بحث:ابداع
مقدمه
- "ابداع" یکی از صفات الهی است، به معنای ایجاد، آفرینش بدون الگوی پیشین[۱]. ابداع به معنای احداث و ایجاد چیزی است که به ماده و زمان مسبوق نباشد[۲]. این واژه وقتی در مورد خدا به کار میرود، به معنای ایجاد چیزی است بدون نیاز به ابزار، ماده، زمان و مکان؛ و این امکان تنها به خداوند اختصاص دارد[۳]. ابداع به این معنا هم در آیات قرآن قابل استخراج است و هم در سخنان معصومین(ع).
- ابداع به معنای ایجاد، بدون وجود الگوی قبلی است؛ اما "احداث" یعنی ایجاد شیء از شیء که آن را "تکوین" مینامند. احداث وقتی است که شیء مایه قبلی داشته باشد.
- حکما قائل هستند که هیچ چیز در طبیعت ابداعی نیست؛ همه تکوینی و احداثی هستند؛ اما اشیایی نیز ابداعیاند و در حقیقت، ایجادشان صرف ایجاد است، نه ایجاد شیء از شیء. به عقیده اینان، عقول مجرده از این نوع است. البته نفس چنین نیست. در مورد طبیعت هم اگر همه موجودات و کل آن را در نظر بگیریم، باز هم نسبت به ذات باری ابداعی است. طبیعت از چیزی به وجود نیامده و برای آفریدن آن ماده و الگوی قبلی، وجود نداشته است[۴][۵].
ابداع در فرهنگ مطهر
ابداع، یعنی [انجام کاری که] از روی نمونهای دیگر نبوده است[۶]. ابداع به یک معنا یعنی آفرینش بدون سابقه[۷]، به عبارت دیگر ابداع یعنی خلقتی نه از روی یک مثال و تقلید، که عرض کردیم بشر هم در عالم خودش و در حد خودش نوعی آفرینندگی دارد، ولی آفرینندگی بشر، گرچه اسمش را “ابداع” بگذاریم، باز از روی یک مثال (طبیعت و خلقت) است، اما خداوند متعال که خالق عالم است، قبل از او چیزی نبوده که از روی یک نقشه خلق بکند. و اخترعهم علی مشیته اختراعا؛ “آنها را بر طبق مشیت خودش اختراع کرد، اختراع کردنی”[۸]. جعل بسیط مساوی است با آنچه در اصطلاح حکما “ابداع” نامیده میشود[۹].[۱۰]
پانویس
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، ماده «ابداع».
- ↑ جرجانی، التعریفات، ص۳؛ سبزواری، شرح منظومه، ص۱۸۶.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده «بدع».
- ↑ مطهری، الهیات شفا، ج۲، ص۱۲۱.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۹.
- ↑ انسان کامل، ص۱۷۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۳، ص۴۵۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۸.
- ↑ مجموعه آثار، ج۵، ص۳۳۵.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۵۲.