جویریه بنت حارث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از جویریه بنت الحارث)
جویریه
اولین همسر مسافع بن صفوان مصطلقی، سپس ازدواج با رسول خدا(ص)
نسبجویریه دختر حارث بن ابی ضرار
زادگاهمدینه
نام پدرحارث بن ابی ضرار
از قبیلهبنی‌مصطلق
تاریخ عقد با پیامر خاتم۶ هجری
سن ایشان در زمان عقدحدود ۲۰ سال
محل درگذشتمدینه
تاریخ درگذشت۵۶ هجری
طول عمر۶۵ سال
آرامگاهقبرستان بقیع

مقدمه

جویریه دختر حارث بن ابی ضرار از طایفه بنی مصطلق و همسر مسافع بن صفوان مصطلقی که در جنگ مریسیع کشته شد. جویریه در سال ششم هجرت در جنگ مسلمانان با بنی مصطلق اسیر شد. وی در بیست سالگی به همسری رسول خدا (ص) درآمد[۱] و جزء برترین زنان پیامبر (ص) در ادب و فصاحت بوده است[۲].[۳]

رؤیای صادقه جویریه

جویریه می‌گوید: سه شب قبل از اسارتم در خواب دیدم گویا ماه از یثرب آمد و به اتاق من وارد شد. کسی را از خوابم آگاه نکردم چون دوست نداشتم همه خوابم را بدانند تا اینکه پیامبر (ص) به سوی ما آمد و من اسیر شدم[۴].[۵]

پیامبر (ص) و نامگذاری جویریه

اسم اصلی جویریه قبل از ازدواج با رسول خدا (ص) بره بوده و پیامبر (ص) بعد از ازدواج با او نام وی را جویریه گذاشت[۶]. بعضی نیز گفته‌اند، اسم او میمونه بوده است[۷]. پیامبر (ص) برای ایشان نیز همچون دیگر زنان خود، حکم حجاب را مقرر فرمود[۸].[۹]

برکت ازدواج جویریه با رسول خدا (ص)

پس از آنکه پیامبر جویریه را به همسری درآورد و مسلمانان از این کار با خبر شدند، گفتند: پیامبر (ص) داماد قبیله بنی مصطلق است و سزاوار نیست از این قبیله مردمی به عنوان برده زیر دست ما باشند. پس همه کسانی را که از این طایفه اسیر شده بودند، آزاد کردند که در حدود صد خانواده از بنی مصطلق آزاد شد. در تاریخ، زنی که این اندازه به قبیله‌اش خیر رسانده باشد، کمتر به چشم می‌خورد[۱۰].[۱۱]

سرانجام جویریه

وی پنج سال با رسول خدا (ص) زندگی کرد[۱۲]؛ اما از آن حضرت صاحب فرزندی نشد[۱۳]. و سرانجام در ربیع الاول سال ۵۶ هجری در مدینه از دنیا رفت[۱۴]. عمر جویریه شصت و پنج سال بوده است[۱۵]. برخی نیز تاریخ وفات وی را سال ۵۰ هجری[۱۶] و برخی ۶۰ هجری گفته‌اند[۱۷]. گفته‌اند مروان حکم، والی وقت مدینه[۱۸] بر او نماز خواند[۱۹].

جویریه

یکی از همسران رسول خدا(ص) است. حارث پدر جویریه رئیس قبیله «بنی ‌المصطلق» بود که در پنج منزلی مدینه سکونت داشتند. در سال پنجم و با ششم هجرت بود، حارث با کمک سایر قبایل عرب لشکری تهیه دیده بود و در نظر داشت که بی‌خبر و به ناگاه به مدینه حمله کند و مسلمانان را از بیخ و بن براندازد. رسول خدا(ص) که از ماجرا خبر داشت؛ یکی از اصحاب را برای جاسوسی به قبیله حارث فرستاد تا از موقعیت و تعداد نفرات و وضع دشمن اطلاعاتی به دست آورد. فرستاده رسول خدا(ص) مأموریت خود را با موفقیت به انجام رسانیده و اطلاعات مفیدی از وضع نظامی دشمن به حضرت تسلیم کرد. از آن طرف از لشکر حارث نیز جاسوسی به میان مسلمانان آمد تا اطلاعاتی کسب کند ولی قبل از این که بتواند خدمتی انجام دهد گرفتار شد. مسلمین اسلام را به او پیشنهاد کردند ولی مرد عرب زیر بار اسلام نرفت و کیش جدید را نپذیرفت و ناچار مسلمین او را کشتند. بر اثر همین واقعه رسول خدا(ص) پیش دستی کرد و بر سر قبیله بنی مصطلق تاخت.

افرادی که از قبایل دیگر در لشکر حارث بودند، چون خود را در مقابل حمله غیرمنتظره دیدند پای به فرار گذاردند و لشکر حارث تنها عهده‌دار مسئولیت جنگ شد. منادی اسلام قبول این کیش را به سپاهیان حارث پیشنهاد کرد و آنان را به اسلام دعوت نمود، اما سپاهیان حارث نه تنها اسلام را نپذیرفتند بلکه منادی اسلام را تیرباران کردند. مسلمین چون چنین دیدند یکباره حمله کردند و جنگ سختی در گرفت و سرانجام قبیله حارث شکست خورد و تسلیم شد. از مسلمانان فقط یک تن شهید شد و از لشکر حارث ۱۰ تن کشته شدند. محصول این جنگ علاوه بر غنائم جنگی عده‌ای اسیر بود. جویریه که شوهرش در این جنگ کشته شده بود، جزء اسیران جنگی در آمد و در تقسیم، سهم یکی از انصار شد. چون به مدینه بازگشتند جویریه نزد رسول خدا(ص) آمد و برای آزادی خویش از آن حضرت استمداد کرد، رسول خدا(ص) او را از مرد انصاری خرید و آزاد کرد و پس از آن او را به عقد خود درآورد. چون این خبر به سایر اصحاب رسید؛ به احترام این ازدواج تمام اسیرانی را که در اختیار داشتند آزاد کردند. این خبر به حارث، پدر جویریه رسید، پس به مدینه آمد و اسلام را پذیرفت، آن‌گاه به قبیله خویش بازگشت و عموم افراد قبیله بنی‌مصطلق اسلام آوردند[۲۰]. جویریه در بقیع، کنار سایر همسران پیامبر مدفون است.[۲۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۵.
  2. اعلام زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.
  3. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۵-۳۰۶؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۹.
  4. أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۷ و ج۱۱، ص۲۱۱.
  5. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۷.
  6. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۵۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴؛ الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایه، ابن حجر، ج۲، ص۲۹۴؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۲؛ اعلام، زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.
  7. اکمال الکمال، ابن ماکولا، ج۱، ص۲۵۳.
  8. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۴.
  9. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۷؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.
  10. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۴؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۷۵؛ صحیح ابن حبان، ابن حبان، ج۹، ص۳۶۳؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۱۹۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۴۲۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۳؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۰، ص۲۹۰.
  11. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۷؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.
  12. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۷۵.
  13. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۲۶۳.
  14. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۵؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۵؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۴۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴.
  15. تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷؛ تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۶.
  16. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۲۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷.
  17. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۱۹.
  18. ابن سعد، الطبقات الکبری، جلد ص۹۵؛ و سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۲؛ سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۴.
  19. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۸؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۲.
  20. نقش عایشه در تاریخ اسلام، سید مرتضی عسکری، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۵۸.
  21. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۳۴۰.