنباط است اما در منابع کلامی امامیه تا زمان مرحوم شیخ مفید مطرح نبوده و ایشان نخستین کسی بود که با اشاره به این مسأله زمینه طرح آن را برای برخی متکلمان متأخر، فراهم آورد. به اعتقاد ایشان پیامبران از ترک غیر عمدی مستحبات، معصوم نیستند و لذا ممکن است به طور سهوی، برخی مستحبات از آنان فوت گردد؛ این در حالی است که وی، پیامبر خاتم(ص) و امامان اهل بیت(ع) را حتی از ترک سهوی مستحبات نیز معصوم میداند هر چند بر این باور است که چنین عصمتی عقلا برای آن حضرات ضرورت ندارد و لذا از منظر وی امکان ترک مستحب برای متصدی منصب نبوت و امامت وجود دارد[۶]. پس از او مرحوم شیخ طوسی نیز با برگزیدن همین نظریه در توجیه ظاهر آیات بیانگر صدور گناه و ظلم از برخی پیامبران(ع)، مقصود از گناه و ظلم را ترک اولی دانسته است.»[۷]. |
2. حجت الاسلام و المسلمین احمد حسین شریفی؛ |
---|
آقایان دکتر یوسفیان و شریفی در «پژوهشی در عصمت معصومان» در اینباره گفتهاند:
«سخن در این است که آیا انبیا از چیزی که نهی تحریمی و مولوی به آن تعلق گرفته، معصومند یا نه؟ همچنین اگر چیزی به امر وجوبی و مولوی واجب شده باشد، آیا مصون از ترک آن میباشند؟ امّا اگر نهی از چیزی بهعنوان نهی تنزیهی و یا ارشادی باشد و یا امر به شیئی بهعنوان امر استحبابی و یا ارشادی باشد، عصمت انبیا در این زمینه، مرحلهای فراتر از محل نزاع است که نفی آن، منافاتی با عصمت آنها از گناهان ندارد[۸]. فرق نهی مولوی تحریمی و ارشادی در این است که تخلف از نهی مولوی، موجب دوری از خداوند و عذاب اخروی و شقاوت در قیامت میشود. اما تخلف از نهی ارشادی، تنها پیامدهای نامطلوب و ناگوار دنیوی را موجب میگردد؛ نه شقاوت و دوری از خداوند را[۹]. بنابراین، تخلف از امر و نهی ارشادی، به لحاظ تخلف بودنش، مفسدهای در پی ندارد. بلکه اثر آن منحصر به همان اثر مربوط به متعلّقش میباشد. معمولاً برای اوامر و نواهی ارشادی، به امر و نهی پزشکان مثال میزنند. به این بیان که وقتی طبیب میگوید فلان دارو را بخور و یا از فلان عمل اجتناب کن، به این معنا نیست که جنبه مولویّتی در طبیب وجود دارد و مریض نیز دارای نوعی عبودیت و بندگی در مقابل اوست که در نتیجه آن، اطاعت از اوامر و نواهی طبیب بر او لازم باشد. بلکه امر و نهی طبیب ارشادی است. به این معنا که امر به خوردن دارو ارشاد به این معناست که بین خوردن دارو و معالجه بیماری، رابطه مثبت وجود دارد. بدیهی است اگر بیمار بخواهد به نتیجه مطلوب برسد، عقل او حکم میکند که از داروی توصیه شده از سوی طبیب استفاده نماید. امّا اگر به هر حال، از دستور طبیب سر پیچی نماید، تنها مفسدهای که بر این تخلف مترتب میشود، عواقب واقعی مربوط به پرهیز از داروست؛ و با قطع نظر از آن، تخلف از دستور پزشک، خود، دارای مفسدهای نیست»[۱۰]. |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ آموزش عقاید، ج۱-۲، ص۲۳۸؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۵۰؛ اوصاف الاشراف، ص۱۶-۲۱.
- ↑ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۵۰.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۱۷۹.
- ↑ مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۶۲؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۷۰.
- ↑ مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختاره، ص۶۲؛ همو، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۹.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۷۰.
- ↑ آموزش عقاید، ج۱-۲، ص۲۳۸؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۵۰؛ اوصاف الاشراف، ص۱۶-۲۱.
- ↑ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۵۰.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۱۷۹.