ابومریم حنفی یمامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از تیره بنی حنیفة بن لجیم از قبیله بکر بن وائل[۱] نامش ایاس پسر صُبَیح بن مُحرَش بن عبد عمرو[۲] است. بلاذری به نقل از واقدی می‌گوید: نام او صبیح بن محرش است[۳]، اما در مغازی به چنین اسمی اشاره نشده است. به احتمال، صبیح بن محرش، در اصل همان ایاس بن صبیح بن حرش است و ایاس از ابتدای اسم حذف شده است؛ چنان که در کتاب‌های تراجم به ایاس بودن نام او تصریح شده است[۴]. در صحابی بودن او اختلاف است و ابن سعد[۵]، او را از نخستین تابعان بصره می‌داند. دولابی[۶] نیز با اینکه در بخش دوم از کتاب خود، از او در شمار تابعین یاد کرده، در جلد نخست کتاب خود، از او در شمار اصحاب رسول خدا (ص) که به کنیه معروف‌اند، نام برده است[۷]. ابن حجر[۸] نیز با اینکه خود، ابو مریم را در شمار مخضرمین آورده، گفته است دولابی او را از شمار صحابه می‌داند.

ابومریم، از مردم یمامه و از یاران مُسَیلَمه کذاب بود. در جنگ یمامه، زید بن خطاب را که حامل پرچم مسلمانان بود، کُشت[۹]، اما بعد از نبرد یمامه، توبه کرد و مسلمان خوبی شد[۱۰]. عمر به دلیل کشته شدن برادرش زید به دست ابومریم، با او به خشونت رفتار می‌کرد[۱۱] و به قولی از او خواست محل زندگانی‌اش را از جایی که عمر زندگی می‌کرد، تغییر دهد[۱۲]. برخی گفته‌اند ایاس بن صبیح، غیر از ابومریمی است که قاتل زید بن خطاب بود؛ نام قاتل زید، صبیح است و نام قاضی بصره، ایاس بن صبیح. استدلال این افراد بر این است که اگر او قاتل زید بن خطاب بود، عمر بن خطاب او را عهده‌دار منصب قضا نمی‌کرد[۱۳]. به نظر می‌رسد این تنها یک احتمال و استحسان است و منبع دیگری به این مطلب اشاره نکرده است.

در نقلی آمده است: عمر از مستراح بیرون آمد، در حالی که قرآن می‌خواند. ابومریم با تعجب پرسید: ای امیرمؤمنان! از مستراح بیرون آمدی و وضو نگرفته[۱۴] قرآن می‌خوانی؟ عمر گفت: آیا مسیلمه برای تو چنین فتوا داده است[۱۵]. کثیر بن عبدالله مزنی از جدش نقل کرده است که شنیدم عمر بن خطاب به ابو مریم حنفی می‌گفت: آیا زید بن خطاب را در جنگ یمامه تو کشتی؟ ابومریم پاسخ داد: خداوند او را با شهادتش به دست من گرامی داشت و مرا با قتل او خوار و ذلیل ساخت. عمر دوباره پرسید: در جنگ یمامه چند نفر از شما به دست مسلمانان کشته شدند؟ ابومریم گفت: چهارصد نفر یا کمی بیشتر. عمر گفت: چه بد کشتگانی بودند! ابو مریم گفت: سپاس خداوندی را که مرا توفیق داد به دین او برگردم! عمر از این گفته او خوشحال شد و قضاوت بصره را به او سپرد[۱۶].

طبری، ابومریم را از کارگزاران عمر بن خطاب بر بصره در سال هفدهم شمرده است[۱۷]. ابن حجر می‌گوید: ایاس بعد از عمران بن حصین خزاعی، از طرف عمر بن خطاب به منصب قضاوت بصره منصوب شد[۱۸]. برخی، او را نخستین قاضی بصره[۱۹] و گروهی، قاضی بصره بعد از کعب بن سور دانسته‌اند[۲۰]. وی در فتوحات شرکت داشته و از فاتحان رامهرمز دانسته شده است[۲۱]. ابو مریم، از عمر بن خطاب و عثمان بن عفان روایت نقل کرده است، و فرزندش عبدالله بن ایاس و محمد بن سیرین از او روایت دارند[۲۲]. ابومریم، در سنبیل اهواز درگذشت[۲۳] و حدیث کمی از او نقل شده است[۲۴][۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. خلیفة بن خیاط، ص۳۴۳.
  2. ابن ماکولا، ج۵، ص۱۷۲.
  3. بلاذری، انساب، ج۱۰، ص۴۶۴.
  4. خلیفة بن خیاط، ص۳۴۳؛ ابن ماکولا، ج۵، ص۱۷۳.
  5. ابن سعد، ج۷، ص۶۳.
  6. دولابی، ج۲، ص۲۲۵.
  7. دولابی، ج۱، ص۹۵.
  8. الاصابه، ج۷، ص۳۲۷.
  9. ابن اثیر، ج۲، ص۳۵۷؛ بلاذری، انساب، ج۱۰، ص۴۶۳.
  10. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۲.
  11. ابن قتیبه، ج۱، ص۲۹۶؛ ابن حبان، مشاهیر، ص۳۰؛ ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۱۷۱.
  12. ابن حجر، تهذیب، ج۳، ص۳۵۵.
  13. ابن حجر، تهذیب، ج۳، ص۳۵۵.
  14. بیهقی، ج۱، ص۹۰.
  15. عبدالرزاق صنعانی، ج۱، ص۳۳۹.
  16. ابن سعد، ج۳، ص۲۸۸؛ ابن ماکولا، ج۵، ص۱۷۲؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۲۰۸.
  17. طبری، ج۴، ص۹۵؛ بلاذری، انساب، ج۱۰، ص۴۶۴.
  18. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۲.
  19. خلیفة بن خیاط، ص۳۴۳؛ حاکم نیشابوری، ص۱۸۵.
  20. بلاذری، انساب، ج۳، ص۳۵.
  21. بلاذری، فتوح، ج۲، ص۴۶۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۲۷.
  22. ابن سعد، ج۷، ص۶۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۳۴؛ ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۲۸۰.
  23. بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۰۹.
  24. ابن سعد، ج۷، ص۶۳؛ ابن حمزه، ص۵۵۰.
  25. محمدی، رمضان، مقاله «ابومریم حنفی یمامی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۱۲-۵۱۳.