ثابت بن قیس غفاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ثابت بن قیس غفاری
تصویر قدیمی مکه
نام کاملثابت بن قیس غفاری
جنسیتمرد
کنیهابو الغصن
از قبیلهبنی‌غفار
درگذشت۱۶۸ هجری
طول عمر۱۰۵ سال
از اصحابپیامبر خاتم

آشنایی اجمالی

وی را مدنی و مکنی به «ابو الغصن» و در شمار موالیان و وابستگان بنوغفار،[۱] و به نقلی از آزاد شدگان عثمان بن عفان گفته‌اند[۲] و از وی به عنوان یکی از راویان و محدثان قدیمی اهل سنت و در عداد صغار تابعین یاد کرده‌اند.[۳]

ثابت بن قیس با ابوسعید خدری -صحابه پیامبر(ص)-[۴] و به نقلی انس بن مالک[۵] و جابر بن عبدالله انصاری[۶] -از دیگر اصحاب رسول خدا(ص)- دیدار داشته و از انس بن مالک، نافع بن جبیر بن مطعم، سعید المقبری، خارجة بن زید بن ثابت و دیگران روایت نقل کرده است.[۷] ضمن این که افرادی چون عبدالرحمن بن مهدی، اسماعیل بن ابی اویس، القعنبی، خالد بن مخلد و جماعتی دیگر هم، از او نقل روایت کرده‌اند.[۸]

در وثاقت یا عدم وثاقت ثابت بن قیس اختلاف است. برخی از علمای اهل سنت همچون یحیی بن معین و نسائی با عبارت «ليس به بأس»[۹] و ابن معین در قول دیگر با عبارت «ليس حديثه بذاك وهو صالح»[۱۰] به تمجید از وی پرداخته‌اند، این در حالی است که احمد بن ابی خیثمه[۱۱] و احمد بن زهیر[۱۲] در نقلی دیگر از یحیی بن معین، او را ضعیف شمرده‌اند. شحری نیز به نقل از حاکم نیشابوری، با تعبیر «ليس بحافظ ولا ضابط»[۱۳] و ابن عدی با عبارت «هو ممن يكتب حديثه»[۱۴] به تضیف او پرداخته‌اند. ابن حبان نیز با درج نام ثابت بن قیس در کتاب الضعفاء، از او با عنوان «كان قليل الحديث كثير الوهم فيما يرويه لا يحتج بخبره إذا لم يتابعه عليه غيره»[۱۵] یاد کرده است.[۱۶]

وی را از راویان حدیث موسوم به «خنصر الله تعالی» گفته‌اند.[۱۷] با نگاهی به منابع اهل سنت چنین به نظر می‌‌رسد که عمده سند در این حدیث منسوب به پیامبر(ص)، ثابت بن قیس -غلام بنی امیه- باشد. نقل این حدیث، انتقاداتی را از سوی جمعی از علمای اهل سنت به همراه داشت؛ چندان که حمید بن ابی حمید الطویل که خود اصالتی کابلی داشته و از همشهریان ثابت بن قیس است، ثابت را به دلیل نقل این حدیث که در آن به تجسیم و جسمانیت خداوند پرداخته شده است، تقبیح کرد.[۱۸] اما ذهبی بر اساس عادت خود در ستایش مجسمین، ثابت را به راستگویی توصیف کرده، در ترجمه ثابت بن قیس با عبارت «هو الشيخ العالم الصادق المعمر بقية المشيخة» به تمجید از او پرداخته است.[۱۹] ثابت بن قیس به سال ۱۶۸ هجری در سن ۱۰۵ سالگی در گذشت[۲۰].[۲۱]

پانویس

  1. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۶۴؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۷، ص۲۴.
  2. ابن حبان، کتاب المجروحین، ج١، ص٢٠۶.
  3. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۲۸۵.
  4. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۷، ص۲۴.
  5. ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۷، ص۲۴.
  6. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵.
  7. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳.
  8. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳.
  9. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳.
  10. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳.
  11. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵-۲۶.
  12. ابن حبان، کتاب المجروحین، ج١، ص٢٠۶.
  13. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳.
  14. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۶؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۳.
  15. «حدیثش اندک و در آنچه نقل می‌‌کند توهم بسیار دارد و در صورتی که روایتش با روایت [مشابه] راوی دیگر همراهی و معاضدت نشود، به اخبارش استناد نمی‌شود».
  16. ابن حبان، کتاب المجروحین، ج١، ص٢٠۶.
  17. عن ثابت عن أنس أن النبی(ص) قرأ: فلما تجلی ربه للجبل. قال: أخرج طرف خنصره و ضرب علی إبهامه، فساخ الجبل؛ هنگامی که پروردگارش بر کوه تجلی کرد. گفت: نوک انگشت کوچک خود را بیرون آورد و به انگشت شستش زد و کوه ترکید. ذهبی، میزان الاِعتدال، ج ۱ ص۵۹۳.
  18. علی کورانی، العقائد الاسلامیه، ج۲، ص۳۷۹-۳۸۰.
  19. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۲۵.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۶۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۲۸۵.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت

منابع