تحمیل در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تحمیل: بار کردن[۱]، اصل آن "حمل" به معنای بار سنگین برگُرده. بار سنگین می‌تواند ظاهری (مادی) یا باطنی (معنوی) باشد و به اقتضای موضوعات و موارد، معانی خاص دارد[۲]. تحمیلِ أصر به معنای تکلیف برعهده‌ گذاشتن[۳] و مکلّف‌ کردن.

﴿رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ[۴].

تکلیف و وظیفه (مسئولیت) در فرهنگ سیاسی به آنچه اجرای آن برعهده کسی باشد[۵] اطلاق می‌شود؛ خواه وظیفه و تکلیف الهی باشد یا غیر الهی[۶].

اصل تحمیل

در مقابل اصل آزادی اراده که باید در قراردادها رعایت شود، اصل تحمیل قرار می‌گیرد که طبیعت و فطرت انسانی آن را به هر صورت و در هر قالب و شکل که در زندگی جلوه کند و از هر عامل و عنصری ناشی شود، محکوم و غیرقابل تحمل می‌شمارد. بنابراین، نباید تعهدات و قراردادها از روی الزام باشند و آزادی اراده در آنها نادیده گرفته شود، بلکه باید اصل آزادی اراده را تنها اصل حاکم شناخت و مقررات تعهدآور حقوق بین‌المللی از این اصل انسانی نشأت بگیرد. یعنی تعهدات اختیاری به صورت سرچشمه اصلی و منبع اساسی حقوق بین‌الملل درمی‌آید و روابط حقوقی دولت‌ها بر اساس عناصری که متضمّن تعهد اختیاری دولت‌هاست، استوار می‌شود و تصمیمات سازمان‌های جهانی و یا قواعد حقوقی مصوبه دول متمدن و دیگر اصولی که حقوقدانان به عنوان منابع حقوق بین‌الملل جدید به شمار آورده‌اند، هرگاه فاقد تعهدات اختیاری باشد، از درجه اعتبار و ارزش حقوقی ساقط خواهد بود؛ زیرا فطرت و زندگی انسانی هر نوع الزامی را تنها در صورت استناد به اصل پذیرش اختیاری قبول می‌کند[۷].

منابع

پانویس

  1. سیدعلی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۸۳.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۵۷.
  3. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۴۸.
  4. «پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار» سوره بقره، آیه ۲۸۶.
  5. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۲۱.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۶۷.
  7. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص۲۰۰.