ابوهاشم جعفری در معارف و سیره رضوی
مقدمه
داوود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب (ع) معروف به «ابو هاشم»، از ثقات راویان شیعه که نزد ائمه (ع) منزلتی والا داشت. پدرش از حضرت امام صادق (ع) روایت میکرد و خود علاوه بر صحابت حضرت امام رضا (ع)، محضر امام جواد (ع) و امام هادی (ع) را نیز درک نموده، و حتی به قولی، تا زمان حضرت ولی عصر (ع) زنده بوده و احادیث متعددی در مورد فضائل ایشان نقل شده و خود نیز احادیث متعددی در بیان معجزات ائمه (ع) دارد. همچنین وکالت او برای دو امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) نیز محرز است[۱].
ابو هاشم جعفری میگوید: «رجاء بن ابی ضحاک، حضرت را از طریق اهواز به خراسان میبرد. همین که خبر تشریففرمایی ایشان به من رسید، از آبیدیج[۲] به این ناحیه آمدم و خدمت امام (ع) شرفیاب شدم و خود را معرفی کردم و این اولین باری بود که آن بزرگوار را میدیدم. هنگام گام نهادن امام (ع) به خوزستان، مقارن با اوج گرمای تابستان بود. امام (ع) در این شهر به دلیل نامساعد بودن شرایط جوی و خشونت هوا، دچار کسالت شدند. به همین دلیل از من خواستند طبیبی حاضر کنم و من طبیبی به خدمت حضرت آوردم»[۳][۴]
داوود بن قاسم جعفری در راویان امام رضا در مسندالرضا
او از اولاد جعفر بن ابی طالب میباشد، وی محدثی جلیلالقدر و بزرگوار بوده، و در نزد حضرت رضا(ع) بسیار محترم و معزز بود و از خواص آن حضرت به شمار میرفت، شیخ طوسی در رجال خود، او را از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام عسکری(ع) ذکر نموده است.
در فهرست گفته: داوود بن قاسم جعفری مکنی به «ابوهاشم» از اهل بغداد میباشد، او در نزد حکومت هم محترم بود، او کتایی هم تألیف کرده که احمد بن ابی عبدالله برقی از وی نقل میکند، نجاشی هم او را در رجال خود آورده و گوید: او در نزد ائمه بسیار مقام عالی داشت و از ثقات اهل حدیث به شمار میرود.
کشی گفته: او را در نزد امام جواد مقامی ارجمند بود، امام هادی و عسکری(ع) نیز او را گرامی میداشتند، از روایات معلوم میگردد که او مقامی بسیار عالی داشته است، از بعضی اخبار او معلوم میشود که او اندکی غلو داشته، علامه حلی نیز او را در بخش اول خلاصه ذکر میکند و سخنان نجاشی و دیگران را درباره او نقل مینماید.
او از امام رضا(ع) چند حدیث روایت کرده، او میگوید: امام رضا(ع) فرمودند: علی(ع) به کمیل فرمود: ای کمیل! با دین به صداقت رفتار نما و آن را شریک خود بدان و احتیاط را از دست مده.[۵]
منابع
پانویس
- ↑ تنقیح المقال، ج۱، ص۲۸۶۰.
- ↑ منظور همان شهر ایذج یا ایذه میباشد. احسن التقاسیم، ص۴۱۴.
- ↑ مسند الامام الرضا (ع)، ج۱، ص۱۷۵؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۰۵.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۵۷.
- ↑ عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 164-165.