ادب در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آداب

این واژه جمع «ادب» است که در لغت به معنای فرهنگ، دانش، هنر، حسن معاشرت و حسن محضر است. این واژه اصطلاحاً علومی همچون لغت، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، قوانین خط، قوانین قرائت، اشتقاق و شعر را در بر می‌گیرد[۱]. واژه ادب آنگاه که در کنار واژه اخلاق به کار می‌رود، به معنای نمودهای بیرونی صفات و خصلت‎های اخلاقی است. به دیگر بیان، اخلاق از اوصاف روح است، ولی آداب از اوصاف اعمال و کارهای آدمی، بدین بیان، خصلت‎های اخلاقی درونی، منشأ بروز رفتارهای بیرونی می‌گردد، اما شکل این رفتارها که اصطلاحاً آداب نامیده می‌شود، ممکن است با توجه به زمان، مکان یا شرایط مختلف تغییر یابد؛ در حالی که خصلت‌های اخلاقی همواره ثابت‌اند. مثلاً احترام نهادن به افراد جامعه پیوسته به عنوان اصلی اخلاقی مطرح است، ولی شیوه احترام نهادن در زمان‎ها یا جوامع گوناگون متفاوت است. این کار در برخی جوامع نیز با برداشتن کلاه، و در پاره‌ای از جوامع نیز با دست نهادن روی سینه انجام می‌گیرد. از سویی می‌باید دانست که آداب الزاماً متناسب با خصلت‎های اخلاقی نیست و ممکن است به رفتارهای غیراخلاقی نیز آداب اطلاق شود[۲].

منابع

پانویس

  1. معین، فرهنگ فارسی، واژه «ادب».
  2. جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۴۳.