ابراهیم بن نعیم عدوی حجازی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ابراهیم بن نعیم عدوی حجازی
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملابراهیم بن نعیم عدوی حجازی
جنسیتمرد
از قبیلهبنی‌عدی
همسررقیه بنت عمر بن خطاب
پسر
خویشاوندانپیامبر خاتم (باجناق)
محل زندگیمدینه
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

وی از رهبران قیام مردم مدینه بر ضد یزید است[۱]. رسول خدا (ص) نام پدر او را صالح گذاشت[۲]. ابن مَندَه (محمد بن اسحاق) و برخی دیگر، ابراهیم را صحابی دانسته‌اند[۳]. مستند این مطلب، روایتی است که می‌گوید: ابراهیم بن نعیم، غلامی داشت که بر اساس قراردادی، پس از مرگ او آزاد می‌شد (عبد مدبر)، ولی به دلیل نیاز مالی ابراهیم، رسول خدا (ص) غلام او را به هشتصد درهم فروخت[۴].

بر پایه روایات صحیح، غلام از آن ابن نعیم بیان شده، ولی ابن منده بر اساس تصور خود، متن روایات را از «كان عبداً لإبن نعيم به كان عبداً لإبراهيم بن نعيم» تغییر داده است[۵] ابونعیم[۶] متوجه این خطای ابن منده شده است. این خطا می‌تواند به سبب شهرت ابراهیم به ابن نعیم[۷] باشد. ابن اثیر[۸] تفسیر ابن منده (به غلط ابونعیم) را صحیح دانسته و در تأیید نظر او، از بخاری[۹]، ابن ابی عاصم[۱۰] و دیگران، روایاتی برای اثبات وجود ابراهیم بن نعیم آورده است.

مغلطای[۱۱] توجیه ابن اثیر را وارد ندانسته و می‌گوید: ابونعیم، منکر وجود ابراهیم بن نعیم بن نحام نشده، بلکه اشکال ابونعیم بر تفسیر ابن منده است. ابن حجر[۱۲] نیز نظر ابونعیم را تأیید کرده است، ولی افزوده که صحابی بودن ابراهیم به این روایت نیست؛ چرا که زبیر بن بکار به تولد او در زمان رسول خدا (ص) تصریح کرده است.

سخن زبیر بن بکار، ناظر بر این روایت است که اسامة بن زید در چهارده سالگی زن خود، زینب دختر حنظله را طلاق داد و نعیم بن نحام، به درخواست پیامبر با او ازدواج کرد و صاحب ابراهیم شد[۱۳]. با توجه به این روایت و نیز هیجده سالگی اسامه در سال یازدهم[۱۴]، به دست می‌آید که این ازدواج در سال هفتم بوده است. ابن حجر[۱۵] در تأیید این مطلب می‌گوید: در زمان رسول خدا (ص) ابن عمر به پدرش پیشنهاد کرد با دختر نعیم بن نحام ازدواج کند و در آن زمان، ابراهیم، کودکی بیش نبود.

هر چند صحابی بودن ابراهیم از مطالب یاد شده آشکار می‌شود، وجود غلام برای کودکی کمتر از چهار سال که در مضیقه مالی هم قرار گرفته، بعید می‌نماید. شاید با توجه به این مطلب، ابونعیم[۱۶] بر اساس روایات معتبر دیگر بیان داشته که مردی به دلیل نیاز مالی، خواست غلام مدبّر خود را بفروشد. پیامبر فرمود: چه کسی این را می‌خرد؟ نعیم بن عبدالله نحام آن غلام را به هشتصد درهم خرید.

ابن حبان[۱۷]، ابونعیم[۱۸] و برخی دیگر[۱۹] ابراهیم را تابعی دانسته‌اند. ابراهیم همانند پدرش، از بزرگان مدینه و یکی از سه نفری بود که رهبری قیام مردم این شهر را در سال ۶۳ به عهده داشتند. عبدالله بن جعفر برای جلوگیری از کشتار مردم مدینه، از یزید خواست لشکر شام متعرض آنان نشوند، ولی یزید گفت: چنانچه به اطاعت گردن ننهند، از تعرض در امان نخواهند بود. عبدالله، نامه‌ای به سه نفر از رهبران قیام، از جمله ابراهیم نوشت، ولی آنان توصیه او را نپذیرفتند؛ در نتیجه، واقعه حره به وجود آمد. ابراهیم و فضل بن عباس بن ربیعه در یک حمله توانستند خود را به نزدیکی خیمه مسلم بن عقبه - فرمانده سپاه شام که به سبب کشتار زیاد به مسرف گفتند - برسانند، ولی هر دو و همراهانشان کشته شدند[۲۰]. ابراهیم به وسیله نیزه زبیر بن خزیمه خثعمی کشته شد[۲۱]. مروان چون به جسد ابراهیم گذر کرد که به گونه‌ای بود که بر حیای وی دلالت داشت گفت: او در زندگانی و مرگ چنین بود. مسرف گفت: چنین انسان‌هایی در بهشت‌اند، ولی مردم شام، این سخن را از تو نشنوند[۲۲].

همسر نخست او، رقیه دختر عمر بن خطاب و خواهر حفصه بوده است که بدین مناسبت، ابراهیم در شمار باجناق‌های پیامبر قرار می‌گیرد[۲۳]. وی از او یک دختر داشت که از دنیا رفت[۲۴]. ابراهیم، همسر دیگری نیز داشت که دختر عبیدالله بن عمر بود، ولی از دنیا رفت. پس از او، عاصم بن عمر دست ابراهیم را گرفت و به خانه برد و او را در انتخاب یکی از دو دخترانش، ام‌عاصم و حفصه مختار کرد. ابراهیم به دلیل اینکه شنیده بود آل مروان به ام عاصم نظر دارند، حفصه را انتخاب کرد و عبدالعزیز بن مروان با ام عاصم ازدواج کرد، ولی درگذشت. پس از کشته شدن ابراهیم در واقعه حره، عبدالعزیز با حفصه ازدواج کرد[۲۵]. در روایات، دو پسر به نام‌های مجاهد[۲۶] و ابی‌بکیر[۲۷] برای ابراهیم گفته شده است که احتمال می‌رود هر دو یکی باشند.[۲۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱؛ طبری، ج۴، ص۳۷۵.
  2. ابن عساکر، ج۶۲، ص۱۷۷ و ر. ک: مدخل مربوط.
  3. ابن حجر، تعجیل، ص۳۰؛ سخاوی، ج۱، ص۷۴.
  4. ابن اثیر، ج۱، ص۱۶۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۲۴.
  5. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۱۰.
  6. ابونعیم، ج۱، ص۲۱۰.
  7. ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۱۰۶.
  8. ابن اثیر، ج۱، ص۱۶۱.
  9. التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۳۱.
  10. ابن ابی عاصم، ج۲، ص۶۴.
  11. مغلطای، ج۱، ص۴۵.
  12. الاصابه، ج۱، ص۳۲۴.
  13. ابن سعد، ج۴، ص۵۳.
  14. ابن سعد، ج۴، ص۴۹.
  15. تعجیل، ص۳۱.
  16. ابونعیم، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱.
  17. ابن حبان، ج۴، ص۱۳.
  18. ابونعیم، ج۱، ص۲۱۱.
  19. ابن حجر، تعجیل، ج۱، ص۳۰.
  20. ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱؛ طبری، ج۴، ص۳۷۵.
  21. بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۷۱.
  22. ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱.
  23. ابن حبیب بغدادی، ص۱۰۱.
  24. ابن حبان، ج۲، ص۱۴۴.
  25. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۲۵.
  26. ابن حجر، تعجیل، ج۱، ص۳۰.
  27. ابن ابی‌حاتم، ج۸، ص۱۳۷.
  28. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابراهیم بن نعیم بن نحام عدوی حجازی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۰۲.