مصحف ابن مسعود

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از تفسیر ابن مسعود)

مقدمه

مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی مسلّم دانسته‌اند که ابن مسعود مصحفی داشته است[۱] و برای آن مصحف خصوصیاتی ذکر کرده‌اند[۲]. یکی از آن خصوصیات وجود کلمه یا جمله‌ای بین آیات است که برای توضیح و تفسیر معنای آیات می‌افزوده و آیات را به همراه آن قرائت می‌کرده است؛ برای مثال، سیوطی از وی نقل کرده است که در زمان رسول خدا (ص) ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۳] قرائت می‌کردیم[۴] و زمخشری در ذیل آیه ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ[۵] گفته است: در قرائت عبدالله ابن مسعود "كانَ النّٰاسُ أُمَّةً وٰاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا فَبَعَثَ اللّٰه" است[۶].

گرچه این نقل‌ها سند قابل اعتمادی ندارد، ولی اگر چنین قرائت کرده باشد، تردیدی نیست که جملۀ اضافی را از باب تفسیر و تأویل آیات ذکر کرده و منظورش از اینکه در زمان رسول خدا (ص) چنین قرائت می‌کردیم، قرائت همراه با تأویل و تفسیر بوده است.

همچنین گفته‌اند که در مصحف وی کلماتی از قرآن کریم به کلمات مرادف و هم‌معنای آن تبدیل شده است؛ زیرا وی جایز می‌دانسته که به جای کلمه‌ای از قرآن کلمۀ مرادف آن قرائت شود. نقل شده که گفته است: «الیاس همان ادریس می‌باشد» و آیه ﴿وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ[۷] را "وان ادريس لمن المرسلين" و آیه ﴿سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ[۸] را نیز "سلام على ادراسين" قرائت می‌کرده است [۹].

نیز گفته‌اند آیه ﴿وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ[۱۰] را "وتكون الجبال كالصوف المنفوش" قرائت می‌کرده است؛ زیرا ﴿عِهْنِ همان صوف می‌باشد و این واضح‌تر و مأنوس‌تر است[۱۱].

همچنین روایت کرده‌اند که عبد الله بن مسعود به مردی قرآن می‌آموخت. گفت: ﴿إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِيمِ[۱۲] آن مرد چون عجم بود، می‌گفت: "طعام اليتیم". پس به او گفت: بگو " طعام الفاجر". سپس گفت: خطا در قرآن این نیست که به جای «علیم» «حکیم» قرائت شود؛ بلکه خطا این است که آیه رحمت به جای آیۀ عذاب قرار داده شود [۱۳].

صحت این نقل‌ها مورد تردید است و معلوم نیست وی چنین تبدیلی را انجام داده باشد و بر فرض صحت نیز نادرستی این کار آشکار و بی‌نیاز از بیان است؛ همچنین در این فرض، این تبدیل‌ها نقل به معنا کردن آیات و بیانگر معنای آیات به نظر وی بوده است و ازاین‌رو، آنها را نیز می‌توان از نکات تفسیری موجود در مصحف وی دانست و براین‌ اساس، اضافات و تبدیل‌های مصحف ابن مسعود را نیز از آثار تفسیری عصر حضور به شمار آورد و باتوجه به اینکه از باقی ماندن مصحف وی اطلاعی در دست نیست، بلکه برخی گفته‌اند عثمان آن را از بین برد [۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. برای نمونه: ر. ک: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۹۸، ج۳، ص۳۹۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۵ (تفسیر آیه ۱۶۲ سورۀ نساء)، ج۵، ص۵۶ (تفسیر آیه ۵۱ سوره توبه)؛ طبری، جامع البیان، ج۲، ص۳۰ (آیه ۱۵۸ بقره، قرائت ﴿أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا «بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید» سوره بقره، آیه ۱۵۸)، و ج۹، جزء ۱۸، ص۸۷ (تفسیر آیه ۲۷ سوره نور)؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۵۹۸ (تفسیر آیه ۱۶۲ سورۀ نساء)، و ج۳، ص۲۹۰ (تفسیر آیه ۲۷ نور)؛ سیوطی، الاتقان (النوع الثامن عشر فصل ترتیب السور)؛ باقلانی، اعجاز القرآن، ص۲۹۲؛ مشهدی، کنز الدقائق، ج۲، ص۲۸ (تفسیر آیه ۶۱ سوره بقره)؛ طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۱۳۸-۱۳۹ و ج۱۲، ص۱۲۱.
  2. ر. ک: ابن ندیم، الفهرست، ص۲۹، معرفت، تاریخ قرآن، ص۹۰.
  3. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  4. سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۷؛ آلوسی در روح المعانی، ج۶، ص۱۹۳ نیز این خبر را ذکر کرده و به جای «أَنَّ عَلِيّاً مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ»، انّ علیا ولیّ المؤمنین آورده است.
  5. «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  6. زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۱۲۹.
  7. «و نیز الیاس از پیامبران بود» سوره صافات، آیه ۱۲۳.
  8. «و درود بر ال یاسین» سوره صافات، آیه ۱۳۰.
  9. طبری، جامع البیان، ج۲۳، ص۶۲.
  10. «و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند،» سوره قارعة، آیه ۵.
  11. معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱۷.
  12. «بی‌گمان درخت زقّوم خوراک گناهکار است» سوره دخان، آیه ۴۳-۴۴.
  13. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱، ص۲۱۳.
  14. زنجانی گفته است: «اخذ عثمان مصاحف ابّی و عبد الله بن مسعود و سالم مولی ابی حذیفة فغسلها» و در پاورقی گفته است: «و فی بعض النصوص انه احرقها» (تاریخ القرآن؛ ص۷۴). سیوطی گفته است: و امر من سواه من القرآن فی کل صحیفة او مصحف ان یحرق (الاتقان فی علوم القرآن؛ ج۱، ص۵۹ النوع الثامن عشر فی جمعه و ترتیبه).
  15. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۳۶۷-۳۶۹.