بحث:فرق علم غیب خدا و علم غیب برگزیدگان خدا چیست؟ (پرسش)
پاسخ ها:
پاسخ دوم
هیچ موجودی در عالم امکان نیست مگر اینکه اشیا نسبت به او تقسیم میشوند به غیب و شهادت،مگر خداوند متعال که همه چیز در نزد او شهادت است زیرا هیچ غیبی از ذات او غایب تر نیست و آن هم نزد او معلوم است؛به همین دلیل در آیات میفرماید: ((حج ۱۷)) و ((فصلت ۵۴)) و این اوصاف بر غیر خداوند متعال صدق نمیکند. (ک.ح)
پاسخ سوم
۵. وبگاه پرسمان. |
---|
|
پاسخ دیگر
((عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا)) (سوره جن 26 و 27)
از عبارات آیه چنین بر می آید که :غیب را بر برخی پیامبر آشکار می کنند و نه اینکه علم غیب را به آنها اعطا کنند. در مفردات راغب "یظهر" به معنی اطلاع یافتن از چیزی معنی شده است. و مشخص است که اطلاع داشتن از چیزی با عالم بودن به آن متفاوت است. علم غیب به معنی عالم بودن به اسرار و روابط بین پدیده های پشت پردة عالم است که جز خداوند کسی دیگری نمی داند، اما ممکن است برخی انسانها بعضی اشیاء و موجودات پشت پرده را ببینند یا از برخی حوادث آینده خبر دار شوند. اما با این اخبار نمیتوانند تأثیری در امور داشته باشند. یا با علم غیب چیزی را تغییر دهند. به عنوان مثال همه اطلاع داریم که داروی پنیسیلین باعث خشک شدن چرکهای داخل بدن میشود اما نمیدانیم که با چه متابولیسمی و چگونه؛ بنابراین نمیتوانیم آن را تجویز کنیم یا نهی کنیم یا تغییری در خواص آن به وجود بیاوریم. اما یک پزشک با علم به روابط و خواص آن میتواند با این ابزار کارهای زیادی انجام دهد. مانند این مثال اخبار بسیاری هرروز از علوم مختلف به ما میرسد و ما از آنها اطلاع پیدا میکنیم اما به آنها علم نداریم و از آنها نمیتوانیم استفادة خاصی بکنیم.
در بسیاری از روایات و داستانها میشنویم که ائمه از برخی حوادث آینده خبر میدادند. یا برخی علوم را که در آن روزگار کسی نمیدانست می دانستند، و یا به مقتضای هر سوالی بدون مطالعه و تحقیق فیالمجلس جواب را میدانستند به طوری که عالمترین عالمان بودند. پس آیا این علم به واسطه ی عالم بودن آنها به علم غیب بوده است؟
بخشی از این سوال همان است که در بالا پاسخ دادیم که گه گاه طومار علم غیب در مقابل ائمه باز میشده است و آنها به برخی از مسائل آینده آگاه میشدهاند. با این حال در قطعی بودن این حوادث که در آن زمان به ائمه نشان میدادند هنوز میتوان تردید کرد. زیرا ممکن بود این حوادث تغییر کند به همین دلیل نیز ائمه سعی میکردند با ادعیه یا سفارشات یا حرکتهای خود و آگاه کردن دوستان خود این حوادث را تغییر دهند.
اما چرا اگر ایشان صاحب علم غیب نبودند، بر بسیاری از علومی که دیگران در آن زمان خبر نداشتند بدون مطالعه و تحقیق مشرف بودند.
پاسخ؛ وجود علم لدنی در نفس ائمه و پیامبران است.
پیامبر و ائمه به واسطه ی وظیفه خود که رهبری مادی و معنوی بشر و تزکیه و تعلیم آنها بوده است باید به برخی علوم مسلط باشند. به عنوان مثال اگر عالَم را به یک مدرسه ی بزرگ تشبیه کنیم که کاملاً مجهز به دوربینها و بایگانی الکترونیکی چندرسانه ای قوی میباشد، مدیر مدرسه حتماً با ابزار خود میتواند از تمامی جزئیات و تمامی قسمتهای مدرسه در تمامی زمانهای گذشته آگاه شود. فقط کافی است بخواهد و پشت نمایشگر خود بنشیند و کنترل اطلاعات را بهدست بگیرد.
این مدیر اگر بخواهد به خوبی دانشآموزان را هدایت کند و تعلیم دهد و از انحراف آنها جلوگیری کند باید به این ابزار مجهز باشد تا بداند که کدام شاگردش حرکت رو به جلو و موفقی داشته و کدام شاگرد رو به عقب حرکت میکند. ضمناً چون مدیر مدرسه وقت کافی برای دیدن جزئیات رفتار هرکدام از هزاران دانش آموز خود را ندارد از طریق ابزاری برای او نمودارها و اطلاعات کاملی تهیه میکنند و با توجه به علوم روانشناسی، پزشکی، رفتاری و سایر علوم، این دادهها را تحلیل میکنند ودر اختیار او میگذارند تا بتواند مدیریت مدرسه را درست به عهده بگیرد و حرکت دهد.
گرچه این مثال از برخی ابعاد ما را از مطلب دور میکند اما در برخی ابعاد که مربوط به دامنة وسیع علم و آگاهی ائمه و لزوم آن برای هدایت اجتماع بشری در کلان و خرد میباشد، ما را به مطلب نزدیک میکند. اگر امامی مانند امام موسی کاظم(ع) که سالها در زندانهای مخوف عباسی روزگار میگذرانند به این ابزار مسلط نباشد چگونه میتواند هدایت مادی و معنوی جامعه را به دوش بگیرد و حرکتهایی در جهت تنظیم آن ایجاد کند؛ یا اگر امام حسین(ع) براساس دادههای تحلیل شدة در دسترس خود به نتیجة قطعی نرسیده بود که یک قیام خونین نیاز است تا جامعه تنظیم شود، به آن خوبی و به آن زیبایی نمیتوانست در موقع مناسب و با شکل مناسب جامعه را برای قرنها تنظیم کند.
ابوعبدالله صادق(ع) گفت: ذات الله را دو گونه علم است: گونهای پنهان شده در خزانه ی غیب که جز الله بر آن واقف نباشد. تغییر در سرنوشتها براساس همین علم پنهان رخ میدهد. گونه ی دوم علمی است که در اختیار فرشتگان و رسولان الهی قرار داده است ما نیز از گونة دوم باخبریم (گزیده کافی حدیث 58)
ابوعبدالله صادق (ع) گفت: همانا خداوند تبارک و تعالی یکتا است. و یکتایی ویژه ی اوست در فرمانروایی خود یکی وتنها است از آنها پس جمعی را آفریده و بر فرمان خود گماشت. ما از آن جمع هستیم. ماییم حجت خدا در میان بندگانش ماییم گنجواران خدا بردانشش.(گزیده کافی حدیث 82)
ابوجعفر باقر (ع) فرمود: حتماًکه خدا را دو گونه علم است: علمی منتشر و علمی پنهان. علم منتشر در اختیار فرشتگان و رسول است و آنچه فرشتگان و رسولان میدانند ما نیز میدانیم و علم پنهان همان علمی است که تنها در نزد خداست و مادر (یعنی سرچشمة) همه ی علوم است که چون بر صفحه ی دفتر آفرینش ثبت و ظاهر شود و به وسیله ی فرشتگان و رسولان جامه ی عمل میپوشد (گزیدة کافی حدیث 90)
http://quranpapers.persianblog.ir/post/12/
استاد بهبودی در شرح این احادیث میفرماید: حقیقت علم، همان نوامیس طبیعت است این نوامیس و این عوامل برخی برای فرشتگان و رسولان، و شمهای برای افراد بشر مکشوف شده است که آن را علم منتشر میخوانیم و آن قسمت که برای هیچ کس مکشوف نشده و در نزد الله است علم پنهان میخوانیم.
پس علومی که نزد ائمه است همگی از جنس علم غیب نیست زیرا علم غیب الهی چنانچه به دست یکی از افراد بشر برسد دیگر علم غیب نیست. اما محققاً ائمه از علوم دیگری بهرهمندند که دیگر افراد بشر به آن دسترسی ندارند که این به مقتضای مقام ولایت و امامت آنها است و آن را علم لدنی مینامیم. البته بعید نیست که با پیشرفت دانش بشری بسیاری از این علوم به دست بشر برسد. چنانکه بسیاری از علومی که ائمه از آن برخودار بودند و در اختیار شاگردان خاص خود گذاشته بودند اکنون با پیشرفت علم به دست تمامی اقشار بشر رسیده است اما در آن زمان منحصراًَ در اختیار ائمه بوده است.
لازم به ذکر است که از علم لدنی هم تعبیرات متفاوتی شده است. از جمله صوفیان آن را به علومی که از راه تصرف و ریاضت بهدست میآورند اطلاق میکنند که البته این معنا مدنظر نویسنده نیست.
این علوم همان علومی است که پیامبران و امامان نیاز دارند تا از طریق آنها بتوانند به مدیریت جوامع بپردازند و هدایت الهی را در تشریح و تکوین پیاده سازی نمایند و مردم را تعلیم و تزکیه دهند. که البته نمیتوان همة آنها را از راه تعلیم و تعلم، تجربه، کشف و شهود و... بهدست آورد و آنها منحصر در وجود مقدس ایشان بوده است.
همان طور که در مثال مدیر مدرسه ذکر شد. مدیر مدرسه میتواند از طریق ابزار و وسایلی که در اختیار دارد از جزئیات عملکرد تمامی دانشآموزان آگاه شود و یا در مجموع از روند پیشرفت تحصیلی آنان مطلع گردد. البته به دلیل محدودیت وقت و قوای ذهنی مدیر مدرسه ایشان نمیتواند هر هفته تمامی پروندههای دانشآموزان را برای تمامی اعمال و رفتارشان بازبینی کند اما میتواند گزارشهای تحلیلی را براساس کلاس، ردة سنی، پیشرفتهای علمی و... از طریق کارکنان مدرسه در اختیار او قرار می گیرد را ملاحظه کند و تحلیل درستی از اعمال دانش آموزان خود داشته باشد و در نتیجه میتواند برنامهریزی درستی برای امور مدرسه داشته باشد.
قاعدتاً اگر بپذیریم که پیامبران و ائمه مدیریت هدایت جوامع بشری را به عهده داشته و دارند، باید به این گونه اطلاعات در مورد تکتک افراد جامعه دسترسی داشته باشند.
وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (التوبه آیة 105)
«به اینان بگو: در کار نیک بکوشید تا رضای خدا را حاصل نمایید. به زودی خدا و رسول خدا با مؤمنان شاهد کردار شما خواهند بود و از آن پس شما را به سوی خدای دانای نهان و آشکار باز میگردانند و خدای دانا شما را به دستاوردتان با خبر و آگاه خواهد ساخت» (به نقل از معانی القرآن)
البته این گونه اطلاعات را نباید علم غیب دانست بلکه جزئ همان اطلاعات و علومند که ذکر شد. به چند دلیل:
1-اعمال دیگران را حتی اگر در خلوت باشد نه تنها خود فرد دیده است بلکه فرشتگان مأمور به ثبت و ضبط اعمال آنها را در جا ثبت کردهاند. که قابل رویت برای برخی فرشتگان و افراد خاص بشر نیز هست. پس این اطلاعات از نوع علوم غیبی که هیچ کس جز خداوند نمیداند نیست. بلکه اطلاعاتی است که به نظر خیلی طبیعی میآید که مدیر یک مجموعة تعلیم و تزکیة بشری باید داشته است.
همانطور که مدیریت یک مدرسه، بدون داشتن اطلاعات از اعمال و رفتار دانش آموزان، حتی در خانه، عملی نیست مدیریت بریک جامعه به قصد تزکیه و تعلیم افراد آن بدون داشتن این اطلاعات و علم تحلیل و تصمیمگیری در مورد آنها بیمعنی است.
2- اصولاً این اطلاعات از نوع علم نیست بلکه یک نوع اطلاعات است امام دانش تحلیل آن و اخذ بهترین تصمیم علمی است که خداوند به طور غیر اکتسابی به ائمه و پیامبران تعلیم میدهد.
3-اگر به عنوان مثال کسی مواردی از نوع نیات انجام برخی کارها در آینده را، از روی علم و نه حدس و گمان و پیشبینی بداند، به عنوان علم غیب خواهد بود. اما اگر عمل کسی را که در گذشته انجام شده است از طریق ملائکه موکل دریافت کند و به صورت اطلاعاتی مصور بداند به معنای دانستن علم غیب نیست.
نکتة دیگری که از این آیه لازم به ذکر است این است که نباید تصور کرد که ائمه و پیامبران تمامی کارهای همة انسانها را در طول روز یا ماه یا هفته مشاهده میکنند بلکه این مشاهده به طریقی مانند طرق آماری و تحلیل دادهها و... میباشد و یا نتایج آنها را از طریق پیامدهای این اعمال در طبیعت، جامعه و اشخاص دریافت می کنند و لزوماً به معنی دیدن تمام جزئیات اعمال نیست. زیرا در این صورت باید توانایی فکری فوقالعاده و فوق انسانی و فرا زمانی برای پیامبران و مؤمنان ذکر شده تصور کنیم زیرا با یک محاسبه ی ساده میتوان دید که اگر کسی بخواهد نامة اعمال یک میلیارد نفر انسان را ببیند به طوری که برای هرفرد فقط یک ثانیه اختصاص دهد که البته میدانیم ممکن است فقط برای گفتن نام برخی افراد بیش از این زمان مصرف شود، حدود 31 سال طول میکشد مشروط براینکه 24 ساعته بدون وقفه و بدون خوابیدن بخواهد این کار را انجام دهد. که البته این کار برای هیچ انسانی قابل انجام نیست. پس نوع دیدنی که در آیه ذکر شده است این طور نیست که پیامبر یا ائمه بخواهند مستقیماً نامة اعمال هرکدام از افراد را تکتک و جداگانه بررسی کنند. اما در هر لحظه این امکان را دارند که بنا به ضرورت آن را ببینند و این ابزاری است که خداوند در اختیار آنها قرار میدهد تا به خوبی بتوانند مدیریت هدایت جوامع بشری را به عهده بگیرند.
دارا بودن دانش بیشتر نسبت به سایر دانشمندان زمانه نیز نشانه ی عالم به غیب بودن نیست.
شکی نیست که ائمه و پیامبران دارای دانش بیشتری نسبت به عالمترین افراد زمانه ی خود بودند که آن را از راه تحصیلات بهدست نیاورده بودند. بلکه نوعی الهام قلبی آن دانش را در وجود آنها قرار داده است. اما نمیتوان گفت که این دانش علم غیب بوده است به عنوان مثال اگر کسی در 1400 سال پیش گفته باشد که زمین به دور خورشید میچرخد یا زمین گرد است به معنای علم غیب او نیست و یا اگر با کمک وحی و تعلیم جبرئیل در 8000 تا 000/10 سال پیش کشتی با استحکام فوقالعاده بسازد عالم غیب نیست و یا اگر مانند حضرت عیسی آنچه در خانههای مردم موجود است به آنها خبر دهد آنها را علم غیب نمیگوییم. از این نوع علوم که گاهی به عنوان معجزه در زمان آن پیامبر توسط ایشان استفاده میشده است گرچه خرق عادت و علمی فوقالعاده بوده است اما علم غیب نیست.
- ↑ لطفالله صافى گلپایگانى، معارف دین، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ اصول کافى، ج۱، «باب ان الائمه (ع) یعلمون علم ماکان و ما یکون ...» و بحارالانوار، ج۱۶، باب۱۴.
- ↑ «هر گاه امام اراده کند که چیزى را بداند، خداوند او را آگاه خواهد کرد»؛ اصول کافى، ج۱، «باب ان الائمه اذا شاؤا ان یعلموا علموا» و بحارالانوار، ج۲۶، ص۵۶، ۱۱۶و۱۱۷.
- ↑ محمد رضا مظفر، علم امام، ترجمه و مقدمه على شیروانى، ص۷۳؛ قابل ذکر است مظفر این پاسخ را به عنوان یک احتمال ذکر مىکند، ولى آن را نمىپذیرد.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۲۵۸، ح۱-۸.
- ↑ براى توضیح بیشتر ر.ک:
- طباطبایى، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص۱۹۲؛ ج۱۳، ص ۷۲و۷۳؛ ج۱۹، ص۹۲؛ ج۱۲، ص۱۴۴؛ ج۴، ص۲۸؛
- همو، معنویت تشیع، مقاله علم امام، ص۲۱۵؛
- محمد حسین رشاد، در محضر علامه طباطبایى، ص۱۲۱.
- ↑ وبگاه پرسمان.