حدیث رایت در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

حدیث متواتر رایه یکی از بزرگ‌ترین فضائل حضرت علی(ع) به شمار می‌رود که علاوه بر افضلیت علی (ع) امامت آن حضرت را نیز به اثبات می‌رساند؛ چراکه در صورت اثبات دلالت حدیث مزبور بر افضلیت علی (ع)، امامت ایشان نیز از باب لزوم تقدیم افضل بر مفضول و قبح ولایت و تسلط مفضول بر افضل به اثبات می‌رسد. این امر همچنین مستلزم وصیت به خلافت بلافصل ایشان است. این حدیث بر محبت و دوستی خدا و رسول خدا (ص) با ایشان و شجاعت و ایمان بی‌نظیر آن حضرت دلالتی روشن دارد.

واقعه فتح خیبر و جریان «حدیث رایه» به اختصار چنین است: پیامبر اکرم (ص) در آغاز سال هفتم هجری تصمیم گرفتند قلعه‌ها و دژهای خیبر را فتح کنند؛ لذا به سمت خیبر حرکت و قلعه‌های خیبر را یکی پس از دیگری فتح کردند. لکن کار در فتح یکی از قلعه‌ها بر مسلمین سخت شد. پیامبر (ص) فرماندهی سپاه را به ابوبکر واگذار کردند تا برای فتح قلعه حرکت کند. او نیز چنین کرد؛ اما شامگاه بدون ظفر باز گشت. روز دیگر فرماندهی را به عمر تفویض، کردند و او نیز شامگاه بدون فتح بازگشت.

رسول خدا (ص)، در مرکز سپاه اسلام فرمود: «لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ كَرَّاراً غَيْرَ فَرَّارٍ لَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ»؛ به تحقیق فردا پرچم را به دست کسی می‌سپارم که خدا و پیامبر (ص) را دوست دارد و خدا و پیامبر (ص) نیز او را دوست دارند، پی در پی بر دشمن حمله می‌کند و هیچ‌گاه از برابر آنان نمی‌گریزد، از میدان جنگ باز نخواهد گشت مگر آنکه خدا به دست او پیروزی را نصیب مسلمانان می‌کند». سپس پیامبر (ص) فرمود: علی (ع) کجاست؟ عرض کردند، بیمار است و چشم او درد می‌کند (و قادر به جنگ نیست). فرمود: او را خبر کنید. علی (ع) آمد و رسول خدا (ص) در چشم او دمید (یا از آب دهان خود بر آن مالید). پس چشم مبارکش خوب شد و پیامبر (ص) نیز پرچم را به دست او سپرد و امیرمؤمنان (ع) نیز فردای آن روز در یک حمله برق آسا و با رشادت‌هایی بی‌نظیر که در تاریخ به ثبت رسیده است، قلعه خیبر را فتح کرد[۱].

حدیث «رایه» با اختلافاتی اندک در تعبیر و قریب به همین مضمون در همه کتب تاریخ، سیره و حدیث به تواتر آمده است. بسیاری از محدثان، مورخان و مفسران اهل سنت نیز در کتب خود این حدیث را به طرق متعدد روایت کرده‌اند.

اسناد این حدیث که به نقل از کتب و منابع معتبر اهل سنت بالغ بر ۱۴ طریق می‌شود، صحیح و متواتر است. به نقل از منابع عامه برخی از صحابه و تابعین معروف پیامبر (ص) که این حدیث از آنان روایت شده عبارت‌اند از:

  1. ابن عباس،
  2. عمر بن الخطاب،
  3. ابوهریره،
  4. سعد بن ابی وقاص،
  5. ابی سعید الخدری،
  6. سهل بن سعد الساعدی،
  7. عبدالله بن بریده اسلمی،
  8. سلمة بن اکوع،
  9. عبدالرحمن بن ابی لیلی،
  10. عمران بن حصین،
  11. سعد بن المسیب،
  12. ابی لیلی،
  13. عبدالله بن عمر،
  14. ابی رافع.

فضل بن روزبهان، از علمای متعصب اهل تسنن، درباره این حدیث می‌گوید: «حدیث خیبر صحیح و از فضائل والای امیرمؤمنین (ع) به شمار می‌رود که تقریباً هیچ کس با او در چنین فضائلی سهیم نیست. و چه بسیارند فضائلی از این قبیل»[۲].

حدیث یاد شده در کتب معتبر و دست اول اهل سنت نیز به تواتر آمده است برای نمونه: صحیح بخاری که از معتبر‌ترین کتب حدیث نزد عامه محسوب می‌شود این روایت را از طرق متعد نقل کرده است[۳]. همچنین حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک علی الصحیحین در احادیثی از ابن عباس، جابر بن عبدالله، عامر بن سعدابی وقاص و عبدالله بن بریده اسلمی، به این حدیث اشاره می‌کند[۴].

قابل ذکر است علاوه بر آنچه گفته شد بسیاری دیگر از محدثان، مورخان و مفسران اهل سنت نیز در کتب خود این حدیث را با تفاوت‌هایی مختصر در تعبیر پذیرفته و نقل کرده‌اند[۵].

حدیث متواتر «رایه» صراحتاً بر انطباق صفت ﴿يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ بر امیرمؤمنان علی (ع) دلالت می‌کند؛ لذا از این جهت مؤید صحت دیدگاه امامیه درباره طباق آیه یاد شده بر امیرمؤمنان علی (ع)است. فخررازی نیز در تفسیر خود بر انطباق صفت یاد شده در آیه شریفه بر علی (ع) اشاره و اعتراف کند[۶].

گفتنی است که حدیث «رایه» طبق نقل غالب منابع به صراحت بیان می‌دارد کسانی که در جنگ گریخته‌اند (مانند عمر و ابوبکر) فاقد صفات مذکور در آیه، از جمله صفت ﴿يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ هستند؛ لذا تطبیق آیه شریفه یا اوصاف مذکور در آن بر ابوبکر امکان‌پذیر نیست. حدیث مزبور – همان‌گونه که بر کسی پوشیده نیست - بر منقصت شیخان در میدان مبارزه و پیکار نیز دلالتی روشن دارد[۷].

منابع

پانویس

  1. مغازی، ص۶۵۳ و ۶۵۴.
  2. دلائل الصادق، ج۲، ص۲۵۴ و ۲۵۵.
  3. صحیح بخاری، ص۱۳۵۷ و ص۱۰۸۶، ص۱۰۹۶، ص۱۳۵۷ و ۱۰۷۷، حدیث ۲۸۸۳؛ ج۴، ص۱۵۴۲.
  4. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۲۵۹-۲۵۸، ص۳۴۴ و ص۳۳۸.
  5. العقد الفرید، ج۴، ص۲۸۷؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۸۶؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۵، ص۲۶۰؛ حلیة اولیاء، ج۱، ص۶۲؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۲۰-۱۲۲، ص۱۲۳، حدیث ۳۶۳۸۸؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص۱۷۶-۱۸۵؛ الشیبانی، المسند، ج۳، ص۱۶۰؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۶۴-۱۶۶؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۳۳-۱۳۴؛ نظم درر السمطین، ص۹۸-۱۰۰؛ فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۹۳- ۵۹۴، ص۵۶۴، ۵۶۵؛ معجم الاوسط، ج۳، ص۳۸۸-۳۸۹؛ التاج الجامع للاصول، ج۳، ص۳۳۰-۳۳۲؛ الاستیعاب، ج۳، ص۲۰۳؛ تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۰۳؛ المصنف فی الاحادیث والآثار، ج۷، ص۴۹۷ و ص۵۰۰؛ اسدالغابه، ج۴، ص۱۰۷ و ص۱۱۷؛ المناقب، ص۱۶۷-۱۷۰؛ الاصابة، ج۴، ص۵۶۷؛ مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۱۰، ص۴۵۸-۴۶۱؛ مصابیح السنة، ج۴، ص۱۷۱؛ خصائص امیرالمؤمنین (ع)، تحقیق: محمد حسن مدرس فتحی، ص۶۱-۷۰؛ مسند ابویعلی الموصلی، ج۱، ص۲۹۱؛ ج۱۳، ص۵۲۲-۵۲۳؛ مسند ابی داوود الطیالسی، جزء ۱۰، ص۳۲۰؛ مجمع البحرین فی زوائد المعجمین معجم الاوسط و الصغیر، ج۶، ص۲۷۸؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۳؛ سنن النسائی، ج۵، ص۴۶؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۰۸-۴۰۶؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۲-۱۷۴؛ الطبقات الکبری، جزء ۲، ص۳۰۵؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۹۳؛ السیرة الحلبیه، ج۲، ص۷۳۳؛ سیرة النبی، ج۳، ص۳۸۵-۳۸۶؛ تلخیص المستدرک، (المطبوع بهامش المستدرک علی الصحیحین)، ج۳، ص۲۵۹-۲۵۸؛ الصواعق المحرقه، ص۱۲۱؛ تاریخ الخلفاء، ص۱۶۸؛ البحر الزخار (مسند البزاز)، ج۳، ص۲۲، ص۲۸۱ و ۳۲۴؛ الجامع بین الصحیحین، (البخاری و مسلم)، ج۴، ص۴۶۶-۴۶۷؛ فضائل الخمسة من صحاح الستة، ج۲، ص۱۹۹-۱۸۲؛ ملحقات احقاق الحق، ج۲۱، ص۴۴۴ - ۴۵۸؛ اعلام الوری، ج۱، ص۲۰۷؛ الارشاد، ج۱، ص۸۱-۸۰؛ الاحتجاج، ج۲، ص۵۷؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۳۹؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۰۸؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۸۷؛ برای اطلاع بیشتر از سایر منابع و طرق آن ر. ک: غایة المرام و حجة الخصام، ج۵، ص۵۳ – ۶۸؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۵، ص۳۶۸ و ۳۶۹؛ ج۱۵، ص۶۲۸ و ص۶۳۲ و ص۶۴۴؛ ملحقات احقاق الحق، ج۲۱، ص۴۴۴ - ۵۰۸.
  6. التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب) ج۴، ص۳۷۴.
  7. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۴۴۵.