امام نار
امام نار امام به معنای پیشوا و مقتدا و پیشرو است، هرکس که به او اقتدا کنند، یا انسانی که به سخن و عمل او اقتدا میکنند، یا کتابی است که مورد عمل قرار میگیرد، یا چیزی جز اینها، چه حق باشد، چه باطل.
مقدمه
در معنای امام، پیشوایی یا الگویی نهفته است، چه در راه حق باشد یا باطل، در طاعت باشد یا معصیت. ازاینرو در قرآن کریم، هم از امامانی یاد شده که هدایتگر به راه حق و خداوند: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ﴾[۱]؛ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[۲] امام نور، هم از امامانی که دعوتکنندۀ به سوی آتش و "امام نار"اند: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾.[۳] هم قرآن به اطاعت از اولی الأمری فرمان میدهد که در خطّ خدا و رسولند و امام هدایتاند، هم فرمان جهاد بر ضدّ ائمه کفر میدهد که پیمان شکنند: ﴿فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾.[۴] و هر گروهی پیشوایی دارند و در قیامت با پیشوای خود محشور میشوند: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۵] امام صادق(ع) به نقل از نوشتۀ پدر بزرگوارشان، امامان را بر دو نوع میداند: امام هدایت و امام گمراهی و دلیل نوری و ناری بودن اینگونه پیشوایان را مقدم داشتن حکم و فرمان خدا بر حکم و فرمان خود و به عکس برمیشمارد و از ویژگیهای پیشوای گمراهی، هویپرستی و مخالفت با احکام خدا در قرآن کریم برمیشمارد: «قَرَأْتُ فِي كِتَابِ أَبِي: اَلْأَئِمَّةِ فِي كِتَابِ اَللَّهِ إِمَامَانِ إِمَامُ اَلْهُدَى وَإِمَامُ اَلضَّلاَلِ؛ فَأَمَّا أَئِمَّةُ اَلْهُدَى فَيُقَدِّمُونَ أَمْرَ اَللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ، وَحُكْمَ اَللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ، وَأَمَّا أَئِمَّةُ اَلضَّلاَلِ فَإِنَّهُمْ يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اَللَّهِ، حُكْمُهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اَللَّهِ؛ اِتِّبَاعاً لِأَهْوَائِهِمْ، وَخِلاَفاً لِمَا فِي اَلْكِتَابِ»[۶] و در سخن دیگری آن حضرت از دوگونه امام یاد میکند: برّ و فاجر که همان امام نور و نارند.[۷] امیر المؤمنین(ع) بهترین بندگان خدا را امام عدل میداند: «فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اَللَّهِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ...»[۸] و بدترین مردم را نیز امام جائر میداند که هم خود گمراه است، هم دیگران را به گمراهی میکشاند: «إِنَّ شَرَّ اَلنَّاسِ عِنْدَ اَللَّهِ إِمَامٌ جَائِرٌ ضَلَّ وَضُلَّ بِهِ»[۹] و از ابلیس که در برابر فرمان خدا گردنکشی کرد و حاضر نشد برای آدم سجده کند، به عنوان "امام المتعصّبین" یاد میکند[۱۰] و در جای دیگر، پیشوای هدایت و پیشوای گمراهی را یکسان نمیداند: «فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ إِمَامُ اَلْهُدَى وَ إِمَامُ اَلرَّدَى».[۱۱] در نگاه علی(ع) نیز امام نور و امام نار هست، خود را امام حق میداند و معاویه را امام باطل و گلهمندانه از یارانش، میفرماید: «... بِمَعْصِيَتِكُمْ إِمَامَكُمْ فِي اَلْحَقِّ وَطَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِي اَلْبَاطِلِ»[۱۲] با این وضع که سپاه شام در راه باطل خود متحدند و شما در راه حق خویش پراکنده، آنان در باطل، امام خود را پیروی میکنند و شما امام خود را در مسیر حق نافرمانی میکنید، بیم آن میرود که آنان غلبه کنند و قدرت را از شما بگیرند. در جای دیگر، پیشبینی میکند که با عهدشکنیها و اختلافات، برخی از قدرتطلبان دورۀ تشکیل شورا، پیشوا و رهبر گمراهان و پیرو جاهلان باشند: «... حَتَّى يَكُونَ بَعْضُكُمْ أَئِمَّةً لِأَهْلِ اَلضَّلاَلَةِ، وَشِيعَةً لِأَهْلِ اَلْجَهَالَةِ»[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ سجده، آیه ۲۴.
- ↑ انبیا، آیه ۷۳.
- ↑ قصص، آیه ۴۱.
- ↑ توبه، آیه ۱۲.
- ↑ اسرا، آیه ۷۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص۱۵۶ ح ۱۱۴.
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص۱۵۷ ح ۱۱۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۵۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۶۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۹۲.
- ↑ نهج البلاغه، نامه۲۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۳۹.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۸.