بدع در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • بدع: پدیده نوظهور[۱]، اختراع [۲]، ایجاد چیزی بدون سابقه و برای اولین بار[۳]، ابتکار.
  • ﴿قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ[۴].
  • برای بدع دو اصل وجود دارد: اول: آغاز کاری یا کلامی بدون سابقه و برای اولین بار (یا ایجاد شیء) که به آن ابداع یا بدع گفته می‌شود؛ دوم: آخر کاری یا نقض و قطع کلامی یا چیزی که بدان "بدعت" اطلاق می‌شود[۵]. بدعت به‌تدریج در معنای نوآوری و تجدید نظر در دین مشهور گشت.
  • در فرهنگ سیاسی بدیع و نوین، صفت بعضی از سیاست‌ها، مکاتب یا فلسفه‌هایی است که در احیای برخی سیاست‌ها، مکاتب با فلسفه‌های قدیم بر اساس تازه می‌کوشند[۶][۷].

منابع

پانویس

  1. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۲۷.
  2. احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۱۸۹.
  3. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۵۴.
  4. «بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم» سوره احقاف، آیه ۹.
  5. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۰۹.
  6. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۲۸۱.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۳۹.