بحث:وکیع بن جراح رؤاسی در علوم قرآنی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

وکیع بن جراح رؤاسی کوفی از مفسران صاحب تفسیر عصر حضور است. ابن حجر گفته است: وی در آخر سال ۱۹۶ یا اول سال ۱۹۷ در هفتاد سالگی از دنیا رفته است[۱]. ابن ندیم با عبارت کتاب التفسیر وکیع بن الجراح از تفسیر داشتن وی خبر داده[۲] و فوت او را ۱۹۷ ذکر کرده است[۳].

داوودی او را در طبقات المفسرین آورده و با عناوین "الامام، الحافظ، الثبت، محدث العراق... صاحب التفسیر" توصیف کرده است[۴].

حاج خلیفه نیز با عنوان تفسیر وکیع از تفسیر وی خبر داده و با عبارت "الامام الزاهد ابو سفيان وكيع بن الجراح الكوفي الحنفي المتوفى سنة ۱۹" او را معرفی کرده است[۵].

از ابن مدینی نقل کرده‌اند که گفته است: در او اندکی گرایش به شیعه وجود دارد [۶]. در نزد اهل تسنن ثقه[۷] و در نزد شیعه وثاقت وی نامعلوم است. در تفسیر قمی از وی روایت شده است[۸] و بنابر مبنای کسی که راویان آن تفسیر را مشمول توثیق عام علی بن ابراهیم بداند[۹]، در نزد شیعه نیز موثق می‌باشد، ولی در آن مبنا تأمّل است[۱۰].[۱۱]

وکیع بن جراح رؤاسی در تفسیر و مفسران

وکیع بن جراح بن ملیح رؤاسی کوفی از حافظان بزرگ حدیث به شمار می‌رود و یکی از برجسته‌ترین علمای وقت دانسته شده است. رجالیان از او به وثاقت و امانت و راستگویی یاد کرده‌اند. علاوه بر زهد و پرهیز او از زخارف دنیا و گریزانی او از دربار امیران و سلاطین وقت، همه بزرگان- با آنکه بعضا او را با عنوان «رافضی» و از موالیان اهل بیت(ع) یاد می‌کنند- بر وثاقت و صداقت و امانت و زهد و ورع او اتفاق نظر دارند.

ابن معین می‌گوید: «نوشته‌ای نزد مروان بن معاویه دیدم که در آن هر یک مشایخ حدیث را با نعت و صفت خاصی یاد کرده بود؛ از جمله وکیع را با عنوان «رافضی» نوشته بود». محمد بن مروان می‌گوید: «هر که را توصیف نموده‌اند، کمتر از آنچه درباره او گفته شده است یافتم؛ جز وکیع بن جراح که او را برتر از آن دیدم که درباره‌اش گفته‌اند». ابن معین می‌گوید: «کسی را که تنها برای خدا حدیث بگوید ندیدم جز وکیع».

طالبان حدیث در زمان او همواره به سوی او روان بودند. ابن‌عمار می‌گوید: «در کوفه، فقیه‌تر و داناتر از وکیع به احادیث یافت نمی‌شد» [۱۲]. احمد بن حنبل می‌گوید: «فراگیرتر و حافظتر از او نیافتم. وکیع پیشوای مسلمانان شمرده می‌شود» [۱۳].[۱۴]

پانویس

  1. ر.ک: ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۳۱، رقم ۴۰.
  2. ابن ندیم، الفهرست، ص۳۷.
  3. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۸۳.
  4. داوودی، طبقات المفسرین، ج۲، ص۳۵۷.
  5. حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۶۱.
  6. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۴، ص۳۳۶.
  7. ر.ک: ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۳۱، رقم ۴۰.
  8. ر.ک: تفسیر القمی، ج۲، ص۲۹۰ (تفسیر آیه ۵۷ سوره زخرف).
  9. مانند آیت‌الله خویی (ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۹ و ۵۰).
  10. تأمل در آن مبنا در مکاتب تفسیری جلد سوم که در آینده چاپ می‌شود، بیان شده است.
  11. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۳۵.
  12. ر. ک: تهذیب التهذیب، ج ۱۱، ص۱۲۳، شماره ۲۱۱. تذکرة الحفاظ، ج ۱، ص۳۰۶، شماره ۲۴۸. میزان الاعتدال، ج ۴، ص۳۳۵، شماره ۹۳۵۶. تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص۵۱۲- ۴۹۶. حلیة الاولیاء، ج ۸، ص۳۸۰- ۳۶۸، شماره ۴۳۷.
  13. معجم المفسرین، ج ۲، ص۷۱۹.
  14. معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، ص۴۲۶-۴۲۵.