اسماعیل بن بزیع

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

از اصحاب امام رضا (ع). اسماعیل بن بزیع را برخی متون در جرگه اصحاب امام رضا (ع)[۱] و برخی دیگر از راویان آن حضرت دانسته‌اند. این ادعا به گواه روایت وارد شده از طریق او از آن امام می‌باشد[۲]. داده‌ها در متون رجالی کهن در موردش آن است که ابن داوود با ذکر نام اسماعیل بن بزیع از او یاد کرده است و ضمن معرفی وی به عنوان راوی امام رضا (ع) بر توثیق وی نیز اذعان دارد[۳]. با این حال ادعای ابن داوود به استناد کتاب کشی ذکر شده است و در کتاب موجود کشی چنین مطلبی ذکر نشده است که چنین نظری را مبهم جلوه می‌دهد. در سایر متون رجالی متقدم نامی از او ذکر نشده و بیشترین داده‌ها مربوط به پسرش محمد و برادرش احمد بن حمزه بن بزیع است که هر دو از راویان امام رضا (ع) به حساب آمده و بیشترین منابع رجالی به این دو شخصیت پرداخته‌اند، چنانچه کشی از قول حمدویه، محمد بن اسماعیل و عمویش احمد بن حمزه را در زمره وزرا معرفی کرده است[۴] نجاشی نیز افزوده است، محمد بن اسماعیل و عمویش احمد بن حمزه را از بزرگان و صالحان و علمای ثقات طایفه بزیع دانسته و آنها را به کثیرالعمل بودن وصف کرده است[۵]. طوسی محمد را اهل کوفه و مورد اعتماد دانسته است[۶]. در میان کتب معاصر بحرانی نام اسماعیل بن بزیع را در زمره راویان امام رضا (ع) ذکر کرده است[۷] و قرشی علاوه بر این، سه روایت را از او به نقل از امام رضا (ع) ذکر کرده است. از جمله روایت‌های آن است که اسماعیل بن بزیع از امام پرسید: آیا جایز است مردی آنچه را که به ام ولدش از خدمه و کالا بخشیده است باز پس گیرد؟ امام در پاسخ فرمود: بله، اگر او ام ولدش باشد[۸].

با این حال با تتبع در میان متون روایی که مرجع ذکر این روایت‌ها است می‌توان به این مطلب دست یافت که تمامی روایت‌های منسوب به اسماعیل بن بزیع، در واقع از قول پسرش محمد بن بزیع روایت شده[۹] و همگی مربوط به امام کاظم (ع) است[۱۰]. در مجموع می‌توان اسماعیل بن بزیع را از اصحاب امام رضا (ع) و راوی امام کاظم (ع) دانست.

در پایان یادآوری این نکته به جا می‌نماید که بر اساس داده بعضی از علمای متأخر، از فردی به نام اسماعیل بن یوشع به عنوان یکی از اصحاب و راویان امام رضا (ع) یاد شده که به خدمت امام رسیده و از ایشان در خصوص متوقف شدن قاعدگی دخترکی جوان، پرسیده است[۱۱]. امام در پاسخ وی، سخنانی درباره فواید حنا بستن برای درمان این بیماری فرمود که اسماعیل آن را نقل کرده و در برخی از کتاب‌های طبی به مثابه دستوری پزشکی یا بهداشتی مورد عنایت اهل فن واقع شده است[۱۲]. بیش از این چیزی در خصوص ایشان وجود ندارد، به همین سبب برخی از محققان رجالی وی را فردی مجهول خوانده‌اند[۱۳].

واقعیت آن است که از ابن یوشع در منابع کهن رجالی و حدیثی نامی به میان نیامده است. حدیث پیش گفته را اولین بار مرحوم طبرسی در کتاب مکارم الأخلاق به نقل از کتاب المحاسن برقی آورده است و برخی از محدثان بعدی بی‌آنکه جست‌و‌جویی در صحت و سقم آن به کار بندند، روایت را از او نقل کرده‌اند[۱۴]. اما اولاً با جست‌و‌جو در داده‌های حدیثی و جوامع روایی به دست می‌آید که این حدیث از اسماعیل بن بزیع است که علی بن سلیمان بن رشید به نقل از مالک بن اشیم از او نقل کرده است[۱۵] و ثانیاً در کتاب المحاسن موجود اساساً چنین روایتی وجود ندارد، به همین دلیل بعید نمی‌نماید که تصحیفی در نام پدر وی رخ داده و نام بزیع به یوشع مبدل شده باشد، چنانچه مامقانی در تنقیح المقال به آن توجه داده است[۱۶]. در این صورت ابراهیم بن یوشع نامی مجعول در حوزه حدیث خواهد بود و او در واقع همان اسماعیل بن بزیع است.[۱۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شعب المقال، ص۲۴۳؛ مسند الإمام الکاظم (ع)، ج۳، ص۳۲۲.
  2. حیاة الإمام الرضا (ع)، ج۱، ص۳۶۳.
  3. کتاب الرجال، ابن داوود، ص۵۵.
  4. اختیار معرفة الرجال، ص۵۶۴.
  5. رجال النجاشی، ص۳۳۰.
  6. رجال الطوسی، ص۳۶۴.
  7. عوالم العلوم، ج۲۲، ص۵۶۶.
  8. حیاة الإمام الرضا (ع)، ج۱، ص۳۶۳.
  9. تهذیب الأحکام، ج۸ ص۲۰۶؛ عوالی اللئالی، ج۳، ص۴۲۵.
  10. الکافی، ج۶، ص۴۸۴؛ قرب الإسناد، ج۲، ص۱۲۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۵۵.
  11. مکارم الأخلاق، ج۲، ص۶۰۳؛ عوالم العلوم. ج۲۲، ص۵۶۶.
  12. طب المعصومین (ع)، ج۱، ص۱۴۱؛ معجم النبات، ج۱، ص۱۸۶.
  13. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۷۷؛ مسند الإمام الرضا (ع)، ج۲، ص۵۲۱.
  14. بحار الأنوار، ج۷۳، ص۱۰۲؛ الجامع لرواة و أصحاب الإمام الرضا (ع)، ج۱، ص۱۳۳.
  15. تنقیح المقال، ج۱۰، ص۴۱۸.
  16. قرب الإسناد، ص۳۰۱؛ الکافی، ج۶، ص۴۸۴؛ وسائل الشیعة، ج۲، ص۳۵۵؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۸۹.
  17. امیری، شریعت‌جو، مقاله «اسماعیل بن بزیع»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۲۲۶.