جنگ یمامه
مقدمه
اتحاد میان مسیلمه کذاب و سجاح مدعی دروغین نبوت، نیروی عظیمی را علیه مسلمانان شکل داد. ابوبکر، خالد بن ولید را مأمور سرکوبی آنها کرد[۱]. ثمامة بن اثال، با یاران خویش به ملازمت خالد پیوست[۲]. قبل از جنگ، لشکریان اسلام به دستهای از یاران مسیلمه کذاب برخوردند و از آنها پرسیدند: عقیده شما چیست؟ آنها گفتند: پیامبری از ما و پیامبری از شما!؛ پس از آن بود که درگیری آغاز شد[۳].
خالد بن ولید با نیروهای خویش با مسیلمه کذاب درگیر شد. در این جنگ که در ربیع الاول سال دوازدهم هجری صورت گرفت[۴]، مسیلمه کذاب به قتل رسید و سجاح به بصره فرار کرد و در همانجا از دنیا رفت[۵]. بنا به نقلی، سجاح، کشته شده است [۶].
ابنحجر مینویسد: او پس از قتل مسیلمه کذاب به اسلام برگشت[۷] و تا زمان خلافت معاویه زنده بود[۸].
در این جنگ که یکی از سختترین جنگها با مدعیان نبوت و مرتدان بود، مسلمانان بسیاری به شهادت رسیدند. منابع از کشته شدن ۱۲۰۰ مسلمان خبر دادهاند که ۷۰۰ نفر از آنان حافظ قرآن بودهاند[۹]. خالد پس از این نبرد با دختر مجاعة بن مراره[۱۰]ازدواج کرد. رفتار او باعث اعتراض مسلمانان شد[۱۱]. مسلمانان در اعتراض به این کار، نامهای به ابوبکر نوشتند. عمر گفت: خالد همیشه کاری میکند که دل ما را به درد میآورد. ابوبکر نامه تندی به خالد نوشت. وقتی نامه به دست خالد رسید خندید و گفت: من مطمئن هستم این کار عمر است؛ وگرنه ابوبکر از من راضی است[۱۲][۱۳].
منابع
پانویس
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۲۳.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۲۴.
- ↑ عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ص۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۸؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۱۴، ص۲۵۱.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۱.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۴.
- ↑ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۶۵.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۰۴.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ ابن اعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۴.
- ↑ یکی از سران توطئهگر بنیحنیفه.
- ↑ ابناعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۴.
- ↑ ابناعثم، الفتوح، ج۱، ص۳۵.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، مسیلمه کذاب، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۳-۲۸۴.