آزر در قرآن
مقدمه
آزر از کلمه "أزِرّ" به معنی حمایت و پشتیبانی کردن آمده است[۱].
آزر نامی اعجمی و اسم پدر حضرت ابراهیم است[۲]. عدهای معتقدند که آزر در فرهنگ زمانه ابراهیم (ع) مذموم و به معنی خطا کار میباشد[۳].
در آیاتی چند از قرآن، قصه مجادله حضرت ابراهیم (ع) با پدرش بیان شده است. جمعی از مفسران اهل تسنن، آزر را پدر واقعی ابراهیم میدانند در حالی که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند آزر، پدر ابراهیم نبود. بعضی او را پدر مادر و بسیاری او را عموی ابراهیم دانستهاند[۴]. بر اساس آنچه در تورات آمده نام پدر حضرت ابراهیم تارخ است[۵] و معرّب آن آزر شده است[۶].
آزر نامی غیر عربی است و در منابع تاریخی کهن (جز قرآن) دیده نشده است ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۷]. بیشتر مفسران به استناد این آیه، آزر را پدر صلبی ابراهیم (ع) دانستهاند و در مقابل مؤرخانی که نام پدر ابراهیم (ع) را "تارخ" یا "تارح" یاد کردهاند، احتمال میدهند که از این دو نام، یکی نام پدر ابراهیم و دیگری لقب او بوده است.
عدهای معتقدند که آزر در برخی زبانهای غیر عربی کلمهای نکوهشآمیز است و گروهی آن را نام بتی دانستهاند که معبود پدر ابراهیم (ع) بوده است[۸]. و عدهای از دانشمندان نیز آزر را جد مادری یا عموی حضرت ابراهیم (ع) میدانند؛ زیرا بر این باورند که پدران حضرت محمد (ص) تا آدم ابوالبشر همه یکتاپرست بودهاند[۹].
سعید بن عبدالعزیز، آزر را نام دیگر پدر حضرت ابراهیم دانسته است و برخی هم آزر را عموی ابراهیم پنداشتهاند و اطلاق سمت پدری را بر وی، اطلاق مجازی دانستهاند. بر اساس کتب لغت، آزر نام اعجمی میباشد و چون حضرت ابراهیم در بابل میزیسته و پدرانش در بابل اقامت داشتهاند این نام بابلی یا آریایی است.
یوسبیس یونانی بنابر نقل "ینابیع الاسلام" تألیف عبدالمسیح، نام پدر ابراهیم را آزر ضبط کرده است[۱۰]. بر اساس آیه ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۱۱] که اظهار برائت ابراهیم را از آزر بیان میدارد و آیه ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾[۱۲]، ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾[۱۳] که آن حضرت برای پدرش در اواخر عمر شریفش استغفار میکند معلوم میشود که آزر پدر اصلی ابراهیم نبوده؛ زیرا پس از اظهار برائت از آزر معنا ندارد که دوباره برای او استغفار کند. منظور از ابیه، عمو یا جد مادری بوده است، چنان که در آیه ﴿أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۱۴] از اسماعیل به پدر یعقوب یاد شده با اینکه اسماعیل عموی یعقوب است[۱۵].
با توجه به اینکه آیاتی که در مورد آزر در قرآن وجود دارد مربوط به مجادله ابراهیم با اوست، بیشترین بحث در مورد ترک بتپرستی آزر است که علاوه بر سرزنش وی که بتهای ساخته شده از سنگ و چوب را میپرستند، آزر و قومش را به یکتاپرستی دعوت میکند و به آزر وعده میدهد که در صورت ایمان به خدای یکتا، مغفرت الهی را برای وی طلب کند و به وعده خود نیز وفا نمود، ولی زمانی که مشاهده کرد آزر در حالت کفر از دنیا رفت ناامید شد و دیگر برای وی طلب آمرزش و مغفرت نکرد.
واژه آزر فقط یک بار در قرآن آمده است. در این آیه، ابراهیم (ع)، پدر خویش را به دلیل بتپرستی مورد سرزنش قرار میدهد و اعلام میکند که او و قومش در گمراهی آشکار هستند؛ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۶] و در دوازده مورد دیگر بدون ذکر نام، از او به صورت "أب ابراهیم" یاد شده است.
در آیاتی از سوره مریم، ابراهیم با حجت و هدایت فطری و معرفت یقینی که خداوند به او داده بود به احتجاج با پدر درباره بتها میپردازد و در جایی دیگر سخن از طلب آمرزش ابراهیم (ع) از خداوند برای پدرش به میان آمده است ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۱۷]. در سوره شعراء نیز سخن از طلب آمرزش برای آزر از جانب ابراهیم (ع) است؛ البته این طلب آمرزش براساس وعدهای بود که ابراهیم (ع) به او داده بود.
فخر رازی در تفسیر خود علاوه بر ترجمه آیات، وجوه معنایی آن را بیان کرده است؛ مثلاً ذیل آیه ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۱۸]، بیان میکند که به اعتقاد گروهی از مفسران منظور از استغفار ابراهیم برای پدرش، دعوت او به ایمان و اسلام بود. همچنین علت مشخص شدن این مسئله که پدر ابراهیم دشمن خداست مورد اختلاف است. چندین آیه از قرآن (آیات ﴿وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ﴾[۱۹]، ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾[۲۰]، ﴿قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا﴾[۲۱]، ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۲۲] دلالت میکند که ابراهیم برای پدرش طلب مغفرت کرد در حالی که استغفار برای کافران جایز نیست و خداوند در آیه ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۲۳] به این اشکال، پاسخ میدهد که دارای دو وجه معنایی است:
- وعده دهنده، پدر ابراهیم است که وعده داد ایمان بیاورد و ابراهیم نیز برای تحقق این وعده برای وی طلب مغفرت نمود.
- وعده دهنده، ابراهیم است که به پدرش وعده داد برای او طلب مغفرت کند به این امید که او ایمان بیاورد[۲۴].
بر اساس عهدین، تارح پدر ابراهیم (ع) است که در هفتاد سالگی صاحب فرزند شد. در تورات، جریان مهاجرت آزر (تارح) به کنعان و سکونت وی به همراه خانوادهاش در حاران بیان شده است و سن تارح ۲۰۵ سال ذکر شده و وفات او را در حاران عنوان کردهاند[۲۵][۲۶]
آزر در دایره المعارف قرآن
آزر در قرآن
واژه آزر فقط یک بار در قرآن آمده: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۲۷] و در دوازده مورد دیگر بدون ذکر نامش، از او به صورت "ابِ ابراهیم" یاد شده است [۲۸].
ریشه لغوی
بیشتر لغت شناسان چون ابنمنظور،[۲۹] جوهری[۳۰] و جوالیقی،[۳۱] آزر را نامی غیر عربی میدانند. گروهی، اصل آن را عبری، [۳۲] و عدّهای سریانی،[۳۳] و جمعی نیز فارسی [۳۴] میشمرند. جوهری، آزر را برگرفته از "آزَرَ فلانٌ فلاناً" به معنای مددکار میداند. وی را از آن رو آزر میگفتند که قومش را بر پرستش بتها یاری میکرد.[۳۵] به نظر ابن فارس، آزر، مشتق از "اَزْر" به معنای قوّت است.[۳۶] برخی واژه پژوهان معاصر، کلمه آزر را معرّب "آزور" به معنای "کمر بسته به خدمت" و مشابه کلمه وزیر دانستهاند و از آنجا که او وزیر مورد اعتماد و گرداننده امور نمرود بود، آزر لقب گرفت.[۳۷] برخی دیگر به استناد منابع کهن عهد عتیق که از سریانی به عربی برگردانده شده، آزر را "آثر" ضبط کرده و آن را همان آزر دانستهاند که ایرانیان، به صورت آذر به معنای آتش مینویسند.[۳۸] در برابر قول مشهور که آزر نام شخصی است، برخی احتمال دادهاند نام "بت"[۳۹] یا برگرفته از "وزر" به معنای گناه باشد.[۴۰] برخی هم گفتهاند: آزر "صفت" و به معنای "منحرف از حق" یا "سالخورده" است.[۴۱] نسب آزر در منابع اسلامی به این صورت آمده: آزر بن باعز بن تاخور بن ارغو بن فالغ بن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح[۴۲] که برگرفته از سفر تکوین عهد عتیق است.[۴۳] از آیه ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۴۴] و نیز از آیاتی که از "اب ابراهیم" سخن رفته، استفاده میشود که وی بتها و صورتهای دارای نقش و نگار ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ﴾[۴۵] و موجودات بیجان و فاقد هرگونه شنوایی و بینایی ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا﴾[۴۶] را به همراه قومش میپرستید و راه گمراهی ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۴۷] و پیروی از شیطان ﴿يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا﴾[۴۸] رامیپیمود و به اعتکاف و عبادت در کنار بتهای خود میپرداخت. ﴿قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ﴾[۴۹] او از روی نادانی در برابر هدایتهای مشفقانه ابراهیم (ع) ایستادگی و از بت و بتپرستی، متعصّبانه دفاع میکرد تا جایی که ابراهیم (ع) را به مجازات سنگسار، تهدید نمود و به خروج از شهر فرمان داد. ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا﴾[۵۰] این موضوع، نشانه موقعیّت اجتماعی آزر در آن روزگار بود؛ چنان که بر پایه روایتی از امام صادق (ع) آزر، وزیر و گرداننده دربار نمرود معرّفی شده است؛ همچنین گفتهاند: آزر سرپرستی امور بتخانه را از سوی نمرود به عهده داشت.[۵۱] عمر آزر در برخی منابع، ۲۵۰ یا ۲۶۰ سال گزارش شده است[۵۲][۵۳]
آیا آزر پدر ابراهیم (ع) بود؟
زجّاج میگوید: نَسَبشناسان در این که نام پدر ابراهیم «تارخ» بوده، اختلافی ندارند.[۵۴] طبری، ابناثیر و ابنقتیبه نیز نام پدر ابراهیم را تارخ ثبت کردهاند.[۵۵] بعضی روایات نیز همین نظر را تأیید میکند.[۵۶] در تورات حاضر نیز "تارح" ضبط شده است.[۵۷] در پاسخ به این پرسش که آیا آزرِ مشرک و بتپرست، پدر ابراهیم خلیل است، بیشتر مفسّران اهلسنّت چون طبری،[۵۸] فخر رازی،[۵۹] میبدی [۶۰] و زمخشری [۶۱] با استناد به ظاهر کلمه "اب" در آیاتی که از گفتوگوی ابراهیم (ع) با او سخن میگوید، آزر مشرک و بتپرست را پدر حقیقی ابراهیم شمرده و بر این مدّعای خود به آیه ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۶۲] استناد کردهاند. آنان به اینکه در کتابهای تاریخ، نامی از آزر به میان نیامده، چند پاسخ دادهاند: طبری احتمال داده که او دو اسم داشته، یا آزر، لقبِ او بوده است.[۶۳] فخررازی میگوید: از ظاهر آیه ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۶۴] استفاده میشود که آزر، نام پدر ابراهیم بوده و اجماعِ نقل شده از مؤرّخان، ضعیف است؛ زیرااین قولِ یک یا دو مورّخاست که دیگر مورّخان از آن پیروی کردهاند و بر فرضِ پذیرفتن تارح در مقام پدرابراهیم، محتمل است که وی دو اسم داشته یا اسم اصلی او آزر و لقبش تارح، یا به عکس بوده است. او در ادامه میگوید: دلیل محکم بردرستی ظاهر آیه و این که آزر، پدر ابراهیم بوده، آن است که اگر این نسبت نادرست بود، یهود، نصارا و مشرکان که همواره درصدد تکذیب پیامبر (ص) و قرآن بودند، ساکت نمینشستند.[۶۵] در عرائس، پس از نامیدن پدر ابراهیم به تارخ، آمده است: بعد از سرپرستی وی بر امور بتخانه، نمرود او را آزر لقب داد.[۶۶] عالمان شیعه در اینکه آزرِ مشرک، پدر ابراهیم نیست، اتّفاق نظر دارند [۶۷] و او را پدرِ مادر یا عموی ابراهیم خلیل دانستهاند.[۶۸] مجلسی میگوید: امامیّه اتّفاق نظر دارند که آبا و اجداد پیامبر موحّد و از صدّیقان، (پیامبر مرسل یا جانشین آنان) بودهاند.[۶۹] مهمترین دلیل کسانی که آزر را پدر ابراهیم میدانند، ظاهر واژه "اب" است. مفسّرانی هم که آزر را عمو یا جدّ مادری ابراهیم دانستهاند، با استناد به کلام لغویان، نتیجه گرفتهاند که کاربرد "اب" در غیر پدر صلبی نیز امری رایج است. راغب میگوید: به پدر و هر که سبب ایجاد یا اصلاح یا ظهور چیزی باشد، "اب" گفته میشود؛ چنانکه میزبان را ابوالضیف و آتشافروز جنگ را ابوالحرب و معلّم را نیز اب گفتهاند.[۷۰]
علامه طباطبایی بین واژه "والد" و "اب" فرق گذاشته و گفته است: "والد" فقط به پدر صلبی گفته میشود؛ ولی "اب" بر جدّ و عمو و جز آن نیز اطلاق شده و در قرآن نیز به کار رفته است: ﴿أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۷۱] پس با اینکه ابراهیم جدّ یعقوب و اسماعیل عموی او است، برای هر دو، کلمه "اب" به کار رفته است. خداوند گفته یوسف را نیزچنین حکایت میکند: ﴿وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ﴾[۷۲] بنابراین با اینکه اسحاق، جدّ یوسف، و ابراهیم جدِّ پدر او به شمار میرود، برای هر یک از این دو، "اب" به کار رفته است. المیزان با بررسی آیات ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴾[۷۳]؛ ﴿وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ﴾[۷۴]؛ ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۷۵]؛ ﴿وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلا تَأْكُلُونَ مَا لَكُمْ لا تَنطِقُونَ فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَسْفَلِينَ وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[۷۶]؛ ﴿وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ﴾[۷۷] و ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾[۷۸]، نتیجه گرفته که آزرِ مذکور در آیه، پدر حقیقی ابراهیم نیست؛ بلکه دارای صفاتی بوده که به کار بردن "پدر" را درباره او تجویز میکند. در لغت نیز کاربرد اَبْ برای جدّ، عمو، شوهرِ مادر و بر هر صاحب اختیار و بزرگی که پیروی میشود، تجویز شده است. این توسعه در کاربرد، اختصاص به زبان عرب ندارد و در زبانهای دیگر نیز رایج است.[۷۹] محدّثان و مفسّران شیعه، در تأیید نظر خود به چند دلیل استناد کردهاند:
- اتّفاق نظر مؤرّخان مبنی بر اینکه نام پدر ابراهیم، تارخ یا تارح بوده است.[۸۰]
- روایات متواتر و مستفیضی که پدرانِ پیامبراسلام را از آدم تا عبدالله خداپرست میداند؛[۸۱] از جمله این روایت معروف که فریقین با اندکی اختلاف از پیغمبراکرم (ص) نقل کردهاند: «لَمْ يَزَلْ يَنْقُلُنِيَ اَللَّهُ مِنْ أَصْلاَبِ اَلطَّاهِرِينَ إِلَى أَرْحَامِ اَلْمُطَهَّرَاتِ حَتَّى أَخْرَجَنِي فِي عَالَمِكُمْ هَذَا لَمْ يُدَنِّسْنِي بِدَنَسِ اَلْجَاهِلِيَّةِ »[۸۲]. خداوند همواره مرا از صُلب پدران پاک به رحم مادران پاک منتقل میکرد تا متولّد شدم و هرگز مرا به آلودگیهای جاهلیّت نیالود. بدون تردید، روشنترین آلودگی دوران جاهلیّت، شرک و بتپرستی بود که پدران رسول خدا از آن دور بودهاند. به نظر مجلسی، اخباری که از طریق شیعه، براسلامِ پدران محمّد (ص) دلالت میکند، مستفیض، بلکه متواتر است.[۸۳]
- استغفار ابراهیم در اواخر عمر خود برای پدر و مادرش: ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾[۸۴] بیانگر ایمان پدر و مادر ابراهیم است و اگر آنان مشرک میبودند، او نمیتوانست برایشان آمرزش بطلبد؛ زیرا براساس آیه ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾[۸۵] پیامبر و مؤمنان حق ندارند برای مشرکانی که اهل دوزخند، استغفار کنند؛ هرچند از نزدیکان آنان باشند؛ از سوی دیگر در آیه ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۸۶] آمده است که وقتی ابراهیم از هدایت آزر مأیوس، و دشمنی او با خدا روشن شد، از او بیزاری جست[۸۷]
- قرآن خطاب به رسول خدا میفرماید: ﴿الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ﴾[۸۸]، ﴿وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ﴾[۸۹] گروهی از مفسّران با استناد به برخی روایات گفتهاند: مقصود، حرکت رسول خدا در صلب خداپرستان از زمان آدم تا عبدالله است.[۹۰] طبرسی روایاتی را از امام باقر و امام صادق (ع) در تأیید این گفته، نقل کرده است.[۹۱]
- ابوالفتوح رازی نیز دلیلی عقلی بر این امر اقامه نموده است: اگر پدران پیامبر، مشرک میبودند، موجب میشد که مردم گفته و دعوت وی را نپذیرند و از حضرت اطاعت نکنند و هرگاه به سرزنش کفر و شرک بپردازد، مردم بگویند: این عیب در پدران تو موجود است و چون خدای تعالی مشرکان را نجس میخواند، کسی را باید برای طهارت آنان بفرستد که انسان پاکی او را زاده باشد.[۹۲] گروهی از اهلسنّت نیز آزر را پدر ابراهیم نمیدانند. آلوسی مینویسد: بسیاری از سنّیان معتقدند که آزر عموی ابراهیم است، نه پدر او، و در این موضوع، کتابهایی نوشته و ادّعا کردهاند: به دلیل فرموده رسول خدا که لمأزَل أنقلُ مِن أصلاب الطّاهِرین إلی أرحام الطّاهِرات، در میان پدران پیامبر، هیچ کافری وجود ندارد؛ در حالی که مشرکان نجسند و انحصار طهارت به پاکدامنی بدون دلیل است. آلوسی در ادامه، اختصاص این دیدگاه را به شیعه ناشی از ضعف تحقیق میداند.[۹۳] سیوطی، نیز در مسالکالحنفاء بر این باور است که آزر، پدر ابراهیم نبوده؛ زیرا براساس روایات فراوانی، پدران رسولخدا از آدم تا عبدالله بهترینهای روزگار خود بودهاند. روایات فراوانی نیز هست که از زمان آدم و نوح تا رسول خدا، همواره افرادی به مقتضای فطرت پاک و خداجوی خود، یکتاپرست بودهاند؛ آنگاه از این دو دسته روایات نتیجه گرفته که در میان پدران پیغمبر اسلام، مشرکی نبوده؛ زیرا با وجود خداپرست، مشرک "بهترین" نیست. او همچنین از فخررازی در اسرار التنزیل نقل کرده که پدران پیامبران، کافر نبودهاند و آزر نیز عموی ابراهیم بوده نه پدر او[۹۴][۹۵]
آزر در برابر ابراهیم
آزر، از مروّجان و مدافعان سرسخت آیین بتپرستی بود؛ از این رو در جامعه شرکآلود بابل، نفوذ و اعتبار فراوانی داشت ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا﴾[۹۶] و ابراهیم که نزدیکترین خویشاوند خود را در خدمت شرک و بتپرستی میدید، از هر فرصتی برای هدایت او بهره میگرفت و با منطقی قوی و مؤدّبانه، به گفت و گو با وی میپرداخت؛ چرا که هدایت او در ریشهکنی بنیاد شرک و بتپرستی نقش فراوانی داشت.
قرآن کریم در آیههای ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۹۷]؛ ﴿وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا قَالَ سَلامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلا جَعَلْنَا نَبِيًّا وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا﴾[۹۸]؛ ﴿وَاجْعَلْنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ وَلا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ﴾[۹۹]؛ ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ﴾[۱۰۰]؛ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ﴾[۱۰۱] و ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۱۰۲] از احتجاج و گفتوگوی ابراهیم با آزر سخن میگوید.
در آیات ﴿ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا يَسْمَعُ وَلا يُبْصِرُ وَلا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴾[۱۰۳] بخشی از کوشش مشفقانه حضرت را بیان میکند؛ امّا برهانهای صریح و روشن ابراهیم در دل سخت آزر اثر نکرد و با عتاب و تهدید ابراهیم، بر عناد و کفر خود افزود: ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا﴾[۱۰۴] آزر تا به آتش انداختن خلیلالله با نمرودیان همراه بود و جای تأمّل آنکه نمرود از به سلامت رَستن ابراهیم از این توطئه، اظهار شگفتی کرده، میگوید: اگر کسی خدایی میگیرد، چه بهتر که خدای ابراهیم را برگزیند [۱۰۵] یا به آزر میگوید: فرزندت نزد خدایش چه گرامی است![۱۰۶] ولی آزرِ بتپرست بر کفر خود پای فشرد و تا صدور حکم تبعید ابراهیم از بابل، با نمرو همراه شد و خطاب به ابراهیم گفت: ﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا﴾[۱۰۷] ولی ابراهیم حلیم، هنگام هجرت و تودیع، بر آزر سلام کرد و با وعده استغفار برای او از وی جدا شد: ﴿قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا﴾[۱۰۸][۱۰۹]
استغفار ابراهیم برای آزر
گویا اهتمام ابراهیم به ایمان آزر، او را بر آن داشت تا در کوشش هدایتگرانه خود تا مرز استغفار برای آزر پیش رود: ﴿وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ﴾[۱۱۰] در اینجا این پرسش مطرح میشود که چرا ابراهیم برای آزر مشرک و بتپرست آمرزش طلبید؛ در حالی که در قرآن چنین آمده است: ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾[۱۱۱] دانشوران اسلامی بر این امر اتّفاق نظر دارند: برای مشرکی که در حال شرک و کفر از دنیا رفته، طلب آمرزش جایز نیست؛ ولی در جواز استغفار برای مشرک زنده اختلاف نظر دارند. تفسیر عبارت ﴿مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾ در این اختلاف مؤثّر بوده است:
- گروهی با استناد به عبارت یاد شده، استغفار برای مشرکان را تا زمانی که زندهاند، جایز دانستهاند؛ زیرا جهنّمی بودن مشرک تا پیش از مرگ روشن نیست؛ چون تا زمانی که زنده است میتواند از شرک دست بردارد و در مسیر حق قرار گیرد؛ بنابراین میتوان برای او آمرزش خواست و ابراهیم تا زمانی که آزر زنده بود، برایش استغفار میکرد؛ ولی وقتی بر شرک و بتپرستی مُرد و جهنّمی بودن او آشکار شد، از او بیزاری جست؛ همانگونه که در آیه بعد آمده است: ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۱۱۲] مؤیّد این رأی، گفته ابنعبّاس است که ابراهیم، پیوسته برای آزر استغفار میکرد تا او مُرد و چون در حال شرک از دنیا رفت، بر حضرت آشکار شد که او دشمن خدا است و آن وقت از او بیزاری جست.[۱۱۳] مجاهد، قتاده و ضحّاک نیز میگویند: با مرگ آزر در حال شرک، بر ابراهیم آشکار شد که او دشمن خدا است.[۱۱۴] برخی از اینکه موضوع استغفار ابراهیم در آیه ﴿وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ﴾[۱۱۵] پس از گفتوگو با بتپرستان طرح شده، نتیجه گرفتهاند که استغفارِ حضرت، پیش از خروج از بابل و در زمان حیات آزر بوده است؛ ازاینرو، احتمالِ استغفارِ پس از مرگ یا پس از خروج از بابل را نمیپذیرند.[۱۱۶] بیضاوی، در ذیل آیه ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾[۱۱۷] میگوید: جهنّمی بودن افراد فقط در صورت مردنشان به حال کفر آشکار میشود. وی آیه را دلیل بر جواز استغفار برای مشرکان در حال حیات دانسته و این استغفار را به طلب توفیق در ایمان معنا کرده است.[۱۱۸] آلوسی نیز آشکار شدن جهنّمی بودن را در صورتی میداند که کافر بر کفر بمیرد و یا جهنّمی بودن او از طریق وحی آشکار شود؛ از این رو، وی این آیه را دلیل جواز و صحّت استغفار برای مشرکان زنده میشمرد.[۱۱۹] برخی مفسّران معاصر نیز ﴿تَبَيَّنَ﴾ را به مرگ یا اعلام خداوند تفسیر نمودهاند و نتیجه میگیرند که استغفار برای مشرک جایز است؛ چه رسد برای کسی که در حال جست و جو و بررسی حقیقت است و یا کسی که با وعده استغفار به حق گرایش مییابد. ابراهیم نیز از گفته آزر ﴿وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا﴾[۱۲۰] استفاده کرده بود که آزر در این مدّت، قصد تحقیق و تفحّص از حق را دارد؛ از این رو به او وعده استغفار داد: ﴿سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي﴾[۱۲۱][۱۲۲] آلوسی، در پاسخ کسانی که استغفار برای مشرک را جایز نمیدانند، میگوید: استغفار اگر حرام باشد، با وعده برطرف نمیشود.[۱۲۳]
- بیشتر مفسّران، با استناد به آیه ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ﴾[۱۲۴] استغفار برای مشرکانِ زنده را جایز ندانسته و تبیّنِ دوزخی بودن کافران را به اظهار کفر و شرک و اصرار بر آن میدانند؛ از این رو، درصدد توجیه استغفار ابراهیم برای آزر مشرک برآمدهاند.
- شیخ طوسی میگوید: آزر وعده ایمان و ابراهیم وعده استغفار داد؛ آن گاه آزر، ابراز ایمان و ابراهیم برای او استغفار کرد؛ سپس خداوند به او وحی کرد که ایمان آزر منافقانه بوده است، و ابراهیم از او تبرّی جست.[۱۲۵]
- ابوالفتوح معتقد است: آزر به ابراهیم وعده ایمان داد و حضرت برای او به صورت مشروط، استغفار کرد: "اللّهُمَّ اغفِر لِأَبِي إِذا ءَامَنَ"[۱۲۶]
- به نظر زمخشری، ابراهیم به پدرش وعده استغفار داد و مادامی که امید به هدایت وی داشت، برای او استغفار میکرد و شاید او گمان داشت استغفار برای کافری که به هدایت وی امید است، جایز باشد؛ چرا که عقل آن را تجویز میکند و دلیل شرعی هم بر منع آن نبود.[۱۲۷]
- برخی دیگر از مفسّران معتقدند که آزر وعده ایمان داد و ابراهیم برای او استغفار کرد تا ایمان وی محقّق شود و بعد که ایمان نیاورد، از او تبرّی جست.[۱۲۸]
- برخی گفتهاند: مقصود از استغفار ابراهیم برای آزر، دعوت او به ایمان بوده است.[۱۲۹]
- گروهی توجیه کردهاند که ابراهیم برای آزر، استغفار نکرد؛ بلکه وعده استغفار داد [۱۳۰] و آنچه جایز نیست، استغفار است. ابوالفتوح، این قول را خلاف ظاهر قرآن میداند؛ زیرا از قرآن استفاده میشود که ابراهیم به وعده خود عمل کرد.[۱۳۱]
- به گفته برخی مفسّران؛ ابراهیم، آزر را مؤمن میپنداشت و همواره برای او استغفار میکرد؛ ولی در روز قیامت برای او آشکار میشود که آزر ایمان نداشته است؛ ازاین رو، ازاو بیزاری میجوید.[۱۳۲]
- حسن بصری از آیه ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۱۳۳] استفاده کرده که استغفار برای مشرک در صورتیکه وعده ایمان آوردن دهد، جایز است.[۱۳۴]
اکنون از موجّه بودن استغفار ابراهیم برای آزر میتوان نتیجه گرفت که براساس آیه ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ﴾[۱۳۵] ابراهیم در همه امور برای مؤمنان اسوه است و چنانکه گروهی از مفسّران احتمال دادهاند، جمله ﴿إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ﴾ استثنا از فرمان خدا به اُسوه گرفتن ابراهیم نیست؛ بلکه استثنا از مضمون جمله یاد شده ﴿إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ﴾ بیزاری از قوم) است؛ البتّه بسیاری از مفسّران، چون طبری، [۱۳۶] طوسی،[۱۳۷] طبرسی [۱۳۸] و فخر رازی[۱۳۹] استثنا را از تأسّی به ابراهیم دانسته و استفاده کردهاند که حضرت در همه امور، جز در استغفار برای آزرِ مشرک و بتپرست برای مؤمنان اسوه است. در پاسخ این گروه گفته شده که پیامبر بزرگی چون ابراهیم، در تمام امور اسوه و سرمشق است و اگر همان شرایط آزر در بعضی از مشرکان دیگر هم باشد میتوان برای آنها استغفار کرد.[۱۴۰] سیدمرتضی گفته است: استثنا از تأسّی به ابراهیم در آیه یاد شده، به این منظور است که مؤمنان توجّه کنند که استغفار ابراهیم برای آزر، پس از وعده او به پذیرش ایمان و اظهار آن بوده است که در این صورت، استغفار نیکو است.[۱۴۱] آزر، در ۲۵۰ یا ۲۶۰ سالگی در حرّان، یکی از شهرهای عراق درگذشت[۱۴۲][۱۴۳]
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ معاصر عربی فارسی.
- ↑ لسان العرب، ج۴، ص۱۸.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۷۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۷۲.
- ↑ تورات، سفر تکوین، ۱۹.
- ↑ مفردات، ص۷۴ و ۷۵؛ فرهنگ قرآن، شوشتری، ص۳۸.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ص۳۲۶.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۱، ص۵۴.
- ↑ اعلام قرآن، ص۵۷-۵۸.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.
- ↑ «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.
- ↑ «مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.
- ↑ فرهنگ قرآن، شوشتری، ج۵، ص۳۰۲.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و از پدرم درگذر که او از گمرهان است» سوره شعراء، آیه ۸۶.
- ↑ «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.
- ↑ «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده استتا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۶۰-۱۵۹.
- ↑ تورات، سفر تکوین، ۱۹.
- ↑ کدخدایی، مرضیه السادات، مقاله «آزر»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۴۵-۴۶.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ ارجی و خراسانی، مقاله «آزر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 206.
- ↑ لسانالعرب، ج ۱، ص ۱۳۲، «أزر».
- ↑ الصحاح، ج ۲، ص ۵۷۸، «آزر».
- ↑ المعرّب، ص ۲۱، «آزر».
- ↑ الاتقان، ج ۱، ص ۲۹۱.
- ↑ ینابیع الاسلام، ج ۱، ص ۵۶.
- ↑ قرطبی، ج ۷، ص ۱۶.
- ↑ الصحاح، ج۲، ص ۵۷۸، «آزر»؛ قرطبی، ج۷، ص ۱۶.
- ↑ مقاییس، ج ۱، ص ۱۰۲، «أزر»؛ قرطبی، ج ۷، ص ۱۶.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۷۶، «آزر».
- ↑ ینابیعالاسلام، ج ۱، ص ۵۶.
- ↑ الکشّاف، ج ۲، ص ۳۹؛ قرطبی، ج ۷، ص ۱۶.
- ↑ قرطبی، ج ۷، ص ۱۷.
- ↑ قرطبی، ج ۷، ص ۱۶.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۸، ص ۲۸۵.
- ↑ سفر تکوین، ۱۱: ۱۰ ـ ۳۲.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ «هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۲.
- ↑ «هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟» سوره مریم، آیه ۴۲.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ «ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است» سوره مریم، آیه ۴۴.
- ↑ «گفتند: بتهایی را میپرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم» سوره شعراء، آیه ۷۱.
- ↑ «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ البرهان، ج ۲، ص ۴۳۷.
- ↑ اعلام القرآن، ص ۱۶.
- ↑ ارجی و خراسانی، مقاله «آزر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 206-207.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۷۵.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۴۲؛ المعارف، ص ۳۰؛ الکامل، ج۱،ص ۸۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۴۲ و ج ۱۵، ص ۳۶.
- ↑ کتاب مقدّس، پیدایش ۱۱: ۲۵.
- ↑ جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۳۷.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۳، ص ۴۰۹.
- ↑ الکشّاف، ج ۲، ص ۳۹.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۵، ج ۷، ص ۳۱۷.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۳۸.
- ↑ قصص الانبیاء، ص ۶۳.
- ↑ التبیان، ج ۴، ص ۱۷۵ و ج ۷، ص ۱۲۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۹۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۷.
- ↑ مفردات، ص ۵۷، «اَب».
- ↑ «مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.
- ↑ «و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی میکنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره یوسف، آیه ۳۸.
- ↑ «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود. هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟ ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم. ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است. ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی. گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو. گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است. و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم. پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم.» سوره مریم، آیه ۴۱-۴۹.
- ↑ «و از پدرم درگذر که او از گمرهان است» سوره شعراء، آیه ۸۶.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و از پیروان وی ابراهیم بود. که دلی پاک را نزد پروردگار خود آورد. آنگاه که به پدر و قوم خویش گفت: چه میپرستید؟ آیا خدایانی دروغین به جای خداوند میجویید؟ و پندارتان درباره پروردگار جهانیان چیست؟ آنگاه نگاهی به ستارگان افکند. و گفت: من بیمارم. و (آنان) پشتکنان روی از او گرداندند (و رفتند). آنگاه نهانی رو به خدایان آنها آورد و گفت: چرا چیزی نمیخورید؟ چرا سخن نمیگویید؟ و در نهان با دست راست ضربهای سخت بر آنان کوفت. آنگاه (بتپرستان) به شتاب رو به او آوردند. (ابراهیم) گفت: آیا چیزی را که خود میتراشید میپرستید؟ در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است. گفتند: برآوردهای (پر آتش) برایش بسازید و او را در آتش افکنید. و خواستند نیرنگی در کار او کنند اما ما آنان را فروتر نهادیم. و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم میروم که به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد. پروردگارا (فرزندی) از شایستگان به من ببخش!» سوره صافات، آیه ۸۳-۱۰۰.
- ↑ «و این (قرآن) یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستادهایم پس آیا شما آن را انکار میکنید؟ و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم. هنگامی که به پدر و قوم خویش، گفت: این تندیسها چیست که شما به (خدمت) آنها ماندگارید؟» سوره انبیاء، آیه ۵۰-۵۲.
- ↑ «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۱۶۲ ـ ۱۶۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۹۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۴۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۴، ص۴۹۷؛ التفسیرالکبیر، ج۱۳، ص۳۹ وج۲۴، ص۱۷۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۴۹.
- ↑ «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز!» سوره ابراهیم، آیه ۴۱.
- ↑ «پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ نمونه، ج ۵، ص ۳۰۴؛ روحالمعانی، مج ۷، ج ۱۱، ص ۵۰.
- ↑ «همان که چون (به نماز) برخیزی تو را مینگرد؛» سوره شعراء، آیه ۲۱۸.
- ↑ «و گردش تو را در میان سجدهگزاران (میبیند)» سوره شعراء، آیه ۲۱۹.
- ↑ التبیان، ج ۸، ص ۶۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۲۴.
- ↑ روضالجنان، ج ۷، ص ۳۴۰.
- ↑ روحالمعانی، مج ۵، ج ۷، ص ۲۸۳.
- ↑ مسالک الحنفا، ص ۱۹.
- ↑ ارجی و خراسانی، مقاله «آزر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 207-211.
- ↑ «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ «و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود. هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟ ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم. ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است. ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی. گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو. گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است. و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) میخوانید کناره میجویم و پروردگارم را میخوانم باشد که در خواندن پروردگارم رنجور نباشم. پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند میپرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم. و به آنان از بخشایش خویش ارزانی داشتیم و برای آنان نام و آوازه نیکوی بلندی پدید آوردیم» سوره مریم، آیه ۴۱-۵۰.
- ↑ «و مرا از میراث بران بهشت پرنعمت بگمار. و از پدرم درگذر که او از گمرهان است. و مرا در روزی که (همه) برانگیخته میگردند، خوار مکن» سوره شعراء، آیه ۸۵-۸۷.
- ↑ «آنگاه که به پدر و قوم خویش گفت: چه میپرستید؟» سوره صافات، آیه ۸۵.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید، بیزارم» سوره زخرف، آیه ۲۶.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ «هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود و نه میبیند و نه هیچ به کار تو میآید؟ ای پدر! بیگمان من به چیزی از دانش دست یافتهام که تو بدان دست نیافتهای؛ بنابراین از من پیروی کن تا تو را به راهی درست رهنمون گردم. ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است. ای پدر! من میهراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی» سوره مریم، آیه ۴۲-۴۵.
- ↑ «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۹.
- ↑ الامالی، طوسی، ص ۶۵۹؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۹.
- ↑ «گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷.
- ↑ ارجی و خراسانی، مقاله «آزر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص211.
- ↑ «و از پدرم درگذر که او از گمرهان است» سوره شعراء، آیه ۸۶.
- ↑ «پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۶۲.
- ↑ جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۶۳.
- ↑ «و از پدرم درگذر که او از گمرهان است» سوره شعراء، آیه ۸۶.
- ↑ قاموس قرآن، ج ۱، ص ۷۳.
- ↑ «پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.
- ↑ بیضاوی، ج ۳، ص ۱۷۶.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۵، ج ۲۸، ص ۱۰۵ و ۱۰۶.
- ↑ «از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.
- ↑ «از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست» سوره مریم، آیه ۴۷.
- ↑ الفرقان، ج ۱۰ و ۱۱، ص ۳۲۰ و ۳۲۱.
- ↑ روحالمعانی، مج ۱۵، ج ۲۸، ص ۱۰۵.
- ↑ «پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص ۳۰۹.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۰، ص ۶۰.
- ↑ الکشّاف، ج ۲، ص ۳۱۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۲۱۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۲۱۰.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۰، ص ۶۰.
- ↑ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۶۰.
- ↑ جامعالبیان، مج ۷، ج ۱۱، ص ۶۴.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۵۸۰؛ تنزیه الأنبیا، ص ۵۵.
- ↑ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی میآوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۸۰.
- ↑ التبیان، ج ۹، ص ۵۸۰.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۴۰۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۳۰۰.
- ↑ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۰.
- ↑ تنزیه الأنبیاء، ص ۵۵.
- ↑ اعلام القرآن، ص ۱۶.
- ↑ ارجی و خراسانی، مقاله «آزر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص211-214.