بحث:علم فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

در بحث بماند/اراده معنای رایج علم حصولی و حضوری

  • معنای اصطلاح رایج علم حصولی و علم حضوری در بین دانشمندان امامیه در زمان ما بدین شرح است که :
  • پرسشی که مربوط به این اصطلاح رایج می توان داشت اینکه: آیا همه علوم معصوم حصولی اند یا حضوری؟ یا برخی از علوم معصوم حصولی و برخی حضوری اند؟
  • پرسش دقیق تری که درباره این اصطلاح رایج می توان داشت و مورد اختلاف دانشمندان امامیه واقع شده است اینکه: علم ویژه معصوم از جنس حصولی است یا حضوری؟
  • برخی از دانشمندان همین معنای رایج اصطلاح "حضوری" را اراده کردند لکن به جای واژه "حضوری" از واژه های دیگری مانند: "قلبی" و "شهودی" بهره جستند (مثال: صفار، کلینی و بسیاری از محدثان روایاتی را نقل کرده‌اند که بر شهودی و قلبی بودن بخشی از علوم ائمه(ع) دلالت دارد. ملاصدرا و فیض کاشانی نیز به تفصیل تفاوت علوم قلبی (شهودی) و حسی یا فکری را تحلیل و تأکید کرده‌ و به اثبات علوم شهودی امام پرداخته‌اند).
  • برخی از دانشمندان به "غیر متعارف بودن شیوه علم آموزی ائمه" اشاراتی دارند و تصریح به حصولی یا حضوری بودن نکرده اند اما همین تعبیر به ملازم با "نفی علم حصولی" است و اثبات "علم حضوری" است (مثال: سخنان علی بن موسی بن طاووس و علی بن عیسی اربلی).
  • برخی از دانشمندان به جای واژه "حضوری" از واژه "احاطه شهودی امام" بهره جستند. نتیجه این سخن قول به "علم حضوری بودن" این سنخ از علوم معصوم است (مثال: رجب برسی و سید نعمت الله جزائری معتقدند که دنیا در برابر امام همانند سکه‌ای در دست او است و امام نسبت به تمام آن کاملا احاطه دارد. ملازین العابدین گلپایگانی نیز با تعابیر مشابه از احاطه علمی امام بر تمام امور سخن گفته است).

اراده معانی دیگری از علم حصولی و حضوری

  • برخی از علما از دو عنوان "حصولی" یا "حضوری" برای توصیف علم امام استفاده کرده‌اند، اما معنای اصطلاحی این دو عنوان، مورد نظرشان نبوده است.
  • مثلاُ: مراد علی بن الحسین موسوی حائری طهرانی از علم حضوری امام، حضور امام بر تمام حقایق و امور و مرادش از علم حصولی امام، حاصل شدن علوم او از راه عطای خداوند (در مقابل علم ذاتی) است. سید عبدالحسین لاری و محمد حسین مظفر علم حضوری امام را به علم فعلی در مقابل ارادی و شأنی معنا کرده‌اند. بسیاری از علمای امامیه در مورد علوم ائمه(ع) که از طریق حواس و تفکر به دست می‌آیند، سخن نگفته‌اند. دلیل آن - چنان که در بحث موهوبی بودن علم امام گفته شد - یا آن است که چنین علومی را بدیهی و خارج از محل بحث می‌دانسته‌اند و یا چنان که اطلاق سخنان برخی از آنان مانند ملا حبیب الله شریف کاشانی نشان می‌دهد، آنان تمام علوم ائمه(ع) را حضوری می‌دانستند. برخی مانند محمد تقی اصفهانی بر این مطلب تصریح نیز کرده‌اند و حتی علم امام را که از طریق کتاب و سنت به دست می‌آید، متمایز از علوم دیگران و به شیوه‌ای غیر از استدلال و تفکر دانسته‌اند و برخی مانند سید محمد حسینی همدانی نجفی با وجود علم حضوری امام، او را بی‌نیاز از علم حصولی دانسته‌اند. در مقابل میرزا حبیب الله رشتی گفته است که دلیلی نداریم که تمام علوم امام را - حتی علومی را که امام از طریق کتاب و سنت به دست می‌آورد - حضوری بدانیم و علوم حصولی او را نفی کنیم. از دیدگاه او امام، ممکن است بنابر دلایل یا مصالحی گاهی از علوم حصولی استفاده کند. البته ایشان می‌پذیرد که کسانی که امام را حاضر بر تمام حوادث عالم می‌دانند، به طور طبیعی تمام علوم ائمه(ع) را شهودی و حضوری می‌دانند؛ اما این دیدگاه را مخالف دیدگاه مشهور میان اصولیان می‌داند.
  1. مثلاً در عبارتی از مرحوم رشتی[۱]، مشخص است که مقصود ایشان از حضوری، علم فعلی و مرادشان از علم حصولی، علم ارادی می‌داند. گویا این معنا در میان گروهی از علما رایج بوده است[۲].
  2. مثلاً سید عبدالحسین لاری علم امام را حضوری می‌داند؛ اما مراد او نیز از حضوری بودن علم امام، فعلی بودن علم او در مقابل ارادی و شأنی بودن آن است. ایشان خود این گونه می‌گوید: مراد از علم حضوری او (امام) آشکار شدن معلومات نزد او به طور بالفعل است، در مقابل علم شأنی، بالقوه و به هنگام اراده که از آن این گونه تعبیر می‌شود: "اگر بخواهد که بداند، می‌داند"[۳].
  3. شیخ محمد حسین مظفر نیز در کتابی که درباره "علم امام" دارد، علم امام را حضوری معرفی می‌کند و در سراسر کتاب خود تلاش می‌کند ضرورت حضوری بودن علم امام را با دلایل عقلی و نقلی اثبات کرده به شبهات آن پاسخ دهد. ایشان اگر چه به صراحت مقصود خود را از علم حضوری امام روشن نمی‌سازد؛ اما از برخی تعابیر و توضیحاتش می‌توان دریافت که مراد او از حضوری بودن علم امام، همان تعریفی است که مرحوم لاری بیان کردند؛ یعنی علم حضوری را در مقابل علم شأنی و ارادی دانسته‌اند[۴]. (...)
  4. یکی دیگر از معانی حضوری و حصولی در سخنان علی بن الحسین موسوی حائری طهرانی آمده است. وی ابتدا نقل می‌کند که برخی از شیعیان، علوم ائمه(ع) را با توجه به مقام نورانیت ایشان، حضوری و نسبت به مقام جسمانیتشان، حصولی دانسته‌اند (...) او سپس استدلال‌های کسانی را که قائل به علم حضوری هستند بیان می‌کند، این استدلال‌ها نیز به گونه‌ای گزینش و فهم شده است که احاطه وجودی ائمه را بر همه موجودات می‌رساند.[۵] بنابراین مقصود او از حضوری یا حصولی بودن همان، معنای لغوی این واژه‌ها است. از حضوری بودن، حضور امام را بر تمام حقایق و امور قصد کرده و علم حصولی ائمه(ع) را به حاصل شدن علوم آنان از طریق عطای خداوند معنا کرده است[۶]. (...)
  5. مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی علم امام معصوم را برگرفته از علم خداوند حکیم و علم لدنی معرفی کرده است که در نتیجه با علم حصولی اصطلاحی متفاوت است. از این تعابیر می‌توان دریافت که علم لدنی - در نظر ایشان - افزون بر آن که نوعی علم موهوبی از جانب خداوند متعال است، حضوری نیز می‌باشد[۷]. (...)
  6. آیت الله سید محمد حسین حسینى تهرانى‏ از احاطه علمی امام بر ملکوت موجودات سخن گفته است که نتیجه آن حضوری بودن علم امام است: "امام سیطره بر نفوس و ملکوت موجودات دارد، و با وجود این ملکه، تمام ارواح و نفوس و جان اعمال در مشهد امام و حضور ولایت است، همچنانکه موجودات عالم طبیعت در نزد شخص بینا مشهود، و در نزد شخص نابینا غائب است (...) در امام این چشم به اندازه‏اى قوى و تیزبین شده است که چیزى از ملکوت در هر آن و هر مکان از او مختفى نیست"[۸]. (...)


  • در مجموع، صرف نظر از متأخر بودن اصطلاح علم حضوری و حصولی، محتوای این مطلب را می‌توان با تعابیر مختلف در میان سخنان علمای امامیه در دوره‌های مختلف جستجو کرد و می‌توان مدعی شد که حضوری بودن بخشی از علم امام مورد اتفاق تمام علمای امامیه بوده است؛ هرچند محدوده علوم حضوری امام، در سخنان آنان چندان روشن نیست؛ بسیاری به این بحث نپرداخته‌اند؛ برخی تمام علم امام را حضوری و برخی بخشی از آن را حضوری دانسته‌اند».</ref>[۹].

پانویس

  1. گفته است: "اگر کسی معتقد باشد که تمام عالم به طور فعلی در نزد امام حاضر است و امام علم شهودی به آن دارد، چنین فردی می‌تواند بگوید که امام از علوم حصولی استفاده نمی‌کند؛ اما کسی که علم امام را - مانند بسیاری از اصولیان - مشروط به اراده امام و شأنی می‌داند، دلیلی بر نفی علم حصولی از امام ندارد؛ زیرا برخورداری امام از برخی اسباب غیبی مانند وحی و الهام و داشتن علوم حضوری در نتیجه این روش‌های خاص، منافاتی با آن ندارد که برخی از علوم را به دلایل و مصلحت‌های خاص با اسباب ظاهری به دست آورد و از آن شیوه‌های خاص استفاده نکند. مانند آن که در روایات به صراحت بیان شده است که امام از قرآن و سنت معارفی را استنباط می‌کند. این استنباط، نظری است". میرزا حبیب الله رشتی، بدائع‏ الأفکار، صفحه۱۸.
  2. ملا حبیب الله شریف کاشانی، بوارق القهر فی تفسیر سورة الدهر، ص ۱۸۶.
  3. سید عبدالحسین لاری، المعارف السلمانیة، ص۲۰.
  4. محمد حسین مظفر، علم الإمام، ص۲۴.
  5. علی حائری تهرانی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج۱، ص۱۱۵.
  6. علی حائری تهرانی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج‏۱، ص ۱۱۵.
  7. سید شهاب الدین مرعشی نجفی، القصاص على ضوء القرآن و السنة، ج‌۱، ص ۷۳: «اما علم المعصوم علیه السلام الذی یستمد من علم اللّه، فهو من لدن حکیم، و یسمى بالعلم اللدّنی فلیس من الحصولی المصطلح».
  8. امام‌شناسی ج۱، ص ۲۴۱.
  9. ویژگی‌های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه