برداشتهای مختلف از متون دینی از لوازم نسبیت معرفت است. مراد از "دین" در نظریه تکثر قرائت، متون مقدسدینی است و مراد از "قرائتها" تفسیرها و برداشتهای متفاوت از متون دینی است؛ مانند قرآن و سنت در آیین اسلام، عهد عتیق در آیین یهود، عهدین در مسیحیت، اوپانیشادها در هندو و اوستا در آیین زردشت. تکثر قرائت به معنای پلورالیسم دینی نیست؛ زیرا این نظریه به کثرت برداشتها از دینی واحد نظر دارد و پلورالیسم دینی به کثرت ادیان[۱]. بنابر نظریه تکثر قرائت، دین دارای قرائت رسمی واحد نیست و قرائتهایی متعدد میپذیرد و جدا از قرائت رسمی عالمان دینی، قرائتهای دیگر نیز وجاهت و اعتبار دارند و نمیتوان آنها را خطا پنداشت[۲][۳].
تاریخچه
کلیسای اروپا قرنها قرائت واحدی را به عنوان معرفتدینی به مردم عرضه میکرد و چنین مینمود که وحی آسمانی همین است و ریشه در کتاب مقدس دارد؛ اما مسیحیان خود میدانند که اناجیل، آن وحیای نیست که بر عیسی (ع) فرود آمده، بلکه گردآورده حواریون است. کلیسامعتقد است که حواریون از معنویتی ویژه بهرهمند بودهاند و اناجیل بدانان الهام شده است و بدین سان، کتاب مقدس، در حکموحی است[۴]. از آن رو که مضمون اناجیل، جنبه تاریخی دارد و در حقیقت، زندگینامهحضرت مسیح (ع) بوده، از قوانین اجتماعی و معارفزندگی نصیب نبرده است، کلیسا برای جبران این کاستی آمیزهای از اندیشههای رایج و رهاوردهای علمی را فراهم آورده که پایههای آن بیشتر بر افکار فیلسوفان یونان- به ویژه ارسطو- بنا شده و این مجموعه را به عنوان آموزههای دینمسیح (ع) معرفی کرده است. اعتقاد به این مجموعه از نظر کلیساواجب است و تخلف از آن مایه کفر و ارتداد محسوب میگردد. پس از بطلان برخی نظریههای ارسطویی و بطلمیوسی و پیدایی کشفیات جدید علمی، کلیسا نخست راه مقاومت در پیش گرفت و حتی برخی دانشمندان را به شکنجه و اعدام و یا توبه محکوم کرد؛ اما سرانجام، مقاومت را بیفایده دانست و در پی چاره برآمد و راههای متعددی را آزمود. یکی از این راهها نظریه تکثر قرائت دینی بود. کلیسا اعلام کرد برداشت پیشین از کتاب مقدس، تنها یکی از برداشتهای ممکن است و برداشتهایی دیگر نیز میتوان داشت. این جریان به پیدایی نظریهای انجامید که زبان کتاب مقدس یا زبان دین را زبانی ویژه میداند؛ چنان که زبان شعر و هنر زبانی ویژه است. نظریه یاد شده با تئوریهای علمیاستحکام یافت و شاخهای از علومفلسفی با عنوان "هرمنوتیک" از آن برخاست و دانشمندان و فیلسوفانی را به خود مشغول ساخت[۵].
انگیزه طرح نظریه تکثر قرائت دینی، سازگار ساختن متون دینی با کشفیات جدید علمی بود؛ ولی رفته رفته دامن گسترانید و از متون دینی به دیگر متون نیز راه یافت. برخی از حامیان افراطی این نظریه، بر آناند که هیچ گونه قضیه علمی را نمیتوان یافت که دارای معنای واحد متفقٌ علیه باشد و هر کس بنابر دانستهها و پیشفرضهای خود، از یک قضیه برداشت ویژهای دارد[۶][۷].
نظریه تکثر قرائت دینی، که گریزگاه ارباب کلیسا برای حل معضلات کتاب مقدس بوده است، به دست دانش آموختگان ایرانی غرب به کشور وارد شد. اینان معتقدند که همان معضلات به نوعی دامان متون مقدساسلامی را نیز گرفته است و میپندارند که باید این متون را با دانش جدید سازگار کرد. هواخواهان ایرانی نظریه تکثر قرائت دینی، میگویند: چون قرآن با علم سازگار نیست و از سوی دیگر، با متون دینیمسیحی تفاوتی ندارد، لازم است برای رفع ناسازگاری، نظریه تکثر قرائت را به قرآن نیز راه داد[۸][۹].
معضلاتی مانند ناسازگاری با علم که در متون دینیمسیحی به چشم میآیند و اندیشهمندان غربی را واداشتهاند تا چارهای بیندیشند و دست به دامان نظریه تکثر قرائت دینی شوند، در قرآن کریم وجود ندارد.