ابورویحه فزعی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از ابورویحه خثعمی)
ابورویحه فزعی
تصویر قدیمی یمن
نام کاملابورویحه فزعی
جنسیتمرد
از قبیلهبنی‌خثعم
از تیرهفزع
محل زندگی
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

فزع تیره‌ای از خثعم[۱] از قبایل مشهور یمنی است که به زید بن کهلان نسب می‌برند[۲]. ابن حجر[۳] بیان کرده که ابورویحه به ابوزرعه نیز تصحیف شده و ابوموسی مدینی (در تنمة معرفة الصحابه) تصور کرده مدخلی غیر از فرد مورد بحث است. در میان صحابه، از دو نفر با کنیه ابورویحه فزعی با نام ربیعة بن سکن[۴] و ابورویحه خثعمی (با نام: عبدالله بن عبدالرحمان خثعمی)[۵] یاد شده، ولی اخبار مربوط به این دو (خثعمی و فزعی) کاملاً بر اتحاد و یکی بودنشان دلالت دارد؛ چنان که ابن عساکر[۶] هر دو نام را برای ابورویحه فزعی قرار داده است. نخست چنان که بیان شد، علمای انساب فزع را تیره‌ای از خثعم دانسته‌اند و از این رو پسوند فزعی و خثعمی با هم برای افراد زیادی از جمله ابورویحه گفته شده است[۷]. دوم اینکه برخی از صحابه‌نگاران مانند ابونعیم[۸] و ابن عبدالبر[۹] تنها یک مدخل آورده‌اند که با توجه به یکسان بودن اطلاعات هر دو، نشان می‌دهد این دو کنیه را یکی دانسته‌اند. سوم اینکه ابورویحه فزعی نقل کرده که وقتی رسول خدا (ص) میان اصحاب خود پیمان برادری می‌بست، وارد شدم و آن حضرت مرا با مردی از حبشه برادر کرد و فرمود: «انت اخوه وهو اخوك»[۱۰] همین روایت را ابن هشام[۱۱] و ابن عبدالبر[۱۲] درباره ابو رویحه خثعمی فزعی گزارش کرده‌اند، ولی در روایت این دو، به نام بلال حبشی تصریح شده و ذیل مدخل او آمده است که وقتی عمر دیوان را تأسیس کرد، بلال خواست او را به احترام پیمان برادری‌اش با ابو رویحه، در فهرست خثعمی‌ها قرار دهد. عدم تصریح در روایت اول، می‌تواند از ناحیه راویان باشد. تا آنجا که سیره‌نویسان داستان پیمان برادری میان مسلمانان در مدینه را گزارش کرده‌اند، از دو ابورویحه و دو نفر حبشی نام نبرده‌اند. سوم اینکه ابورویحه فزعی از اصحابی است که ساکن فلسطین شد و در بیت جبرین درگذشت[۱۳]. خثعمی را نیز در شمار صحابه ساکن شام نام برده‌اند[۱۴] و در روایت بلال آمده که وقتی عمر پس از فتح بیت المقدس خواست به جابیه آید، از او خواست اجازه دهد. به همراه برادر دینی خود ابورویحه در شام بماند و عمر نیز به آنها اجازه داد و هر دو در فلسطین ساکن شدند [۱۵] شاهد چهارم اینکه ابورویحه فزعی گوید: پیامبر پرچم سفیدی به دستم داد و فرمود: نزد قوم خود بازگرد و اعلام کن هر که زیر پرچم ابو رویحه قرار گیرد، در امان است و من نیز چنین کردم[۱۶]. ابن عبدالبر[۱۷] و ابن عساکر[۱۸] همین روایت را ذیل نام ابورویحه خثعمی آورده و آن دو را یکی دانسته‌اند، چنانکه ابن حجر نیز از مطالب ابن عبدالبر و ابن عساکر به این مطلب تصریح کرده است. با توجه به شواهد یاد شده، صحابه‌نگاران اخبار هر یک را در شرح حال دیگری بیان داشته‌اند.

هر چند این شواهد اتحاد این دو را اثبات می‌کند، ابوموسی مدینی[۱۹] و ابن حجر[۲۰] به اشتباه، برخلاف این موضوع تصور کرده‌اند. براساس گفته ابن اثیر[۲۱]، آنچه سبب تصور نادرست ابوموسی بوده، اینکه وی مشاهده کرده در یک روایت ابورویحه بدون اینکه به قبیل‌های منسوب شود، «اخو بلال» و دیگری با «ابو رویحة الفزعی من خثعم» معرفی شده است. دیگر اینکه ذیل اولی، از بلال نقل کرده که در سخنان خود در خولان شام درباره خود و ابوریحه گفته که من و برادرم هر دو غلام بودیم. از این‌رو، ابوموسی گمان کرده آن دو از هم متمایزند؛ در حالی که ابوموسی ذیل همان اولی به پیمان برادری در مدینه میان بلال و ابو رویحه اشاره کرده و ابن اثیر[۲۲] گوید: این نشان می‌دهد منظور از «اخو بلال»، برادر نسبی نبوده و موضوع پیمان برادری کاملا بر اتحاد این دو کنیه دلالت دارد. دلیل ابن حجر[۲۳] بر تمایز این دو، اختلاف اسامی ابورویحه فزعی و ابورویحه خثعمی است. این نیز صحیح نیست؛ زیرا افزون بر تعدد اسامی برای برخی کنیه‌ها که امری کاملا شایع است، ابو موسی گفته من نام کنیه خثعمی را نیافتم[۲۴]، ولی ذیل فزعی نامش را عبدالله بن عبد الرحمان آورده [۲۵]، در حالی که صحابه‌نگاران همین نام را برای خثعمی گفته‌اند و چنان که مشاهده شد، هم ابن عساکر هر دو نام را برای ابورویحه فزعی خثعمی آورده بود و هم تمام اخبار کاملاً نشان می‌داد که مربوط به موضوع و شخص واحدی است. با این حال ابن حجر[۲۶] خود به تناقض افتاده و ذیل ابوزرعه (تصحیف رویحه) فزعی بیان داشته که نام او عبدالله بن عبدالرحمان خثعمی است، در حالی که بر اساس تصور خود، باید بنا به گفته مشهور نام او را ربیعة بن سکن می‌گفت.[۲۷]

منابع

پانویس

  1. سمعانی، ج۴، ص۳۸۱.
  2. ابن اثیر، اللباب، ج۱، ص۲۷۶.
  3. ابن حجر، ج۷، ص۱۳۹.
  4. ابن حجر، ج۲، ص۳۸۹.
  5. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴.
  6. ابن عساکر، ج۲۹، ص۳۳۸ و همو، ج۶۶، ص۲۳۴ و نیز ر. ک: ادامه مدخل.
  7. ر. ک: ابن هشام، ج۲، ص۱۵۳؛ دولابی، ج۱، ص۵۵؛ ابن ماکولا، ج۲، ص۴۲۰؛ و همو، ج۶، ص۱۲۱؛ ابن عساکر، ج۶۶، ص۲۳۵ و همو، ج۶۶، ص۲۳۶.
  8. ابونعیم، ج۲، ص۱۰۹۵.
  9. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴.
  10. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۱؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۸۹.
  11. ابن هشام، ج۲، ص۱۵۳.
  12. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴.
  13. ابن حبان، ج۳، ص۱۲۹؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۹۵.
  14. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴.
  15. ابن عساکر، ج۶۶، ص۲۳۴.
  16. دولابی، ج۱، ص۵۵.
  17. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۴.
  18. ابن عساکر، ج۶۶، ص۲۳۴.
  19. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۱.
  20. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۲.
  21. اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۱.
  22. اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۱.
  23. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۲.
  24. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۰.
  25. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۱۱۱.
  26. ابن حجر، ج۷، ص۱۲۲.
  27. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابورویحه فزعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۰۲-۳۰۳.