حصن در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

  • قلعه، دژ[۱]، برج، بارو، هر موضعی که امکان دستیابی به داخل آن نباشد[۲]، جمع آن حصون.
  • وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ[۳].
  • شأن نزول آیه شریفه، اخراج یهود از مدینه و پناه‌ بردن آنها به قلعه‌‌ها و دژهای مستحکم بود، به گمان اینکه دیگر دست خداوند و مسلمانان به آنها نخواهد رسید؛ اما خداوند دل‌های آنها را از ترس پر کرد: وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ[۴] و آنان خانه‌های خود را به دست خود خراب کردند و گریختند: يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ[۵][۶].
  • در ایام نه‌چندان ‌دور، شهرها و قریه‌ها دارای برج و بارو و استحکامات بودند تا در مقابل دشمن محفوظ و مصون بمانند. این قلعه‌ها که شامل قصرها و کاخ‌ها نیز می‌شده، معماری خاصی داشته و قدرت دفاعی هر حکومتی به استحکام و تسخیرناپذیری آنها بستگی داشته است؛ لذا از مقوّمات قدرت سیاسی محسوب می‌شده که در قرآن کریم با الفاظ مختلفی به آن اشاره شده است[۷].

منابع

پانویس

  1. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۴۶.
  2. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۱۱۸.
  3. «و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است» سوره حشر، آیه ۲.
  4. «در دل‌هاشان هراس افکند» سوره احزاب، آیه ۲۶.
  5. «به دست خویش خانه‌های خویش را ویران می‌کردند» سوره حشر، آیه ۲.
  6. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۵۲۲.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۲۳۱.