نزدیک دانستن زمان ظهور دارای آثار تربیتی فراوانی است و برکات بیشماری برای منتظر به دنبال خواهد داشت[۱] برخی از آثار نزدیک شمردن ظهور عبارتاند از:
توجه بیشتر به امام مهدیS: نزدیک دانستن ظهور باعث میشود توجه به حضرت مهدیS بیش از پیش افزایش پیدا کند. مشکلات دیگر تحت الشعاع قرار گیرد و تمام رفتارها برای رضایت آن حضرت انجام شود. کسی که ظهور آن حضرت را در کمترین فاصلۀ زمانی با خود فرض میکند با کسی که آن رخداد را فاصلهای دورتر میبیند، بسیار متفاوت خواهد بود. در نوع نخست فرد تمام کوشش خود را صرف آماده شدن برای درکظهور میکند، در حالی که در نوع دوم این آمادگی کمتر خواهد بود[۲].
ایجاد آمادگی: انتظار باعث میشود انسان در همۀ حالات زندگیاش در حال آماده باش باشد و رفتارهای خود را به گونهای تنظیم کند که اگر منتظَر به صورت ناگهانی آمد، غافلگیر نشود. پیشوایاننورS در سخنان خود تأکید فراوانی بر ناگهانی بودن ظهور حضرت مهدیS داشتهاند. پیامبر اکرمa فرمودند: «مهدی از ما اهل بیت است که خداوند امر فرج او را در یک شب اصلاح میفرماید»[۳]. امام باقرS پس از بیان غیبت حضرت مهدیS فرمودند: «او همانند شهابی شعلهور ظاهر خواهد شد»[۴]. در فرا رسیدن همچون شهاب سخن از ناگهانی بودن، بدون پیش بینی قبلی، غافلگیرانه و سریع بودن آن است[۵]. منتظرانی که ظهور را نزدیک میبینند آمادهاند و نجات یافته[۶].
تلاش در کسب رضای امامS: اگر کسی یقین به ظهورحضرت تا بیست و چهار ساعتآینده داشته باشد، همۀ تلاشش این است که از این مدت کم، بیشترین استفاده را در جهت کسب رضای خداوند و جلب خاطر مبارکامامS ببرد. بالاترین نگرانی او این است، مبادا وقتی حضرت تشریف میآورند، توجهی به او نکنند، یا خدای ناکرده از او روی بگردانند. برای اینکه چنین حالتی پیش نیاید، سعی میکند خود را طوری مهیا سازد که شایستۀ استقبال از آن بزرگوار باشد. علاوه بر همۀ اینها در آرزوی یاری ایشان برای انجام اهداف مقدسشان لحظه شماری میکند و تمام شرایط و زمینهها را برای آنکه به حضرتش بپیوندد و جزء بهترینیاوران ایشان باشد در خود فراهم میآورد. در این مدت کم، محال است بیش از حد ضرورت و اضطرار، عمر خود را صرف امور دنیوی کند. نه تنها فکر انجام دادن گناه به ذهنش خطور نمیکند، بلکه حتی دریغ میکند در این یک روز به امور مباح بپردازد[۷].
آماده و علاقه مند کردن سایر مؤمنان: منتظرامام زمانS از خود میگذرد و سراغ سایر مؤمنان میرود و آنها را هم مانند خود آمادۀ استقبال و همراهی با امامشان میکند. اگر ببیند بعضی از آنها اشتیاقی و علاقهای به این موضوع از خود نشان نمیدهند با دلسوزی و از سر شفقت و مهربانی سعی میکند تا آنها را با خود هم عقیده سازد و دریغاش میآید چنین فرصت طلایی و استثنایی را از دست بدهد، دلش نمیآید فردا وقتی خورشیدامامS طلوع میکند، کسانی از مؤمنان، خود را در بیغولههای تنگ و تاریک پنهان کنند و دانسته یا ندانسته از گرما و روشنایی این خورشید بیبهره بمانند. سعی میکند سوز انتظاری که خداوند سر سوزنی از آن را به او ارزانی داشته در حد توان به سایر مؤمنان هم سرایت دهد به این امید که آتش اشتیاقی که به لطف خدا و عنایتامامS خرمن وجود او را فرا گرفته است، غافلان را هم فرا گیرد و در نتیجه شیفتگان آن دردانۀ هستی را دور هم جمع میکند[۸].
بند تفصیلی ندارد
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑«الْمَهْدِیُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یُصْلِحُ اللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ فِی لَیْلَةٍ...»؛ خراز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص ۱۵۶؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۵۲.
↑«یَبْدُو کَالشِّهَابِ الْوَقَّادِ فِی ظُلْمَةِ اللَّیْل»؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۵۹؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۴.