جهم بن ابیجهمه
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
جهم بن أبی جهمه[۱]، در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از کتاب الکافی نقل گردیده است:
«وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ جَهْمِ بْنِ أَبِي جَهْمَةَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِSقَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْبَرَ مُحَمَّداً صبِمَا كَانَ مُنْذُ كَانَتِ الدُّنْيَا وَ بِمَا يَكُونُ إِلَى انْقِضَاءِ الدُّنْيَا وَ أَخْبَرَهُ بِالْمَحْتُومِ مِنْ ذَلِكَ وَ اسْتَثْنَى عَلَيْهِ فِيمَا سِوَاهُ»[۲].[۳]
شرح حال راوی
نام راوی در کتب رجالی قدماء، مانند رجال برقی، رجال نجاشی و رجال طوسی عنوان شده؛ ولی در رجال کشی و الفهرست شیخ طوسی از او یاد نشده و در ضبط نامش اختلاف است. برقی و شیخ طوسی نام او را در اصحاب امام کاظمS به صورت جهم[۴] بن أبی جهم[۵] ولی نجاشی و ابن داوود به شکل جهیم[۶] بن أبی جهم ثبت کردهاند[۷] و گاهی از او با عنوان «ابن أبی جهمة» نیز تعبیر میگردد[۸].
وحید بهبهانی هر دو ضبط را درست دانسته[۹]؛ لکن علامه شوشتری، ضبط جهم بن أبی جهم را به دلیل آمدن این عنوان در رجال طوسی، سند روایات و مشیخه صدوق، صحیح دانسته است[۱۰].
جُهیم (جَهم) بن أبی جهم (جهمة) از راویان کوفی است و دارای یک اثر علمی با عنوان نوادر دارد که سعدان بن مسلم آن را روایت کرده است[۱۱].
وی در شماری از اسناد روایات نیز قرار گرفته و با عنوان جهم بن أبی جهم[۱۲] و جهم بن أبی جهمة[۱۳] روایت کرده است.
ابن حجر عسقلانی از رجالیان سنّی در کتاب رجالیاش به نقل از رجال طوسی از راوی یاد کرده و نوشته است: "جهيم بن أبي جهمة أو جهم الكوفي: ذكرهما الطوسي[۱۴] في رجال الشيعة؛ و قال في الثاني روي عن موسي بن جعفر؛ و عنه الحسن بن محبوب و سعدان ابن مسلم[۱۵].[۱۶]
طبقه راوی
از تاریخ ولادت و وفات جهیم بن أبی جهم اطلاعی در دست نیست؛ اما برقی و شیخ طوسی او را از اصحاب امام کاظمS شمردهاند[۱۷] و در بعضی اسناد از آن حضرت روایت کرده است[۱۸].
آیت الله بروجردی نیز او را در کتاب طبقات رجال الفقیه، از طبقه ششم راویان[۱۹] و در کتاب طبقات رجال الکافی او را از صغار طبقه پنجم یا طبقه ششم راویان برشمرده است[۲۰].[۲۱]
استادان و شاگردان راوی
جهم بن أبی جهم از کسانی مانند أبو جعفر (رجل من أهل الکوفه)، معتّب، بعض موالی أبی الحسنS[۲۲] در اسناد روایات روایت نقل کرده که از استادان روایی وی شمرده میشوند؛ همچنین افرادی همچون یونس، حسین بن عماره، علی بن الحکم، سعدان بن مسلم و ابن محبوب}}[۲۳] از او روایت نقل کردهاند که از شاگردان حدیثی وی به شمار میروند.[۲۴]
مذهب راوی
جهم بن أبی الجهم از جهت مذهب از راویان امامی به شمار میآید، به قرینه اولاً ذکر نام وی در رجال نجاشی که به یادکرد راویان صاحب اثر اختصاص امامی دارد و ثانیاً تعبیر "جعلت فداك" از سوی راوی خطاب به امام کاظمS[۲۵].[۲۶]
جایگاه حدیثی راوی
رجالیان متقدّم درباره جایگاه حدیثی جهم بن أبی جهم، نظر ندادهاند؛ ولی از تجمیع قرائن، وثاقت یا دست کم حسن حال وی استظهار میشود؛ برخی از مهمترین قرائن، روایت اجلّای از راویان، مانند یونس بن عبدالرحمن[۲۷]، حسن بن محبوب[۲۸] و سعدان بن مسلم[۲۹] از ایشان است.
وحید بهبهانی: "اللصدوق طریق إلیه و عدّه خالی[۳۰] ممدوحاً لذلك...[۳۱].
میرداماد: "والرجل لا بأس به و لا غميزة فيه، معروف من أصحاب الصادقS روي عنه سعدان بن مسلم، و سعدان بن مسلم شيخ كبير القدر عظيم الذكر له أصل رواه عنه جماعة من الثقات الأعيان كصفوان بن يحيي و العباس ابن معروف و أحمد بن إسحاق و عبدالله بن الصلت أبي طالب القمي و غيرهم[۳۲].
مجلسی اول پس از ذکر طریق شیخ صدوق به راوی: و يظهر من المصنف أن كتابه معتمد... فالخبر قوي كالصحيح[۳۳].
وحید بهبهانی: و لايبعد أن يكون أخا لسعيد بن أبي الجهيم الثقة[۳۴] فيكون ممدوحا لما في ترجمته أن آل أبي الجهيم بيت كبير في الكوفة[۳۵] وفي ترجمة منذر بن محمد بن منذر أنه من بيت جليل[۳۶] فلاحظ[۳۷].
مامقانی: و الحق أن الرجل من الحسان أقلا، لكون تشيعه معلوما مسلما، و كفاية ما سمعت في إلحاقه بالحسان[۳۸].
محدث نوری: و أما جهيم فأهملوه في الرجال، و يمكن استظهار وثاقته من رواية الحسن ابن محبوب عنه، و يونس ابن عبدالرحمن[۳۹] و هما من أصحاب الإجماع[۴۰].[۴۱]
یادآوری
در رجال اهل سنت و در بعضی اسناد روایات آنها از شخصی با عنوان جهم بن أبی الجهم یاد شده که از عبدالله بن جعفر بن أبی طالب روایت کرده و محمد بن اسحاق از ایشان[۴۲] و این شخص غیر از راوی مورد بحث است؛ زیرا از جهت طبقه فاصله دارند؛ ولی علامه شوشتری از این شخص در ترجمه راوی مورد بحث نام برده و به اتحاد آن دو معتقد شده است[۴۳] که اشتباه محض است.[۴۴]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال البرقی، ص۵۰؛ رجال الطوسی، ص۳۳۳، ش۴۹۶۳؛ رجال النجاشی، ص۱۳۱، ش۳۳۸؛ الرجال (ابن داود)، ص۹۴، ش۳۴۹؛ إیضاح الاشتباه، ص۱۳۶، ش۱۴۷؛ منهج المقال، ج۳، ص۲۷۳، (ش ۱۱۷۱) و پانوشت ص۲۷۳، (ش۳۹۰)؛ نقد الرجال، ج۱، ص۳۷۷، (ش ۱۰۸۰) و ص۳۷۹، (ش۱۰۸۸)؛ مجمع الرجال، ج۲، ص۶۵ و ۶۶؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۷۰، ش۱۳۶۳؛ منتهی المقال، ج۲، ص۳۰۱، ش۶۳۰؛ تنقیح المقال، ج۱۶، ص۳۴۷، ش۴۲۷۹؛ أعیان الشیعه، ج۴، ص۲۵۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۵۳، (ش ۲۴۲۴) و ص۱۵۷، (ش۲۴۳۶)؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴۹، (ش ۲۹۷۳) و ص۲۵۲، (ش۲۹۸۶)؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۶۲، (ش ۱۶۲۳) و ص۷۶۶، (ش۱۶۲۹). ب. منابع سنّی: لسان المیزان، ج۲، ص۱۴۳، ش۶۳۲.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۶، ص۴۷۴ به گزارش از کتاب الکافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۱۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 637.
- ↑ بر وزن فَلس.
- ↑ رجال البرقی ص۵۰؛ رجال الطوسی، ص۳۳۳، ش۴۹۶۳.
- ↑ بر وزن زبیر.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۳۱، ش۳۳۸؛ الرجال (ابن داود)، ص۹۴، ش۳۴۹.
- ↑ علامه حلّی نوشته است: جهیم - بالجیم المضمومة، و الهاء المفتوحة، و الیاء المنقطة تحتها نقطتین الساکنة - بن أبی جهم: بفتح الجیم، و اسکان الهاء و المیم بعدها. و یقال: ابن أبی جهمة: لزیادة الهاء (إیضاح الإشتباه، ص۱۳۶، ش۱۴۹)
- ↑ منهج المقال، ج۳، پانوشت ص۲۷۳، ش۳۹۰: جهم بن أبی جهیم... لعله یذکر مکبرا و مصغرا معا.
- ↑ ر.ک: قاموس الرجال، ج۲، ص۷۶۶، ش۱۶۲۹.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۳۱، ش۳۳۸: جهیم بن أبی جهم و یقال: ابن أبی جهمة، کوفی، روی عنه سعدان بن مسلم نوادر أخبرنا ابن نوح قال: حدثنا محمد بن علی بن الحسین، عن ابن الولید، عن الصفار، عن العباس بن معروف، عن سعدان بن مسلم عنه.
- ↑ ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۱، ح۹۶۸؛ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۱۴، ح۴۲۷؛ الإستبصار، ج۱، ص۳۴۷، ح۱۳۰۹.
- ↑ ر.ک: الکافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۱۴؛ ج۲، ص۵۸۴، ح۲۰؛ ج۵، ص۱۶۶، ح۲؛ دلائل الإمامه، ص۴۸۴ - ۴۸۵، ح۴۸۱.
- ↑ در رجال الطوسي موجود، تنها يك بار و آن هم با عنوان جهم بن أبي جهم از راوي ياد شده و مطلب ديگري ذكر نگرديده است. (ر.ک: رجال الطوسک، ص۳۳۳، ش۴۹۶۳)
- ↑ لسان المیزان، ج۲، ص۱۴۳، ش۶۳۲.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 638-639.
- ↑ رجال البرقی، ص۵۰؛ رجال الطوسی، ص۳۳۳، ش۴۹۶۳.
- ↑ دلائل الإمامه، ص۴۸۴ - ۴۸۵، ح۴۸۱: عن جهم بن أبی جهمة قال: سمعت أبا الحسن موسیS یقول:...؛ الإستبصار، ج۱، ص۳۴۷، ح۱۳۰۹؛ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۱۴، ح۴۲۷: جهم بن أبی جهم قال: رأیت أبا الحسن موسی بن جعفرS....
- ↑ الموسوعة الرجالیه، طبقات رجال الفقیه، ص۲۰۶.
- ↑ الموسوعة الرجالیه، طبقات رجال الکافی، ص۹۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 639-640.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۵۸۴، ح۲۰؛ ج۵، ص۱۶۶، ح۲؛ ج۸، ص۲۲۶، ح۲۸۷.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۶، ص۴۷۴؛ الکافی، ج۲، ص۵۸۴، ح۲۰؛ ج۵، ص۱۶۶، ح۲؛ دلائل الإمامه، ص۴۸۴ - ۴۸۵، ح۴۸۱؛ الکافی، ج۸، ص۲۲۶، ح۲۸۷.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 640.
- ↑ «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ جَهْمِ بْنِ أَبِي جَهْمٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍS وَ قَدْ سَجَدَ بَعْدَ الثَّلَاثِ الرَّكَعَاتِ مِنَ الْمَغْرِبِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَأَيْتُكَ سَجَدْتَ بَعْدَ الثَّلَاثِ فَقَالَ رَأَيْتَنِي فَقُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَلَا تَدَعْهَا فَإِنَّ الدُّعَاءَ فِيهَا مُسْتَجَابٌ». (الإستبصار، ج۱، ص۳۴۷، ح۱۳۰۹؛ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۱۴، ح۴۲۷)
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 640.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۱۴: ...عن أحمد بن محمد، عن جعفر بن محمد، عن یونس، عن جهم ابن أبی جهمة. ظاهراً مراد از یونس که جعفر بن محمد از وی روایت میکند، یونس بن مرازم است؛ نه یونس بن عبدالرحمن به قرینه روایت محاسن برقی. (المحاسن، ج۲، ص۴۸۱، ح۵۱۲): عنه، عن جعفر بن محمد، عن یونس بن مرازم قال: ذکر عند أبی عبداللهS البیض، فقال: أما إنه خفیف یذهب بقرم اللحم.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۲۲۶، ح۲۸۷: ... عن ابن محبوب، عن جهم بن أبی جهیمة.
- ↑ الإستبصار، ج۱، ص۳۴۷، ح۱۳۰۹؛ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۱۴، ح۴۲۷: ... عن سعدان بن مسلم عن جهم بن أبی جهم.
- ↑ مجلسی دوم (علامه محمد باقر مجلسی صاحب کتاب بحار الأنوار).
- ↑ منهج المقال، ج۳، پانوشت ص۲۷۳، ش۳۹۰.
- ↑ التعلیقة علی أصول الکافی، ص۳۶۴، ح۱۶.
- ↑ روضة المتقین، ج۱۴، ص۸۲.
- ↑ دلیل قطعی بر این اُخوّت وجود ندارد؛ لکن از جهت نام پدر (أبی الجهم) و طبقه (هر دو از راویان امام کاظمS هستند) اتحاد دارند.
- ↑ رجال النجاشی، ص۱۷۹، ش۴۷۲: سعید بن أبی الجهم القابوسی اللخمی...، کان سعید ثقة فی حدیثه، وجها بالکوفة، و آل أبی الجهم بیت کبیر بالکوفة روی عن أبی عبدالله و أبی الحسن(ع).
- ↑ رجال النجاشی، ص۴۱۸، ش۱۱۱۸: منذر بن محمد بن المنذر بن سعید بن أبی الجهم القابوسی أبو القاسم...، ثقة، من أصحابنا، من بیت جلیل.
- ↑ منهج المقال، ج۳، ص۲۷۳ - ۲۷۴، ش۳۹۰.
- ↑ تنقیح المقال، ج۱۶، ص۳۵۲، ش۴۲۷۹.
- ↑ در اسناد روایات، موردی نیست که با عنوان یونس بن عبدالرحمن از جهم بن أبی جهم روایت کرده باشد، بلکه با عنوان یونس، عن جهم بن أبی الجهم است که گفتیم مراد یونس بن مرازم است؛ نه یونس بن عبدالرحمان. (ر.ک: نخستین پاورقی جایگاه حدیثی راوی)
- ↑ مستدرک الوسائل، الخاتمة ج۴، ص۲۲۶ - ۲۲۷، ش۶۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 641-642.
- ↑ ر.ک: میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۲۶، ش۱۵۸۳: جهم بن أبی الجهم. عن أبی (ابن) جعفر بن أبی طالب. و عنه محمد بن إسحاق، لا یعرف. له قصة حلیمة السعدیة. لسان المیزان، ج۲، ص۱۴۲، ش۶۲۰: [جهم] بن أبی الجهم: عن ابن جعفر بن أبی طالب و عنه محمد بن إسحاق، لا یعرف، له قصة حلیمة السعدیة. المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۲۱۳ - ۲۱۴: ... عن محمد بن إسحاق، عن جهم بن أبی الجهم مولی الحارث بن حاطب، عن عبدالله بن جعفر بن أبی طالب قال: حدثتنی حلیمة بنت أبی ذویب السعدیة.... موارد الظمآن، ج۶، ص۴۳۷، ح۲۰۹۴: عن محمد بن إسحاق، عن جهم بن أبی جهم، عن عبدالله بن جعفر، عن حلیمة أم رسول اللهa السعدیة التی أرضعته. إرواء الغلیل، ج۵، ص۲۸۷: «من طریق محمد بن إسحاق، عن جهم بن أبی الجهم، عن عبدالله بن جعفر قال: کان علی بن أبی طالبS یکره الخصومة، فکان إذا کانت له خصومة، و کل فیها عقیل بن أبی طالب، فلما کبر عقیل، وکلنی».
- ↑ قاموس الرجال، ج۲، ص۷۶۴، ش۱۶۲۳: و عنونه میزان الذهبی، قائلا: عنه محمد بن إسحاق، لا یعرف له قصة حلیمة السعدیه.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 643.