بحث:آیا طلوع خورشید از مغرب از نشانههای حتمی ظهور امام مهدی است؟ (پرسش)
۱. آقای حکیمی؛ |
---|
|
نظریات دربارۀ طلوع خورشید از مغرب
- از جمله نشانه های ظهور که در روایات به آن اشاره شده، طلوع خورشید از مغرب است.[۵] در این مطلب که طلوع خورشید از مغرب از نشانه های حتمی ظهور است یا نه اختلاف نظر وجود دارد:
- طلوع خورشید از مغرب از علائم پیش از ظهور است.[۶] ابو حمزه ثمالی نقل میکند: به ابو عبد الله عرض کردم: ابو جعفر فرموده است:[۷] «طلوع خورشید از مغرب علامت حتمی ظهور است.»[۸] شیخ مفید نیز آن را در کتاب الارشاد خود ذکر کرده است.[۹] این نشانه در بسیاری از کتاب های شیعیان و اهل تسنن آمده است.[۱۰]
- مراد، حضرت مهدی است.[۱۱] نزال بن سبره می گوید:[۱۲] "حضرت علی(علیه السلام) روزی برای ما سخنرانی فرمود (...) صعصعة بن صوحان از جا بلند شد و گفت: ای امیر المؤمنین دجال چه وقت بیرون میآید؟ حضرت درباره او صحبت هایی کردند و در ضمن فرمایشاتشان فرمودند: او را خداوند متعال در شام میکشد، به دست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز میخواند.» بعد از آنکه فرمایشات حضرت تمام شد، نزال بن سبره گوید به صعصعة بن صوحان گفتم: مقصود حضرت از این فرمایش چه بود؟ صعصعه پاسخ داد: ای سبره آن کس که عیسی بن مریم پشت سرش نماز میخواند دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین فرزند حسین بن علی است، و او خورشیدی است که از مغرب طلوع میکند (...).»[۱۳]
- طلوع خورشید از مغرب از نشانه های برپایی قیامت است نه از علائم ظهور امام زمان(علیه السلام)، یعنی قبل از شروع قیامت، خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد[۱۴].[۱۵]
- برخی روایات در این باره عبارتند از:
- رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:[۱۶] «قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه (...) خورشید از مغرب طلوع کند، وقتی از مغرب طلوع کرد و مردم دیدند، همگی ایمان میآورند (...) .»[۱۷]
- هم چنین حضرت فرمودند:[۱۸] «نخستین نشانهای که بیرون میآید طلوع خورشید است از مغربش.»[۱۹]
- در جای دیگری فرمودند:[۲۰] «ده علامت است که چارهای از وقوع آن ها نیست ... و از آن جمله طلوع خورشید از مغربش است.»[۲۱]
- ظاهر آن است که این نشانه مربوط به قبل از برپایی قیامت است، زیرا در احادیث این نشانه را مربوط به هنگامی دانستهاند، کسانی که قبلا ایمان نیاوردهاند، ایمان آوردن در آن هنگام برایشان سودی ندارد، و آن بنا به تفسیر مشهور روز قیامت است. بنابر آن، خروج خورشید از مغرب وقتی است که نظام موجود به هم بخورد و قیامت نزدیک شود.[۲۲]
دلائل قائلین به نظریۀ دوم
- برخی از دلائلی که قائلین این نظریات بیان کرده اند عبارتند از:
- قائلین به نظریۀ دوم می گویند: وقوع چنین پدیدهای، اگر معنای ظاهری آن مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگاری دارد. به طور قطع حضرت مهدی(علیه السلام)، بر روی همین زمین، حکومت جهانی خویش را تشکیل میدهد.[۲۳] بر این اساس تحقق این نشانه به گونه معجزه، چنان که برخی پنداشتهاند، میسر نیست، زیرا معجزه در محدوده نظام حاکم بر طبیعت و جهان صورت میگیرد.[۲۴] لذا به نظر میرسد، منظور از طلوع خورشید از مغرب، حضرت مهدی(علیه السلام) است.[۲۵]
- فیض کاشانی در توضیح روایتی در این زمینه می نویسد:[۲۶] "گویا، طلوع خورشید از مغرب، کنایه از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) است، همان گونه که از برخی اخبار هم استفاده میشود".[۲۷] در ذیل روایت صعصعه، که این حادثه را به عنوان نشانه ظهور معرفی می کند، جمله ای است که روشنگر این معناست. صعصعة در پاسخ فردی که از منظور امیر المؤمنین از جمله «لَا تَسْأَلُونِي عَمَّا يَكُونُ بَعْدَ ذَلِك ...»؛ پرسیده بود، گفت:[۲۸] "کسی که حضرت عیسی، پشت سر وی نماز می گزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی است و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند".[۲۹]
- بر این اساس، طلوع خورشید از مغرب، معنای کنایی دارد و ظهور حضرت مهدی به طلوع خورشید از غروبگاهش تشبیه شده است. همان گونه که خورشید، پس از آنکه چهره در نقاب شب فرو می کشد، دوباره پرده های سیاهی را می درد و طلیعه روشن آن از کرانه های افق پرتو افشانی می کند، حضرت مهدی نیز، پس از طی دوران محنت و محرومیت و سپری شدن روزگار غیبت و انتظار، ظهور می کند.[۳۰]
دلائل قائلین به نظریۀ سوم
- قائلین به نظریۀ سوم می گویند:
- اولاً روایتی[۳۱] که نظریه دوم، آورده، به شرطی می تواند یکی از نشانه های ظهور باشد که برای آن معنایی مجازی و رمزی قائل شویم، یعنی بگوییم خورشید همان حضرت مهدی(علیه السلام) است،[۳۲] منتها این روایت از لحاظ سندی معتبر نیست،[۳۳] مگر اینکه بگوییم تقریبا اتفاق نظری در مورد قائل شدن به این مجاز میان علما باشد و این جای تأمل دارد.[۳۴] علاوه بر آن، در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت مهدی(علیه السلام) ذکر شده است و اگر مقصود، ظهور و خروج آن حضرت بود، نیازی به تکرار نداشت؛ بنابراین، طلوع خورشید از مغرب، حادثهای است خارق العاده که پس از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) و در آستانه قیامت اتفاق خواهد افتاد.[۳۵]
- ثانیاً: نظریه اول که به روایت شیخ مفید[۳۶] استناد کرده، نمی توان با آن روایت برای اثبات یک امر تاریخی استناد کرد.[۳۷].
- ثالثاً: پذیرفته نشدن توبه بعد از طلوع خورشید از مغرب در روایتی که از پیامبر آمده است،[۳۸] نشانۀ برپایی قیامت است نه ظهور مهدی(علیه السلام).[۳۹] پیامبر (صلی الله علیه و آله) میفرماید:[۴۰] «قیامت بر پا نمی شود مگر اینکه خورشید از مغرب طلوع کند و هنگامی که چنین طلوع کند و مردم آن را ببینند همگی ایمان می آورند و آن ایمان هنگامی است که هیچ سودی برای آن ها ندارد زیرا از قبل ایمان نیاورده و این ایمان برای آن ها فایده بخش نخواهد بود.»[۴۱]
- رابعا بیشتر احادیثی که دربارۀ طلوع خورشید از مغرب آمده، آن را به عنوان علامت پایان جهان معرفی کرده است. برخی از متون نیز تنها به حتمی بودن طلوع خورشید از مغرب اشاره کرده و این علامت را در کنار دیگر علائم حتمی، از جمله علائم حتمی ظهور امام مهدی(علیه السلام) ذکر کرده است. کنار هم قرار گرفتن این علامت با علائم ظهور، سبب شده است که برخی از افراد گمان کنند این علامت نیز جزء علامت ظهور است. در حالی که در بیشتر متون تصریح شده است که این علامت، آغاز قیامت است.[۴۲]
- و نیز قرائن دیگری، این نظریه سوم را تأیید میکند، مانند:[۴۳] حذیفة بن اسید نقل میکند: در شهر مدینه زیر سایه دیواری نشسته بودیم و پیامبر در اتاقی بود که نگاهش به ما افتاد و فرمود:[۴۴] «چه میکنید؟ گفتیم: صحبت میکنیم. فرمود: در مورد چه؟ گفتیم: در مورد قیامت. فرمود: قیامت را نمی بینند مگر این که پیش از آن ده نشانه را ببینند؛ طلوع خورشید از مغرب ...»[۴۵]
دلائل قائلین به نظریۀ اول و دوم
- برخی هم نظریۀ اول را قبول دارند و هم نظریۀ دوم را، به این صورت که می گویند لسان روایات در باب علائم، به لحاظ زبان شناختی بر دو گونه است:
- استفاده از زبان نمادین: که در برخی از احادیث وارد شده «وَ هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا»؛[۴۶] مهدی همان خورشید مغرب است.[۴۷]
- استفاده از زبان غیر نمادین: ابی حمزه ثمالی گفت: از امام ابی جعفر محمد بن علی پرسیدم: "آیا خروج سفیانی قطعی است؟" امام پاسخ فرمودند:[۴۸] «بلی و ندای آسمانی نیز حتمی است چنانکه طلوع خورشید از مغرب خود (...) نیز حتمی است.»[۴۹] بر این اساس ممکن است هر دو معنا، مراد بوده و تحقق یابد؛ یعنی علاوه بر طلوع شمس ولایت مهدوی از محل غیبت خود، ستاره معروف خورشید نیز در ادامه سلسله حوادث خارق العاده و معجزه آسای عصر ظهور از سمت مغرب طلوع کند. هر چند این احتمال هم خیلی بی وجه نیست که گفته شود: پس از آنکه طبق روایات خورشید از ظهر تا اواسط عصر از حرکت باز ایستد ... هنگامی که درخشش خود را توأم با حرکت از سوی مغرب از سر گیرد و ابرها و غبار های آسمان زدوده گردد، چنین به چشم عالمیان نمایان خواهد شد که گویا خورشید از مغرب طلوعی دیگر را آغاز کرده است.[۵۰]
نتیجه گیری
- به نظر می رسد اگر طلوع خورشید از مغرب را جزء علائم ظهور بدانیم ـ به هر دو معنایی که برای آن شده یعنی چه مراد از آن وجود امام زمان(علیه السلام) باشد و چه ستارۀخورشید ـ دلیل قانع کننده ایی مبنی بر حتمی بودن آن یافت نشد.
پانویس
- ↑ از جمله: الارشاد، ص۳۵۷ و ۳۵۹.
- ↑ ظاهراً ناپدید شدن خورشید، در تیرگی سخت هوا، رکود خوانده شده است، وگرنه حرکت کرات برقرار خواهد بود، چنانکه در خود این احادیث آمده است که خورشید پس از ساعتهایی چند، از مغرب -که در طول مدت تاریکی و تیرگی هوا، با (سیر زمین) تا آنجا رسیده است- طلوع میکند.
- ↑ «وَ هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا». کمال الدین، ج۱، ص۷۸؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۹۵.
- ↑ حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، ص ۱۱۰-۱۱۱.
- ↑ نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، ارشاد، ص ۳۳۶؛ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷
- ↑ الطوسی، الغیبة، ص ۲۶۶
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، الارشاد، ص ۳۵۸؛ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج 3، ص 147 و 148
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص ۵۲۵ ـ ۵۳۲؛ سفینة البحار در ذیل کلمه دجال؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۳۷
- ↑ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۹۵؛ نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، خصال، ص ۴۳۱، ح ۱۳؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۱۵، ح ۳۳۶؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۵، ص ۱۴۵، ح ۳
- ↑ ر.ک. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۹۵؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج 3، ص 147 و 148؛ محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 450
- ↑ صحیح بخاری، ج ۹، ص ۷۴
- ↑ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷
- ↑ صحیح مسلم، ج۸، ص۲۰۲
- ↑ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷
- ↑ طوسی، الغیبه، ص ۲۶۷
- ↑ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷
- ↑ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۹۴، نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۵۲؛ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، ارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱؛ ر.ک. نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۲۲۰؛ ر.ک. نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ ر.ک. نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ فیض کاشانی، وافی، ج ۲، ص ۴۴۶
- ↑ ر.ک. نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۵۲، ص 195
- ↑ ر.ک. نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ ر.ک. نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص ۵۲۵ ـ ۵۳۲؛ سفینة البحار در ذیل کلمه دجال؛ الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۳۷؛ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۹۵؛ نویسندگان کتاب، چشم به راه مهدی، ص ۳۰۹ ـ۳۱۰
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج 3، ص 147 و 148
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، الارشاد، ص ۳۵۸؛ ص336
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱؛ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۱۵ ـ ۶۱۷
- ↑ صیحفة همام بن منبه، ص ۲۴؛ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ صیحفة همام بن منبه، ص ۲۴
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ر.ک. محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی، ج 7، ص 450
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، ص ۴۴۹
- ↑ ر.ک. الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۱۱
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ج ۲، ص ۵۲۷ ـ ۵۲۸؛ الخرائج، ج ۳، ص ۱۱۳۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۲؛ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۲۶
- ↑ ر.ک. علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه انتظار، ص۴۰ ـ ۴۱
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱؛ طوسی، الغیبة، ص ۴۵۳؛ اعلام الوری، ص ۴۲۶
- ↑ ر.ک. علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه انتظار، ص۴۰ ـ ۴۱
- ↑ ر.ک. علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه انتظار، ص۴۰ ـ ۴۱