آیه نبأ

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

نبأ به معنی خبر است و به سبب تأکید آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ[۱] بر بررسی خبر فاسق، آن را "آیه نبأ" گفته‌اند.

فاسِق، اسم فاعل از ریشه فَسَقَ است به معنی خارج شدن از پوسته و در اصطلاح یعنی بیرون رفتن از دایره شرع. و فِسق اعم از کفر است و با کمی یا زیادی گناه صورت فسق صدق می‌کند اما تنها زمانی که گناه زیاد شود گناهکار به عنوان فاسق شناخته می‌گردد. فاسِق که جمع آن فَسَقَة، فُسّاق و فاسقون است در بیشتر موارد به کسی گویند که ملتزم و مُقِرّ به احکام شرع باشد و پس از اقرار در تمام یا برخی از احکام، اخلال نماید. البته فسق، شامل کسی که از راه حق و صواب خارج شده است نیز می‌شود. در قرآن، مؤمن در مقابل فاسق قرار داده شده است: أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ[۲].

نبأ از ریشه نَبأ و به معنای "خارج شد" می‌آید. جمع آن اَنباء می‌باشد. نبأ به معنی خبر هم آمده است؛ زیرا خبر از جایی به جای دیگر می‌رود. همچنین نبأ خبری را گویند که دارای فایده بزرگی است که حاصلش آگاهی یا غلبه ظن و گمان باشد، لذا تا وقتی که خبر، در برگیرنده ویژگی‌های سه‌گانه فوق نباشد به آن نبأ نمی‌گویند.

همچنین شایسته است خبری که به آن نبأ گفته می‌شود از دروغ، خالی باشد، مانند خبر متواتر یا خیر خدای تعالی و خیر پیامبر (ص). واژه النَّبِيّ نیز، از همین ریشه گرفته شده است، زیرا پیامبر، از جانب خدای تعالی خبر می‌آورد. همچنین نبأ به معنی اعلام و آگاهی دادن است[۳].

از قول ابن‌عباس گزارش کرده‌اند که این آیه درباره ولید بن عقبة بن أبی معیط نازل شده که رسول خدا (ص) او را برای جمع‌آوری صدقات قبیله بنی‌المصطلق به سوی حارث بن ضرار که قبلاً مسلمان شده بود فرستاد. حارث به رسول خدا (ص) وعده داده بود که هرکس از مردمش مسلمان شد وی زکات ایشان را جمع‌آوری کرده و تحویل نماینده آن حضرت نماید. هنگامی که مردم قبیله با شادی به استقبال ولید آمدند به لحاظ آنکه در جاهلیت میان ایشان دشمنی وجود داشت، او گمان کرد که مردم برای کشتن وی هجوم آورده‌اند؛ از این‌رو به نزد رسول خدا (ص) بازگشت و گزارش کرد که حارث و قبیله‌اش از دادن زکات خودداری نمودند! در حالی که موضوع بر خلاف آن بود. در نتیجه، رسول خدا (ص) خشمگین شد و تصمیم گرفت با آنان وارد جنگ شود. لکن حارث پس از اطلاع از موضوع به حضور رسول خدا (ص) رسید، چون رسول خدا (ص) ماجرا را از او پرسید، او قسم یاد کرد که اصلاً فرستاده وی را ندیده بلکه او از نیمه راه بازگشته است. پس از آن، خداوند ایشان را معذور داشت و این آیه را فرو فرستاد[۴].

اصولیون این آیه را در کتب اصول فقه به عنوان یکی از دلیل‌های حجیت خبر واحد گرفته و به مفهوم وصف و مفهوم شرط در آیه استناد کرده و می‌گویند: بررسی و تحقیق در مورد خبر شخص فاسق واجب است و نه در مورد خبری که شخصی عادل آورده و به همین جهت، بررسی صحت خبر عادل لازم نیست و خبرش حجت است[۵]. طبرسی به دلیل عبارت پایانی آیه: فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ که پذیرش خبر آن یک نفر ممکن است موجب پشیمانی شود و جبرانش ناممکن باشد، معتقد است این مطلب دلالت بر آن دارد که خبر واحد موجب علم نمی‌شود و نمی‌توان بر اساس آن عمل کرد. همچنین به نظر وی، سخن کسانی که این آیه را دلیل بر حجیت خبر واحد گرفته‌اند، صحیح نیست، زیرا به نظر خود او و بیشتر محققان، نمی‌توان خبر واحد (بدون بررسی دقیق آن) تکیه و اعتماد کرد[۶].

از نظر علامه طباطبایی معنی آیه چنین است: ای مؤمنان، اگر فاسقی خبر مهمی برای شما آورد، برای آگاهی از حقیقت خبر با بررسی و پرس‌و‌جو، مسئله را به روشنی دریابید تا مبادا از روی بی‌اطلاعی با مردمی درگیر شوید و به ایشان صدمه بزنید و در نتیجه از کرده خویش پشیمان گردید. خداوند در این آیه، اصل عمل به خبر را - که از اصول عقلانی است و اساس زندگی اجتماعی انسان بر آن نهاده شده - امضا نموده، اما دستور داده که در خبر شخص فاسق شفاف‌سازی صورت گیرد که این خود به معنی نهی از عمل به خبر اوست و علت آنکه خداوند دستور به تبیُّن و تفحّص در خبر فاسق نموده، این است که: مبادا از روی بی‌اطلاعی به گروهی ضربه بزنیم؛ به همین جهت می‌فرماید: أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ؛ یعنی رفع جهالت و حصول علم به مضمون خبر، زمانی که میخواهیم به آن خبر ترتیب اثر داده و به آن عمل کنیم لازم و ضروری است[۷].

از دیدگاه زمخشری، آیه در مقام تعلیم و هشدار به مؤمنین است تا با توجه به مفاد آن به گونه‌ای تربیت شوند که هیچ فاسقی نتواند در سخن گفتن با ایشان، مطالب غیر واقع و بی‌دلیل بیان کند و آنان را بفریبد. در حقیقت، آیه می‌خواهد بگوید هر فاسقی هر نوع خبری برای شما آورد درباره آن دست نگه دارید و به دنبال روشن شدن مطلب و کشف حقیقت باشید و به گفتار او اعتماد نکنید، زیرا کسی که از فسق و بدکاری ابایی ندارد از دروغ گفتن نیز - که نوعی فسق است - خودداری نمی‌کند. نآدمین از ندامت، به معنای نوعی از غم و اندوه است، یعنی انسان به خاطر کاری که انجام داده دچار اندوهی می‌شود که آرزو می‌کند ای کاش آن کار را انجام نمی‌داد و این نوع غم و اندوه، معمولاً همواره با انسان همراه است[۸]. پس بر اساس رهنمود آیه شریفه، نباید مؤمن بدون بررسی دقیق خبر فاسق، به آن ترتیب اثر بدهد و در نتیجه کاری کند که موجب پشیمانی و ندامت او شود.[۹]

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کرده‌اید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
  2. «آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند» سوره سجده، آیه ۱۸.
  3. مفردات، ص۷۸۹-۷۹۰: الفروق اللغویه، بند ۲۱۳۴.
  4. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۴، ص۳۰۹؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۳.
  5. اصول الفقه، ج۲، ص۶۸.
  6. مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۳.
  7. المیزان، ج۱۸، ص۳۳۸ و ۳۳۹.
  8. الکشاف، ج۲، ص۳۹۳.
  9. سرمدی، محمود، مقاله «آیه نبأ»، دانشنامه معاصر قرآن کریم