ادب در معارف و سیره فاطمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ادب، وقار و مهربانی از صفات بارز و پسندیده اخلاقی به شمار می‌روند که در حوزه اخلاق اجتماعی و در بُعد روابط انسان با دیگران و حوادث و رخدادهای پیرامونی خود در گفتار و رفتار فردی تجلی می‌یابند و نشانه کمال و آراستگی انسان‌اند. هر یک از سه خصلت اخلاقی یاد شده در اسلام و آموزه‌های دینی از ارزش و جایگاهی ویژه برخوردار است که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود.

ادب

  1. امیرمؤمنان (ع): «الْأَدَبُ كَمَالُ الرَّجُلِ»[۱]؛ «ادب کمال آدمی است»؛
  2. همچنین از آن حضرت نقل شده است: «عَقْلُ الْمَرْءِ نِظَامُهُ وَ أَدَبُهُ قَوَامُهُ»[۲]؛ «خرد آدمی موجب سامان یافتن وی و ادبش مایه قوام و استواری اوست»[۳].

وقار

  1. رسول الله (ص): «لَيْسَ الْبِرُّ فِي حُسْنِ اللِّبَاسِ الزِّيِّ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ فِي السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ»[۴]؛ «نیکی و صلاح به نیکویی لباس و هیئت ظاهری نیست، بلکه به متانت و وقار است».
  2. امیرالمؤمنین (ع): «جَمَالُ الرَّجُلِ الْوَقَارُ»؛ «زیبایی مرد، وقار است»[۵].

مهربانی و رأفت

  1. در قرآن کریم آمده است: ﴿وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً[۶]. در این آیه شریفه، رأفت و مهربانی از صفات برجسته مؤمنان زمان حضرت عیسی (ع) دانسته شده است.
  2. در آیه‌ای دیگر چنین آمده است: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۷]. در این آیه شریفه به چهار صفت از صفات ممتاز رسول خدا (ص) که در تحریک عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عمیق دارد اشاره شده است که سومین و چهارمین آنها رأفت و مهربانی آن حضرت به مؤمنان است[۸].

ادب حضرت فاطمه (س)

حضرت فاطمه (س) در تخلق به اخلاق یاد شده در اوج قرار داشت. ادب او در برابر ذات حق تعالی، وجود مبارک پیامبر (ص)، همسر گرانقدرش علی (ع)، برخورد متواضعانه و مهربانانه با مردم به ویژه شیعیان و آرامش و وقار او در برابر رخدادهای ناگوار و ناملایمات، چنان محسوس بود که هر کس در همان نگاه اول مجذوب او می‌شد. و این‌همه، محصول تربیت الهی است که خدا خود به تربیت اینان پرداخته است. در زیارت "جامعة ائمة المؤمنین" می‌خوانیم: «وَ لَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتِي تَوَلَّى اللَّهُ رِيَاضَتَهَا بِالْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ وَ جَعَلَهَا أَوْعِيَةً لِلشُّكْرِ وَ الثَّنَاءِ وَ آمَنَهَا مِنْ عَوَارِضِ الْغَفْلَةِ وَ صَفَّاهَا مِنْ شَوَاغِلِ الْفَتْرَةِ»[۹]؛ متصدی و عهده‌دار تربیت و تزکیه دل‌های شما به خوف و رجاء، خود حضرت ربوبیت است و آن دل‌های پاک را خدا محل شکر و سپاس و حمد و ثنای خود گردانید و ایمن از عوارض غفلت ساخت و از بدی‌های سستی پاکیزه و مصفا کرد.

آنان در پرتو تربیت الهی شایستگی مربی‌گری انسان‌ها را پیدا کردند و همگان باید در مکتب تربیتی ایشان درس ادب و اخلاق بیاموزند، آن چنان که علی (ع) فرمود: «إِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا»[۱۰]؛ ما تربیت یافته پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته ما هستند.

ام سلمه، همسر رسول خدا (ص) می‌گوید: پس از ازدواج با پیامبر (ص) من عهده‌دار امور دخترش فاطمه (س) شدم، اما به خدا قسم او با ادب‌تر و آگاه‌تر از من به همه مسائل و موضوعات بود[۱۱]. در ادامه درس به جلوه‌های رفتاری ادب، وقار و مهربانی حضرت زهرا (س) اشاره می‌کنیم.

  1. در برابر معبود: ادب عبادی حضرت زهرا (س) ایجاب می‌کرد که در محراب عبادت با همه وجود در پیشگاه معبود خویش بایستد و غرق در عظمت او گردد و از خود بی‌خود شود، چنان که رسول خدا (ص) بر این حال دختر خویش گواهی داده است[۱۲]. در بعد کمی نیز ادب بندگی ایجاب می‌کرد شب و روز زهرا (س) صرف عبادت گردد و چنان برای نماز بر پای خود بایستد که پاهای مبارکش به رنج و درد افتد[۱۳].
  2. در برابر رسول الله (ص): در چشم و دل زهرا (س) هیچ کس به اندازه رسول الله (ص) جا نداشت. بدین جهت رفتار وی در برابر پدر رفتاری ویژه و بسیار مؤدبانه بود. آن‌گاه که رسول الله (ص) پیش فاطمه (س) می‌آمد، تمام قد می‌ایستاد و مشتاقانه به استقبال پدر می‌شتافت و بر دست او بوسه می‌زد و عبا از دو شش گرفته، نعلین او را به کنار می‌گذاشت و آن‌گاه آن حضرت را در جای خویش می‌نشاند و خود، مؤدب پیش رویش می‌نشست و هرگاه پدر او را صدا می‌کرد، ندایش را با «لبیک، لبیک» پاسخ می‌داد[۱۴]. او همیشه رسول خدا (ص) را «یا ابه» (پدر جان) می‌خواند، تا آیه ﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا[۱۵] نازل شد. از آن پس فاطمه (س) پدر را «یا رسول الله» خطاب می‌کرد. چندین بار که او را با این لقب خواند، پیامبر (ص) جواب نگفت و رو برگرداند؛ سپس فرمود: «فاطمه جان! این آیه درباره تو و فرزندانت نازل نشده است، تو از منی و من از تو هستم... دخترکم مرا همان پدرجان صدا کن که این گونه، محبوب من و مرضی خداست»[۱۶].
  3. در برابر همسر: زهرا (س) برای همسرش احترامی خاص قائل بود و با وی در همه زمینه‌ها برخوردی مؤدبانه و مهربانانه داشت. او از علی (ع) با کنیه «ابوالحسن» یاد می‌کرد و خطاب به او می‌گفت: «روحی لرحک الفداء و نفسی لنفسک الفداء یا ابالحسن»[۱۷]. او هرگز برخلاف خواسته علی (ع) گام بر نداشت و همواره مطیع او بود. آنجا که علی (ع) به اصرار شیخین از او خواست تا اجازه دهد آن دو به عیادت او بیایند، به رغم ناخشنودی از ایشان گفت: «الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُكَ‌»[۱۸]. زهرا (س) مشکلات زندگی را تحمل و آنها را از علی (ع) پنهان می‌کرد تا او را نیازارد. او هرگز از علی (ع) چیزی نخواست که نکند قدرت بر تهیه آن نداشته باشد و خود می‌فرمود: «من از خدا شرم دارم که به تو چیزی را که قدرتش را نداری تحمیل کنم»[۱۹]. خلاصه، حضرت فاطمه (س) در طول مدت زندگی با امیرمؤمنان (ع)، هرگز حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در تکریم شخصیت آن بزرگوار کوتاهی نکرد تا جایی که حضرت علی (ع) در این باره فرمود: «فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا... وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً»[۲۰].
  4. با زیردستان: حضرت فاطمه (س) با همه مقام و منزلتی که داشت کارهای خانه را خود انجام می‌داد و تا مدت‌ها خدمتکار نداشت. زمانی هم که به دستور پیامبر (ص) فضه افتخار خادمتکاری آن حضرت را پیدا کرد، باز نیمی از کارهای خانه را خود آن گرامی انجام می‌داد. سلمان می‌گوید: فاطمه (س) را دیدم که با آسیاب دستی جو آرد می‌کند، در حالی که دست‌هایش زخم شده و میله دستاس خونین بود. عرض کردم: «ای دختر رسول خدا! دست‌هایت تاول زده. چرا خود را به زحمت می‌افکنی؟ این فضه در کنار تو ایستاده است!» فرمود: «رسول خدا (ص) به من سفارش کرده که کارهای خانه را با فضه تقسیم کنم. یک روز او کار کند و روز دیگر من دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است»[۲۱]. این قرار را خود فاطمه (س) به پیامبر (ص) پیشنهاد کرد و آن حضرت پذیرفت. وقتی پدرش فضه را به وی بخشید، فرمود: «فضه را نمازگزار یافته‌ام. پس با او خوش رفتاری کن». فاطمه (س) عرض کرد: «یا رسول الله علی یوم و علیها یوم»؛ «روزی من کار می‌کنم و روزی دیگر فضه». چشم‌های رسول خدا (ص) پر از اشک شد و فرمود: «خداوند داناتر است بر اینکه رسالتش را در کدام خاندان قرار دهد»[۲۲]. محبت فاطمه (س) نسبت به خدمتکار خویش به حدی بود که نه تنها او را به زحمت نمی‌انداخت، بلکه گاهی در انتخاب نوع کار از او سؤال می‌کرد تا هر کاری که بیشتر دوست دارد انجام دهد. روزی به وی فرمود: «مایلی خمیر کنی یا نان بپزی؟» فضه در پاسخ گفت: «خمیر کردن و هیزم روشن کردن بر عهده من باشد». سپس آماده انجام دادن آن شد[۲۳].
  5. با مؤمنان: زهرا (س) محبت به مؤمنان و شیعیان را از پدر خود به ارث برده بود؛ چه آنکه – همان‌گونه که در آغاز درس بدان اشاره رفت - از صفات ممتاز پیامبر (ص)، رأفت و مهربانی نسبت به مؤمنان است. زیباترین شیوه رفتار با مؤمنان در عمل فاطمه (س) تجلی داشت. ایشان در حساس‌ترین لحظات خلوت با معبود، مؤمنان را بر خود مقدم می‌داشت و در مناجات‌های شبانه برای آنان دعا می‌کرد و زمانی که فرزندش حسن (ع) از علت تقدم مؤمنان بر خود در دعا پرسید، فرمود: «الْجَارَ ثُمَ الدَّارَ»[۲۴]. نمونه بارز دیگر از رفتار مهربانانه و دلسوزانه زهرا (س) نسبت به شیعیان، جریان مهر آن حضرت است. وی پس از آگاهی از مقدار درهم و دیناری که مهر آن گرامی قرار گرفته بود، خطاب به پیامبر (ص) گفت: «ای رسول خدا! دختران مردم در ازدواج خود، درهم‌ها را مهر خود قرار می‌دهند، پس فرق بین من و آنان چیست؟ از تو می‌خواهم درهم و دینار را مهر من قرار ندهی، بلکه از خدا بخواهی تا مهر من، شفاعت از گنهکاران امت تو باشد»[۲۵].
  6. در برابر سختی‌ها: سنگینی و متانت در برابر گرفتاری‌ها و حوادث تکان دهنده و فتنه‌های روزگار در چندین روایت از ویژگی‌های مؤمنان دانسته شده است. در روایتی از علی (ع) آمده است: «الْمُؤْمِنُ وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزَاهِزِ ثَبُوتٌ عِنْدَ الْمَكَارِهِ صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلَاءِ...»[۲۶]. فاطمه (س) در سختی متولد شد، در دامن سختی‌ها رشد کرد و در طول زندگی‌اش در برابر سختی‌ها پایداری نمود و سرانجام، روح بلند و مقاومش از درون سختی‌ها و دریای غم‌ها و رنج‌ها به آسمان قرب الهی و بهشت رضوان حق پرواز کرد. او حقیقتاً مصداق کامل حدیث یاد شده بود و با سرمایه و قار و ثبات و صبوری به ستیز ناملایمات و مشکلات و مصائب برخاست؛ مصائبی که به تعبیر خودش اگر بر روز روشن فرو می‌ریخت تبدیل به شب دیجور می‌گشت[۲۷].

منابع

پانویس

  1. میزان الحکمه، ج۱، ص۹۲.
  2. میزان الحکمه، ج۱، ص۹۲.
  3. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۹۵.
  4. میزان الحکمه، ج۱۴، ص۶۹۷۲.
  5. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۹۵.
  6. «سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم» سوره حدید، آیه ۲۷.
  7. «بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
  8. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۹۶.
  9. مفاتیح الجنان.
  10. نهج البلاغه، نامه ۲۸.
  11. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰.
  12. ر. ک: درس پنجم.
  13. ر. ک: درس پنجم.
  14. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۵ و ۹۳.
  15. «پیامبر را میان خویش چنان فرا نخوانید که یکدیگر را فرا می‌خوانید» سوره نور، آیه ۶۳.
  16. بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۳.
  17. «روح و جانم فدای تو باد ای ابوالحسن!» الکوکب الدری، ۱/۹۶.
  18. «خانه خانه تو است و زن نیز همسر و در اختیار تو» بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۰۳؛ ج۴۳، ص۱۹۸.
  19. بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۹.
  20. «سوگند به خدا! نه من [در زندگی مشترکمان] فاطمه را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانی کرد» بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.
  21. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸؛ دلائل الامامه، ص۴۹.
  22. احقاق الحق، ج۱۰، ص۲۷۷.
  23. احقاق الحق، ج۱۰، ص۲۷۷.
  24. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۱.
  25. نهج الحیاة، ص۲۳۹ - ۲۴۰.
  26. «مؤمن در هنگام گرفتاری‌های تکان دهنده استوار، در ناخوشی‌ها پابرجا و در هنگام بلا شکیبا است» بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۷.
  27. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۹۶.