برای بدع دو اصل وجود دارد: اول: آغاز کاری یا کلامی بدون سابقه و برای اولین بار (یا ایجاد شیء) که به آن ابداع یا بدع گفته میشود؛ دوم: آخر کاری یا نقض و قطع کلامی یا چیزی که بدان "بدعت" اطلاق میشود[۵]. بدعت بهتدریج در معنای نوآوری و تجدید نظر در دین مشهور گشت.
در فرهنگسیاسیبدیع و نوین، صفت بعضی از سیاستها، مکاتب یا فلسفههایی است که در احیای برخی سیاستها، مکاتب با فلسفههای قدیم بر اساس تازه میکوشند[۶][۷].