بسطام بن مره

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از بسطام بن صره)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

بسطام بن مرّه[۱]، در دو سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از الکافی آمده است؛ برای نمونه:

«اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بِسْطَامَ بْنِ مُرَّةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ حَسَّانَ عَنِ اَلْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ اَلْعَبْدِيِّ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْكَافِ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا بَالُ أَقْوَامٍ غَيَّرُوا سُنَّةَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَدَلُوا عَنْ وَصِيِّهِ لاَ يَتَخَوَّفُونَ أَنْ يَنْزِلَ بِهِمُ اَلْعَذَابُ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآيَةَ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ * جَهَنَّمَ[۲] ثُمَّ قَالَ نَحْنُ اَلنِّعْمَةُ اَلَّتِي أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهَا عَلَى عِبَادِهِ وَ بِنَا يَفُوزُ مَنْ فَازَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ »[۳].[۴]

شرح حال راوی

از رجالیان قدمای شیعه، تنها نجاشی از وی یاد، و او را صاحب کتاب معرفی، و طریق خود به کتاب وی را ذکر کرده است[۵] و بیش از این، مطلب دیگری نگفته است.

ابن حجر عسقلانی از رجالیان سنّی نیز از وی یاد کرده و نوشته است: "ذكره الطوسي[۶] في رجال الشيعة. روى عن عمرو بن ثابت. يروي عنه إبراهيم بن هاشم، والمعلي بن محمد البصري، و غيرهما"[۷].

بسطام بن مرّه در سند چند روایت قرار گرفته که در بعضی اسناد با لقب «الفارسی»[۸] است[۹].[۱۰]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات بسطام بن مرّه دانسته نیست؛ ولی از جهت طبقه در طبقه الحسن بن علی الوشاء (زنده در سال ۲۰۳ هجری قمری)[۱۱] و محمد بن جمهور العمی[۱۲] (از صحابه امام رضا(ع))[۱۳] قرار دارد؛ زیرا همه اینها از اساتید حدیثی المعلّی بن محمد البصری هستند، از این رو استظهار می‌شود که بسطام بن مرّه در طبقه اصحاب امام رضا(ع) قرار می‌گیرد و در اوایل سده سوم هجری می‌زیسته است.

آیت الله بروجردی نیز احتمال داده است که بسطام بن مرّه از راویان طبقه هفتم باشد[۱۴].[۱۵]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، بسطام بن مرّه از إسحاق بن احسان، عبدالرحمن بن یزید فارسی، عبدالله بن بکر فارسی و عمرو بن ثابت[۱۶] روایت کرده که از اساتید حدیثی وی به شمار می‌آیند و افرادی نظیر المعلی بن محمد البصری، علی بن محمد القاسانی و ابراهیم بن هاشم[۱۷] نیز از بسطام بن مرّه روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی او شمرده می‌شوند.[۱۸]

مذهب راوی

علامه تستری با اشاره به سند روایت تهذیب الأحکام[۱۹] که بسطام بن مرّه در آن واقع گردیده و اشاره به کلام شیخ طوسی ذیل روایت مبنی بر عامّی بودن بیشتر راویان[۲۰] می‌نویسد که راویان پیش از بسطام بن مرّه تا معلّی بن محمد شیعه هستند؛ ولی خود بسطام، مشکوک المذهب است[۲۱].

اشکال نظر علامه تستری این است که موضوع رجال نجاشی، راویان امامی است و خودش در مقدمه قاموس الرجال به آن تصریح کرده است[۲۲]. بر این اساس، باید بسطام بن مرّه را از راویان امامی به شمار آورد، چون نامش در رجال النجاشی عنوان شده است. افزون بر آن، مضامین روایاتش نیز آن را تأیید می‌کنند؛ برای نمونه:

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بِسْطَامِ بْنِ مُرَّةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ سَيِّدُ اَلْعَابِدِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : مَنْ ثَبَتَ عَلَى مُوَالاَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ»[۲۳].[۲۴]

جایگاه حدیثی راوی

نجاشی تنها به ذکر نام راوی و صاحب کتاب بودنش بسنده کرده و درباره جرح و تعدیل وی نظری نداده است و رجالیان پسین نیز بسطام بن مرّه را در کتاب خود عنوان کرده و ذیل آن به عبارت نجاشی یا بعضی روایاتی که از بسطام بن مرّه نقل شده، اشاره کرده و درباره توثیق یا تضعیف وی سکوت کرده‌اند، از این رو از راویان مهمل شمرده می‌شود و بر این اساس، ابن داود از وی در قسم اول کتابش نام برده است[۲۵]؛ زیرا قسم اول رجال ابن داود به راویان ممدوح و مُهمل اختصاص دارد. افزون بر این، در سند روایت تفسیر القمی نیز قرار گرفته است[۲۶].[۲۷]

بسطام بن صرة

بسطام بن صرة[۲۸]، تنها در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تفسیر القمی آمده است:

«أَخْبَرَنَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بِسْطَامَ بْنِ مُرَّةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ حَسَّانَ عَنِ اَلْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ اَلْعَبْدِيِّ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْكَافِيِّ عَنِ اَلْأَصْبَغِ : أَنَّهُ سَأَلَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى[۲۹]، فَقَالَ: مَكْتُوبٌ عَلَى قَائِمَةِ اَلْعَرْشِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اَللَّهُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ بِأَلْفَيْ عَامٍ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ فَاشْهَدُوا بِهِمَا وَ أَنَّ عَلِيّاً وَصِيُّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ »[۳۰].[۳۱]

شرح حال راوی

عنوان یادشده، به قرینه راوی و مرویّ عنه، مصحّف بسطام بن مره است. افزون بر این، در منبع اصلی (تفسیر القمی) و در کتاب‌های رجالی شیعه[۳۲]، بسطام بن مره ذکر شده است؛ ولی عنوان بسطام بن صره تنها در سند روایت تفسیر کنز الدقائق دیده می‌شود؛ نه در کتاب‌های رجال عنوان گردیده؛ نه در سندی دیگر واقع شده است.[۳۳]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال النجاشی، ص۱۱۱، ش۲۸۲؛ الرجال (ابن داود)، ص۶۹، ش۲۳۸؛ منهج المقال، ج۳، ص۳۶، ش۷۶۱؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۷۵، ش۶۹۹؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۲۶۰؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۲۰، ش۹۰۴؛ تنقیح المقال، ج۱۲، ص۲۰۷، ش۲۹۹۸؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۵۶۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۲۱۱، ش۱۷۰۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴، ش۲۰۸۷؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۳۱۲، ش۱۰۹۳. ب. منابع سنّی: لسان المیزان، ج۲، ص۱۵، ش۵۳.
  2. آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به سرای نابودی درآوردند ننگریسته‌ای؟ * که دوزخ است سوره ابراهیم، آیه ۲۸.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۶۳ به گزارش از الکافی، ج۱، ص۲۱۷، ح۱.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 511-512.
  5. رجال النجاشی، ص۱۱۱، ش۲۸۲: بسطام بن مرة له کتاب أخبرنا محمد بن محمد، عن جعفر بن محمد، عن الحسین بن محمد بن عامر، عن المعلی بن محمد البصری، عن بسطام بن مرة بکتابه.
  6. چنان که گفته شد، نجاشی از راوی، یاد کرده ولی شیخ طوسی نه در الفهرست، و نه در الرجال از بسطام بن مرّه نام نبرده است.
  7. لسان المیزان، ج۲، ص۱۵، ش۵۳.
  8. سمعانی درباره این لقب می‌نویسد: الفارِسی: بفتح الفاء بعدها الألف و الراء المکسورة و فی آخرها السین المهملة، هذا الإسم لعدة من المدن الکبیرة، و هی من الأقالیم المعروفة، أصلها و دار مملکتها شیراز، خرج منها جماعة کثیرة من العلماء فی کل فن من هذه البلاد. (الأنساب (سمعانی)، ج۱۰، ص۱۲۰، ش۲۹۶۵).
  9. ر.ک: المحاسن، ج۲، ص۴۰۴، (ح۱۰۴)، ص۵۱۰، (ح۶۷۷).
  10. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 512.
  11. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۹، ش۸۰.
  12. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۴۹، (ح ۷)، ص۱۸۴، (ح۹)، ص۱۹۲، (ح۳)؛ و....
  13. ر.ک: رجال النجاشی، ص۳۳۷، ش۹۰۱.
  14. ر.ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ص۷۸.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 513.
  16. الکافی، ج۱، ص۲۱۷، (ح۱)، ج۶، ص۳۱۹، (ح۱)؛ المحاسن، ج۲، ص۵۱۰، ح۶۷۷؛ کمال الدین، ص۳۲۳، (ح۷).
  17. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۱۷، ح۱؛ المحاسن، ج۲، ص۵۱۰، ح۶۷۷؛ کمال الدین، ص۳۲۳، ش۷.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 513.
  19. تهذیب الأحکام، ج۹، ص۴۰، ح۱۷۰: محمد بن یعقوب، عن الحسین بن محمد، عن معلی بن محمد، عن بسطام بن مرّة، عن إسحاق بن حسان، عن الهیثم بن واقد، عن علی بن الحسن العبدی، عن أبی هارون، عن أبی سعید الخدری قال:....
  20. تهذیب الأحکام، ج۹، ص۴۰: و الرجال الذین رووا هذا الخبر أکثرهم عامة.
  21. قاموس الرجال، ج۲، ص۳۱۲، ش۱۰۹۳: و الرواة قبله إلی معلّی بن محمد معلوم کونهم من الخاصة، و یبقی هو مشکوکا.
  22. قاموس الرجال، ج۱، ص۲۵: أما فهرست الشیخ و فهرست النجاشی و کتاب ابن الغضائری، فما تذکر غیر الشیعی إلا إذا کان عامی روی عنا أو صنف لنا، فتذکره مع التنبیه.
  23. کمال الدین، ص۳۲۳.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 514-515.
  25. ر.ک: الرجال (ابن داود)، ص۷۰، ش۲۳۸.
  26. « أخبرنا الحسین بن محمد، عن المعلی بن محمد، عن بسطام بن مرة، عن إسحاق بن حسان، عن الهیثم بن راقد، عن علی بن الحسین العبدی، عن سعد الإسکاف، عن أصبغ ابن نباتة أنه سئل أمیر المؤمنین(ع) عن قول الله - عز و جل -: ﴿أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ ( که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار سوره لقمان، آیه ۱۴.) قال: الوالدان اللذان أوجب الله لهما الشکر، هما اللذان ولدا العلم و ورثا الحکم [الحلم] و أمر الناس بطاعتهما». (تفسیر القمی، ج۲، ص۱۴۸؛ نیز ر.ک: تفسیر القمی، ج۲، ص۴۱۷).
  27. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 515.
  28. مصحّف بسطام بن مرة است.
  29. نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای! سوره اعلی، آیه ۱.
  30. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۲۳۳ به گزارش از تفسیر القمی، ج۲، ص۴۱۷.
  31. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 509.
  32. ر.ک: رجال النجاشی، ص۱۱۱، ش۲۸۲.
  33. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 509-510.