استفاضه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

استفاضه دارای دو معنا می‌باشد:

  1. نقل حدیث توسط چند راوی در هر طبقه و عصر
  2. بسیار شنیدن یک خبر از افراد متعدّد.

استفاضه به معنای نخست از اصطلاحات علم درایه و حدیث است که در آن علم و نیز در اصول فقه از آن بحث شده و عبارت است از نقل حدیث توسط بیشتر از سه راوی و یا بنابر قولی بیشتر از دو راوی در هر طبقه (عصر). برخی شرط کرده‌اند تعداد راویان، کمتر از آن رقمی باشد که موجب حصول تواتر می‌شود. به حدیثی که این گونه نقل شده است «خبر مستفیض» گویند.

حجیّت استفاضه

خبر مستفیض از اقسام خبر واحد است، و خبر واحد بنابر قول مشهور حجّت است[۱].

استفاضه به معنای دوم که از آن به شیاع و تسامع نیز تعبیر می‌شود از اصطلاحات علم فقه است.

فقها در معنای استفاضه اختلاف نظر دارند. برخی بسیار شنیدن یک خبر از افراد متعدّد را به حدّی که علم به آن حاصل شود استفاضه می‌دانند.[۲] برخی دیگر، آن را به زیاد شنیدن خبری از یک گروه در حدّ حصول ظنّ غالب نزدیک به علم (اطمینان) تعریف کرده‌اند.[۳] و سرانجام از کلمات بعضی برای استفاضه معنای عامی که در برگیرنده علم، اطمینان و مطلق ظنّ است استفاده می‌شود.[۴]

حجیّت

استفاضه اگر مفید علم باشد در همه موارد حجّت است؛ چون حجیّت علم ذاتی است. گرچه برخی برآنند که در صورت افاده علم از قلمرو استفاضه خارج است،[۵] و اگر مفید ظنّ باشد در حجیّت آن به نحو مطلق و عدم حجیّت آن به نحو مطلق و تفصیل بین ظنّ نزدیک به علم و ظنّی که به این مرحله نرسیده (حجیّت در صورت نخست و عدم حجیّت در صورت دوم) اختلاف است.[۶]

مناط حجیّت

مناط حجیّت استفاضه نزد کسانی که حصول علم را شرط آن می‌دانند، افاده علم است؛ امّا نزد دیگران مختلف است. برخی، مناط را دشوار بودن حصول علم یا چیزی که در شرع، قائم مقام علم است، مانند بیّنه دانسته‌اند. بنابر این، هر موردی که حصول علم یا قائم مقام آن دشوار باشد، با استفاضه ثابت می‌شود، مانند نَسَب، وقف و نکاح.[۷]

برخی دیگر، مناط را بعد از انکار دلیل عام، وجود دلیل خاصّ دانسته و گفته‌اند: در هر موردی که دلیل بر حجیّت استفاضه داشته باشیم استفاضه در آن مورد حجّت است؛ خواه مفید علم باشد یا ظنّ.[۸]

آنچه با استفاضه ثابت می‌شود

کسانی که در حجیّت استفاضه علم را شرط نمی‌دانند پاره‌ای موارد را که با استفاضه ثابت می‌شود ذکر کرده‌اند، لکن در شمار آن اختلاف نظر دارند. برخی آن را در سه چیز: نسب، مرگ و ملکِ مطلق منحصر کرده[۹] و برخی دیگر تا ۲۲ مورد بر شمرده‌اند، از جمله: رضاع، نکاح، وقف، اسلام، کفر، دَین، اعسار، ولایت، عزل و تضرّر زوجه.[۱۰] ولی اگر در استفاضه علم را شرط بدانیم، حجیّت آن به موارد یاد شده منحصر نخواهد بود، بلکه در هر موردی که علم حاصل شود حجّت است.

از مواردی که به ثبوت آن با شیاع و استفاضه تصریح کرده‌اند «هلال» است. البته برخی، حصول علم را در آن شرط کرده،[۱۱] ولی برخی دیگر ظنّ غالب را کافی دانسته‌اند[۱۲].[۱۳]

منابع

پانویس

  1. الرعایة فی علم الدرایة، ص۶۹؛ مقباس الهدایة، ج ۱، ص۱۳۱
  2. مسالک الافهام، ج۱۴، ص۲۲۹؛ القواعد و الفوائد، ج ۱، ص۲۲۱
  3. القواعد و الفوائد، ج ۱، ص۲۲۱؛ الروضة البهیة، ج ۳، ص۱۳۵
  4. المبسوط، ج ۸، ص۸۶؛ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۱۳۴
  5. کتاب القضاء (آشتیانی)، ص۴۲؛ کتاب القضاء (رشتی)، ج ۱، ص۹۴
  6. القضاء و الشهادات (شیخ انصاری)، ص۷۳
  7. الروضة البهیة، ج ۳، ص۱۳۵؛ القضاء و الشهادات (شیخ انصاری)، ص۷۴
  8. جواهر الکلام، ج ۴۰، ص۵۵ و ج ۴۱، ص۱۳۴
  9. جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۱۳۱ ـ ۱۳۲
  10. القواعد و الفوائد، ج ۱، ص۲۲۱
  11. جواهر الکلام، ج ۱۶، ص۳۵۳؛ مستمسک العروة، ج ۸، ص۴۵۲
  12. تذکرة الفقهاء، ج ۶، ص۱۳۶.
  13. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۴۷۰ - ۴۷۲.