بحث:عابس بن ابیشبیب شاکری در تاریخ اسلامی
شهادت عابس بن أبی شبیب شاکری و غلامش، شوذب
عابس بن أبی شبیب همراه شوذب غلام بنی شاکر آمد و به غلامش گفت: شوذب! در دل چه داری؟ چه میخواهی بکنی؟ شوذب گفت: چه بکنم؟ در کنار شما، نزد پسر دختر رسول الله (ص) میجنگم تا کشته شوم! گفت: من همچنین گمانی به تو داشتهام! حال که حاضر به دست برداشتن و رفتن نیستی، برای دفاع از ابی عبدالله به میدان برو تا خون تو را به حساب خدا بگذارد. همانطور که خون سایر یارانش را به حساب خدا واگذار نموده و من هم خون تو را به خدا واگذار نمایم، اگر الان کس دیگری همراه من بود که نزد من نزدیکتر و عزیزتر از شما بود باز دوست میداشتم پیشاپیش من به میدان برود تا جانش را به خدا واگذار کنم[۱]؛ چراکه شایسته است. امروز هر چه میتوانیم طلب اجر و پاداش کنیم، چون که فردا روز حساب است و عملی در کار نخواهد بود. شوذب جلو آمد و به حسین (ع) سلام کرد و گذشت، و جنگید و به قتل رسید. رحمت خدا بر او باد.
عابس بن ابی شبیب گفت: یا اباعبدالله در روی زمین و در دور و نزدیک، کسی عزیزتر و محبوبتر از شما نزد من نیست اگر میتوانستم با چیزی عزیزتر از جان و خونم، ظلم و ستم و قتل را از شما دور کنم، انجام میدادم، السلام علیک یا اباعبدالله، در پیشگاه خدا گواهی میدهم که من در راه تو و در راه پدرت بودهام. آنگاه در حالی که شمشیرش به زیر آویخته شده بود قدم زنان به سوی دشمن رفت[۲].
ربیع بن تمیم همدانی گفت: وقتی دیدم عابس در حال آمدن است او را شناختم گفتم: ای مردم! این شیر سیاه است، این پسر ابی شبیب است، کسی از شما تنها با او مبارزه نکند! عابس پیوسته فریاد میزد؟! آیا کسی نیست تا با هم، تن به تن بجنگیم؟!
عمر بن سعد گفت: او را با سنگباران به زانو درآورید! از اینرو از هر سو به سویش سنگ پرتاب کردند! عابس وقتی این صحنه را دید، زره و کلاهخودش را انداخت و تنها با پیراهن به طرف مردم کوفه حمله برد، راوی گوید والله دیدم بیش از دویست تن از دشمنان را به عقب میراند. سپس آنها از هر طرف سراغ او آمدند و عابس کشته شد[۳]. رحمت خدا بر او باد[۴].
پانویس
- ↑ یعنی رنج و ناراحتیای را که در پرتو کشته شدنش عایدم میشود برای رضای خدا تحمل کنم و به حساب خدا واگذار کنم.
- ↑ . تاریخ طبری، ج۵، ۴۴۳-۴۴۴، ادامه خبر محمد بن قیس؛ شیخ مفید تنها سلام دادن شوذب به امام (ع) و شهادتش را با اندکی تفاوت دو عبارات ذکر کرده است، ر. ک: ارشاد، ج۲، ص۱۰۵.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۴۴، به نقل از ابی مخنف از نمیر بن وَعله از مردی از بنی عبد به نام ربیع بن تمیم که خود شاهد وقایع روز عاشورا بوده است.
- ↑ یوسفی غروی، محمد هادی، مقاله «سوگنامه کربلا»، فرهنگ عاشورایی ج۴، ص۸۲.