آیین دادرسی در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

روایات بر ضرورت و اهمیت دادرسی تأکید دارند. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرموده است: «یک لحظه دادرسی از هفتاد سال عبادت برتر و بهتر است»[۱]. در حدیثی از امام صادق (ع) نیز می‌خوانیم: از دادرسی بپرهیزید؛ زیرا دادرسی، ویژه پیشوایی است دانای به قضا و دادگر یا برای پیامبر یا جانشین پیامبر[۲].

از سوی دیگر، کار دادرسی بسیار سخت و دشوار خوانده شده است، چنان که پیامبر اعظم (ص) در این باره می‌فرماید: «هر کس بر دادرسی گمارده شود، همانا بدون چاقو، قربانی شده است»[۳].

امام صادق (ع) نیز می‌فرماید: قاضیان چهار گروهند که سه گروه ایشان در دوزخند و تنها یک دسته آنها در بهشت هستند. مردی که بر اساس علم و عمد به ستم قضاوت کند، در آتش است و مردی نیز که نادانسته و بر پایه جهل به ستم داوری کند، در آتش است و مردی که بر اساس نادانی به حق حکم کند، او نیز در آتش است. تنها کسی که بر اساس علم و آگاهی به حق قضاوت کند، در بهشت خواهد بود[۴].

از این روایات نباید چنین برداشت شود که پرداختن به دادرسی، تباه کردن زندگی واپسین است، بلکه مقصود این است که تنها افراد شایسته باید چنین مسئولیت سنگینی را عهده دار شوند. به همین دلیل، علی (ع) می‌فرماید: «بهترین مردم، داوران به حق و آنانی هستند که قضاوت عادلانه کنند»[۵].

در بخشی از نامه امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر نیز که درباره گزینش دادرسان و شیوه‌های دادرسی است، چنین می‌خوانیم: و برای داوری میان مردم از رعیت خود، آن را برگزین که نزد تو برترین است. آنکه کارها بر او دشوار نگردد و ستیز دو خصم، وی را به لجاجت نکشاند، در خطا پایدار نبود و چون حق را شناخت، در بازگشت بدان درنماند و نفس او به طمع ننگرد و تا رسیدن به حق، به اندک شناخت بسنده نکند و در شبهه‌ها از همه بااحتیاط‌تر باشد و حجت را بیش از همه به کار برد و از آمد و شد صاحبان دعوا کمتر به ستوه آید و در کشف امور از همه شکیباتر باشد و چون حکم روشن باشد، در داوری قاطع‌تر باشد. آن کس که ستایش فراوان، او را نفریبد و خوش آمدگویی، او را برنیانگیزاند و اینان اندکند. پس داوری چنین کس را فراوان تیماردار و در بخشش بدو گشاده دستی به کار آر، چندان که نیاز وی به مردمان کم افتد. و رتبت او را نزد خود چندان بالا بر که از نزدیکانت کسی درباره وی طمع نکند و از گزند مردمان نزد تو ایمن ماند. در این باره نیک بنگر که دین در دست بدکاران گرفتار آمده بود. در آن کار از روی هوس می‌راندند و به نام دین، دنیا را می‌خوردند[۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۷.
  2. «اتَّقُوا الْحُكُومَةَ فَإِنَّ الْحُكُومَةَ إِنَّمَا هِيَ لِلْإِمَامِ الْعَالِمِ بِالْقَضَاءِ الْعَادِلِ فِي الْمُسْلِمِينَ لِنَبِيٍّ أَوْ وَصِيِّ نَبِيٍّ»، حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۷، ح۳۳۰۹۲.
  3. «مَنْ جُعِلَ قَاضِياً فَقَدْ ذُبِحَ بِغَيْرِ سِكِّينٌ»؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۹، ح۳۳۰۹۷.
  4. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۸، ح۳۳۱۰۵.
  5. محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۱۰، ص۴۹۴۸.
  6. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  7. درگاه‌زاده، محمد، آیین دادرسی پیامبر اعظم، ص ۱۹.