بحیرای راهب
بحیرا راهب مسیحی بشارت دهنده به نبوت پیامبر است، عقیده و باور وی اعتقاد به وحدانیت خداوند بوده است و به کتابهای عهدین آشنا بوده و منکر الوهیت مسیح و تثلیث بیان شده است. بنابر گزارشها، کاروان بازرگانی قریش در سفری که رهسپار شام بود و پیامبر (ص) نیز همراه عمویش ابوطالب در این کاروان بوده در کنار دیر او توقف داشتهاند و بحیرا بنابر آگاهیهایی که از طریق کتابهای آسمانی کسب کرده بود نشانههای پیامبر موعود را در حضرت دید و قریش را نسبت بهاینکه پیامبر، سرور و رسول جهانیان است آگاه ساخت. در رابطه با واکنش ابوطالب در مورد سخنان بحیرا نقلهای مختلف وجود دارد، یک نقل این است که از ادامه سفر منصرف شد و به مکه بازگشت، نقل دیگر این است که به سفر ادامه داد و حضرت را همراه ابوبکر و بلال به مکه فرستاد که این نقل دور از ذهن است.
مقدمه
برخی وی را راهب نصرانی[۱] و برخی او را از دانشمندان یهود[۲] دانستهاند. سفارش راهب به نگهداری رسول خدا (ص) از شر یهودیان، تأکیدی بر نصرانی بودن وی است.
او منتظر ظهور رسول خدا (ص) بود[۳]. مسعودی[۴] گوید: او رسول خدا (ص) را در نوجوانی (نه ـ سیزده سالگی) همراه ابوطالب در سفر به شام دید و به او سفارش کرد محمد را از یهودیان که از پیامبری او خبر دارند، حفظ کند. ابن قتیبه گوید: پیش از بعثت پیامبر، شنیده بودند ندا دهندهای میگفت: بهترین مردم زمین سه کساند: رئاب شِنِّی، بحیرای راهب و دیگری که هنوز نیامده؛ یعنی رسول خدا (ص) که مبعوث نشده است. سپس گفته است: هر یک از فرزندان رئاب که میمرد، همزادی بر قبر وی دیده میشد[۵][۶]
نسب
بحیرا و بحیری واژهای غیر عربی، از ریشۀ آرامی بخیره و به معنای منتخب و برگزیده است[۷]. نام اصلی او سرجس، سرجیس، جرجیس، جرجیوس[۸] بود. او را عالم[۹]و عابد[۱۰]و راهبی مسیحی از قبیله عبدالقیس[۱۱] دانستهاند. گروهی نیز او را از یهودیان منطقه تیما در شام شمردهاند[۱۲].
ملاقات با پیامبر
برپایه گزارشهایی، کاروان بازرگانی قریش در سفری که رهسپار شام بود، کنار دیر او فرود آمد. حضرت محمد (ص) در کودکی همراه عمویش ابوطالب در همین کاروان با بحیرا دیدار کرد[۱۳]. سن پیامبر را در این ملاقات، نُه[۱۴][۱۵] یا ۱۳ سال[۱۶] دانستهاند.
شیوه دیدار، زمان و مکان آن و چگونگی گفتوگو را به تفاوت یاد کردهاند. گفته شده که بحیرا غذایی آماده کرد و قریش را به آن دعوت نمود و از آنها پرسید آیا همه قوم برای خوردن غذا آمدهاند. مردی از قریش به پیامبر که زیر درختی بود، اشاره کرد و گفت: این نوجوان از خوردن غذای شما خودداری نمود. پس از پراکنده شدن آن قوم، بحیرا به طرف پیامبر رفت و دید که شاخه درخت بر او سایه افکنده است. از ابوطالب درباره نام او و پدر و مادرش سؤال کرد[۱۷]. به گفته "ابن هشام"، بحیرا از پیامبر درباره خوابهای او و بعضی امور چند سؤال کرد و پیامبر پاسخ داد. سپس بحیرا لباس او را کنار زد و نشان نبوت را در بدن او دید[۱۸]. گفتهاند بحیرا با توجه به شنیدههای خودش درباره قسم یاد کردن قریش به لات و عزی، پیامبر را به این دو بت سوگند داد تا به پرسش او پاسخ گوید. پیامبر با واکنش در برابر درخواست وی، آنها را بیش از همه نزد خود دشمن شمرد. بحیرا وی را به خدای یکتا قسم داد[۱۹] و از او درباره خواب و بیداری و حالات دیگرش پرسشهایی کرد. پیامبر به پاسخ آنها پرداخت که با آنچه خود از پیش درباره پیامبر اسلام (ص) میدانست، سازگار بود[۲۰].
بحیرا پس از اینکه نشان نبوت را بر روی کتف پیامبر دید، به قریش گفت او سرور[۲۱] و رسول جهانیان است. قریش از او دلایل نبوت را خواستند و او به سجده کردن سنگها و درختها نزد وی و مهر نبوت استناد کرد[۲۲]. آنگاه آیندهای درخشان را برایش پیشبینی کرد و وی را همان پیامبر موعود دانست که کتابهای آسمانی از نبوت جهانی او خبر دادهاند. نیز بیان کرد که خود، نام او و پدر و خاندانش را در این کتابها خوانده است و میداند که از کجا طلوع میکند و چگونه آیین او در جهان گسترش مییابد. همچنین به ابوطالب برای حفظ جان او به ویژه در برابر یهودیان و رومیان بسیار سفارش نمود[۲۳].
از واکنش ابوطالب در برابر سخنان بحیرا به تفاوت یاد کردهاند. برخی گفتهاند او از ادامه سفر منصرف شد و به مکه بازگشت. برخی دیگر گفتهاند به سفر ادامه داد و محمد (ص) را همراه ابوبکر و بلال به مکه فرستاد. با توجه به سن اندک ابوبکر و بلال در آن هنگام و ناتوانی آن دو در محافظت از محمد، این روایت، ساختگی و ناشی از فضیلتسازیهای فرقهای دورههای بعد دانسته شده است[۲۴].
بحیرای راهب در قرآن
ذیل چند آیه از بحیرای راهب نام برده شده و نزول آنها در شأن گروهی از مؤمنان اهل کتاب از جمله وی دانسته شده است. در اینباره عبارات مفسران، گوناگون است و از بحیرای راهب، بحیرا و همراهان وی، ۸ نفر از راهبان شام از جمله بحیرا و در مواردی در کنار جمعی از دانشمندان یهود مسلمان شده از بحیرای راهب نیز یاد شده است. از نوع تعبیر برخی مفسران استفاده میشود که تلقی آنان از بحیرای راهب (دست کم در ذیل بعضی از آیات) همان بحیرای راهب معروف است[۲۵] که در منطقه بُصرای شام پیامبر را در نوجوانی (۹ یا ۱۲ سالگی) همراه با عمویش ابوطالب که در یک کاروان تجاری عازم شام بود، ملاقات کرده است.
امّا تلقی برخی سیرهنگاران از مجموع روایات اسلامی این است که دو بحیرای راهب وجود داشته است: یکی بحیرای راهبِ معروف که جز روایتی مبهم و مرسل[۲۶] و در عین حال متهم به جعل و دارای ضعف متن[۲۷]، گزارشی از حال وی در دست نیست. دیگری یکی از ۸ مسیحی شامی است که در سال ششم هجری و پس از فتح خیبر همراه با جعفر بن ابیطالب به مدینه آمده، بر پیامبر وارد شدند[۲۸] و به نظر میرسد تلقی برخی مفسران از بحیرای راهب در روایات شأن نزول نادرست است و بر فرض پذیرش روایت ملاقات وی با پیامبر در نوجوانی، بعید است وی تا سالهای پس از هجرت زنده بوده باشد[۲۹]، بنابراین مراد از بحیرا در روایات شأن نزول یکی از ۸ نفر مسیحی شامی است. درباره این ۸ نفر نیز جز آنکه در چند روایت شأن نزولی به صورت مبهم از آنها یاد شده و برخی تنها به نام آنها تصریح کردهاند هیچ اطلاعی در دست نیست[۳۰].
نقد سلسله روایات بحیرا
در نقد سلسله روایات بحیرا گویند که همگی آنها به ابوموسی اشعری برمیگردد و جز او کسی از صحابه، به چنین رویدادی اشاره نکرده است[۳۱]. همچنین در این گزارش اشاره شده که پیامبر را ابوبکر و بلال بازگرداندند که سخنی غریب است؛ زیرا در آن هنگام، هنوز ابوبکر ازدواج نکرده و بلال را نخریده بود. وانگهی شرح این رویداد با اختلاف بسیار در منابع آمده است[۳۲]. افزون بر اینها، اصل این سفر پیامبر مورد نقد و تردید قرار گرفته و انکار شده است[۳۳]. این رویداد دستاویزی برای مسیحیان در نقد قرآن قرار گرفته است. آنان از این منظر به این روایات توجه کردهاند که رسالت پیامبر را برگرفته از عقاید نصارا و احبار یهود طی سفرهای وی به شام بشمرند و منبع وحیانی قرآن را انکار کنند[۳۴]. البته اصل این رویداد با تصریح قرآن به شناخت اهل کتاب از پیامبر آخر الزمان (سوره بقره، آیه ۱۴۶) همخوانی دارد.
منابع
پانویس
- ↑ ابن قتیبه، ص۵۹.
- ↑ ابن کثیر، ج۲، ص۳۴۹.
- ↑ صدوق، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ مسعودی، ج۱، ص۸۹.
- ↑ ابن قتیبه، ص۵۹.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «بحیرا راهب»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۲۰۲-۲۰۳.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۱۹.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۸۹؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۳۴۹؛ الاصابه، ج۱، ص۶۴۶.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲؛ الکامل، ج۲، ص۳۷.
- ↑ سیرت رسول الله، ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۴۶؛ الاصابه، ج۱، ص۴۷۵؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۴۵.
- ↑ الاصابه، ج۱، ص۴۷۵.
- ↑ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲-۳۳؛ امتاع الاسماع، ج۵، ص۶۳؛ الکاشف، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴؛ الکامل، ج۲، ص۳۷؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۵.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۲۱؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۳، «پاورقی»؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ التنبیه و الاشراف، ص۱۹۷.
- ↑ سیره ابن اسحق، ج۲، ص۷۴-۷۵؛ الکامل، ج۲، ص۳۷؛ امتاع الاسماع، ج۸، ص۱۷۹-۱۸۰.
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۱۸.
- ↑ سیره ابن اسحق، ص۷۵؛ الطبقات، ج۱، ص۱۳۰؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۹.
- ↑ اعلام النبوه، ص۱۷۵.
- ↑ فتوح الشام، ج۲، ص۳۳.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۵۱؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۶؛ تهذیب الکمال، ج۱، ص۱۸۹.
- ↑ الطبقات، ج۱، ص۱۲۱، ۱۵۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲-۳۳؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۹.
- ↑ الغدیر، ج۷، ص۲۷۲؛ سیرة المصطفی، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۱۷۶-۱۷۷.
- ↑ کشفالاسرار، ج ۱، ص ۵۵۵؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۶۱.
- ↑ السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۱۸۸، ۱۹۱.
- ↑ السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۱۲۰؛ الصحیح من سیره، ج ۲، ص ۹۳ ـ ۹۴.
- ↑ اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۵.
- ↑ اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۴.
- ↑ دشتی، سید محمود، مقاله «بحیرای راهب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ الاصابه، ج۱، ص۴۷۶؛ ابوطالب حامی الرسول، ص۱۳.
- ↑ قس: الطبقات، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ سیره ابن اسحق، ص۷۵؛ مروج الذهب، ج۱، ص۸۹؛ مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۶.
- ↑ نک: نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص۳۱۴، «نقد و بررسی سفر پیامبر اکرم به شام.
- ↑ الوحی المحمدی، ص۷۲.