بحث:آزر در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تحقیق در نام آزر

آزر، نام پدر ابراهیم خلیل‌الله است. در قرآن مجید، قصۀ مجادله حضرت ابراهیم با پدرش، خلال آیات وَأَنْ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ[۱]، وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا[۲]، وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا[۳]، وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ[۴]، إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ[۵]،وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ[۶]، وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ[۷]، فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ[۸]، فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۹]، وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ[۱۰]، إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ[۱۱]، قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ[۱۲] مذکور است، امام نام پدر حضرت ابراهیم، فقط در آیه (۷۲) از سوره انعام آمده است. وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ[۱۳].

ابواسحق زجاج، متوفی به سال ۳۱۱ گفته است که نسب‌شناسان به اجماع، نام پدر حضرت ابراهیم را تارح یا تارخ ذکر کرده‌اند. در سفر تکوین تورات هم تارح نام پدر ابراهیم است. اجماع نسب‌شناسان که مدعای زجاج است و همچنین ضبط تورات موجب آن شده که مفسرین قرآن، راجع به معنی و اعراب و تلفظ آزر و نسبت آزر با حضرت ابراهیم گفتگوها کنند، اما امام فخر رازی سخن زجاج را رد کرده و این اجماع را که به یکی دو نفر از قبیل وهب و کعب منتهی می‌شود حجت ندانسته و احتمال داده است که روایات آنان مستند به اخبار یهود و نصاری باشد. ابن جریر طبری در تفسیر خود جزء ۷ ص۱۵۹ از سری و ابن اسحق روایت کرده که آنان نام پدر ابراهیم را آزر یاد کرده‌اند، طبری در تفسیر خود سه نظر را ذکر می‌کند: اول آنکه آزر اسم علم و بدل از «ابیه» باشد بنابراین مجرور خواهد بود، لکن بواسطۀ علمیت و عجمه ممنوع الصرف است و لذا بفتح راء باید خوانده شود. دوم آنکه آزر منادی به حذف حرف ندا باشد و بنابراین به ضم راء خوانده شود. سوم آنکه آزر بتی باشد و مفعول برای فعل محذوف گرفته شود و ابراهیم به پدر خود گفته باشد آیا بت آزر را معبود خود می‌گیری؟ نظر اخیر را، طبری از قواعد عربیت دور می‌داند، چه تقدیم مفعول فعل بر همزه استفهام، بر حسب قواعد نحو عرب جایز نیست. ابوحیان در بحرالمحیط احتمال دیگر را طرح می‌کند و چنین میپندارد که شاید آزر وصفی باشد به معنی کج طبع یا خطاکار یا پیرخرف یا مانند اینها، لکن خود مشکلی را عنوان می‌کند و می‌گوید آزر که در صورت وصفیت نکره است نعت معرفه نتواند بود و همچنین وصف نمی‌تواند منادی با حذف حرف ندا باشد. ابن عطیه بر خلاف قرائت چهارده‌گانه، دو نوع دیگر قرائت برای این قسمت از آیه احتمال داده است: اول آنکه قرائت شود آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً[۱۴] آزر به فتح همزه و سکون زاء به معنی بازو، و قوت و نیرو است بنابراین قرائت، معنی آیه چنین خواهد شد که آیا بتان را مایه نیرو و پشتیبان خود می‌پنداری؟ در قرائت دوم ازر به کسر همزه و سکون زاء است و آن لغتی از وزر می‌باشد و بنابر آن قرائت، معنی آیه چنین می‌شود: «آیا بتان را معبودان خویش می‌پنداری و برای خود وزر و گناه فراهم می‌آوری؟»

هر دو قرائت ابن عطیه مستندی صحیح ندارد و بر خلاف قراآت چهارده‌گانه است، بنابراین، تکلفی است نامقبول، اما وصف بودن و منادی بودن آزر هم گذشته از آنکه بر خلاف اصول نحو عربی است، مستلزم آن است که حضرت ابراهیم نسبت به پدر خویش ادب فرو گذاشته وی را دشنام و ناسزا گفته باشد و این امر گذشته از آنکه با مقام حضرت ابراهیم مناسب نیست با طرز مکالمه ابراهیم که در آیات دیگر نقل شده است کاملا مباینت دارد؛ لذا قول اول ابن جریر طبری به صواب نزدیک‌تر است و آزر بدل از «ابیه» می‌باشد. سعید بن عبدالعزیز، آزر را نام دیگر پدر حضرت ابراهیم شناخته است و برخی هم آزر را عموی ابراهیم پنداشته و اطلاق سمت پدری را بر وی اطلاق مجازی دانسته‌اند.

این نظر نیز درست نیست؛ زیرا استعمال مجاز بدون قرینه است و بعلاوه در همه مواضعی که قصۀ مجادله حضرت ابراهیم با پدرش در قرآن مجید آمده طرف مجادله، پدر ابراهیم معرفی شده است. گویا عده‌ای متوجه این اشکال شده‌اند که اگر پدر ابراهیم آزر بتگر و بت تراش باشد، چون نسبت حضرت پیغمبر اکرم به اسمعیل بن ابراهیم بن آزر می‌پیوندد، شخص مشرک در سلسله نسب آن حضرت جای می‌گیرد و حال آنکه همه انساب پیغمبر بزرگوار، طاهر و مطهر‌اند، لکن هرگاه نجاست مشرکین را از احکام تشریعی اسلام بدانیم، اشکال استنتاجی که مطرح شد رفع می‌شود و به این نتیجه می‌رسیم که هیچ گونه تأویل یا تغییر قرائتی در آیه قرآنی لازم نیست و آزر نام پدر حضرت ابراهیم است.

و دلیل آنان که بر مبنای آیه ۱۳۲ از سوره بقره إِلَهَکَ وَإِلَهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ[۱۵] اطلاق «اب» بر عمو جایز شمرده‌اند، قابل اعتماد نیست زیرا ممکن است عمو و پدر و جد را با هم آباء بخوانند ولی «اب» بر عمو به تنهائی اطلاق نمی‌شود. آیات ۱۱۳ و ۱۱۴ از سوره توبه مقصود ما را تأیید می‌کنند: «پیغمبر و مؤمنان حق ندارند برای مشرکان هر چند خویشاوندشان باشد پس از آنکه دوزخی بودن آنها مسلم شد، از خدا درخواست آمرزش کنند. استغفار ابراهیم برای پدرش رعایت وعده‌ای بود که پدر جهت قبول توحید به وی داده بود و چون مسلم گردید که پدرش دشمن خدا است ابراهیم از او بیزاری جست». تأکید از این آیه وقتی استفاده می‌شود که آزر پدر ابراهیم باشد و با وجود مقام نبوت، حضرت خلیل به واسطه گمراهی که آزر دارد از او اظهار بیزاری کند، اگر آزر عموی ابراهیم بود تبری از او اهمیتی چندان نداشت. از همه اینها که بگذریم در دوران طولانی جاهلیت که چندین نسل دچار گمراهی هستند تسلسل یک زنجیر که از همه حلقه‌ها بگذرد و از هر نسل یک مرد و یک زن موحد باشند و با یکدیگر همسر شوند عادتا بعید است.

بر حسب نص «لسان‌العرب» و «المعرب» و اکثر کتب لغت، آزر، نامی اعجمی می‌باشد و چون حضرت ابراهیم در بابل می‌زیسته و پدرانش در بابل اقامت داشته‌اند این نام، بابلی یا آریائی است. به علاوه یوسبیس یونانی بنا بر نقل «ینابیع الاسلام» تألیف «عبدالمسیح» نام پدر ابراهیم را «اثر» ضبط کرده است و تارح که در عبری به معنی تنبل است یا تارخ با خاء معجمه که با لفظ عربی «ترک» هم ریشه است برای لقب بودن مناسب می‌نماید، به علاوه چنان که پیغمبر اکرم فرمود «کذب نسابون» سلسله انسابی که نسب‌شناسان یا کتب انساب تنظیم می‌کنند صحت کامل ندارد. صاحب ینابیع الاسلام پنداشته است که آزر از الیعازر یا العازر نام خادم ابراهیم اشتباها گرفته شده باشد، و حال آنکه بدون شک لفظ عبری عازر با لفظ عربی آزر، هم معنی و هم ریشه است و یکی مأخوذ از دیگری می‌باشد و دور نیست که آزر با آذر فارسی هم ریشه باشد، آزر در زبان زندی Atras و در زبان پارسی باستان atar و در زبان اوستائیatar و atr athr atere است. حال هر گاه تلفظ اوستائی athr با همه حروف خوانده شود و مقلوب گردد با تاره و تارح و تارخ قابل ارتباط می‌شود ضمنا توجه محققین را باید به قسمتی از اصل داستان که در مدراش آمده است، معطوف داشت: حاکم، به ابراهیم می‌گوید به آتش سجده کنیم ابراهیم می‌گوید بلکه آب را سجده کنیم که آتش را خاموش می‌کند الخ... مطلب دیگری که شاید به نظر مستبعد نماید ولی درخور تحقیق است، تناسب لفظی ابراهیم با بهرام و قلب حروفی آن است و چنان که می‌دانیم بهرام نام مریخ است و مریخ یکی از سیارات هفت‌گانه‌ای است که معبود بابلی‌ها بوده و آتش بهرام یکی از آتشکده‌های پارسیان است که به نام (مریخ) بهرام افروخته می‌شده و مریخ رب‌النوع راه‌ها و حافظ مسافرین به شمار می‌آمده و بدون شک مهاجرینی که از بابل و سرزمین‌های دوردست و ناشناس میرفته‌اند، به مدد این ستاره نیاز بسیار داشته‌اند؛ زیرا در حدیثی که از پیغمبر اکرم وارد شده و در صحیح بخاری مضبوط است، صریحاً پدر ابراهیم آزر نامیده شده و احتمال دارد که آزر مأخوذ از (آذر) فارسی و ابراهیم مأخوذ از ریشه بهرام نام ستاره مریخ باشد و قول آنان که آزر را بت یا بتی خاص پنداشته‌اند، شاید مستند به همین قرابت باشد، به علاوه در حدود ایلام و بابل قدیم شهرهائی به نام آزر وجود دارد که بی‌گمان مأخوذ از آذر است.[۱۶]

پانویس

  1. «و (به ما گفته‌اند) که نماز را بپا دارید و از او پروا کنید و اوست آن کس که به سوی وی گرد آورده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۷۲.
  2. «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود» سوره مریم، آیه ۴۱.
  3. «و به آنان از بخشایش خویش ارزانی داشتیم و برای آنان نام و آوازه نیکوی بلندی پدید آوردیم» سوره مریم، آیه ۵۰.
  4. «و بی‌گمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم» سوره انبیاء، آیه ۵۱.
  5. «هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیس‌ها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۲.
  6. «و برای آنان داستان ابراهیم را بخوان!» سوره شعراء، آیه ۶۹.
  7. «و از پدرم درگذر که او از گمرهان است» سوره شعراء، آیه ۸۶.
  8. «او را دروغگو دانستند، ما هم او و کسانی را که با او بودند در کشتی رهایی بخشیدیم و آنان را جانشین (پیشینیان) گرداندیم و آنهایی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم پس بنگر که سرانجام بیم‌داده‌شدگان چگونه بود» سوره یونس، آیه ۷۳.
  9. «و پندارتان درباره پروردگار جهانیان چیست؟» سوره صافات، آیه ۸۷.
  10. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه می‌پرستید، بیزارم» سوره زخرف، آیه ۲۶.
  11. «مگر از آن کس که مرا آفریده است که او مرا راهنمایی خواهد کرد» سوره زخرف، آیه ۲۷.
  12. «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  13. «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت‌ها را به خدایی می‌گزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می‌یابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
  14. «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت‌ها را به خدایی می‌گزینی؟» سوره انعام، آیه ۷۴.
  15. «مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.
  16. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص55-59.

منابع