خسوف و کسوف در معارف مهدویت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

یکی از نشانه‌ها و علائم غیرحتمی ظهور که در برخی روایات بیان شده، کسوف خورشید یعنی گرفتگی آن در نیمه ماه رمضان و خسوف ماه یعنی گرفتگی آن در اول یا آخر ماه رمضان می‌باشد که برخلاف عادت طبیعت است. یعنی تا آن زمان چنین چیزی اتفاق نیفتاده است و این فقط برای ظهور اتفاق می‌افتد.

مقدمه

یکی از نشانه‌های ظهور که در روایات[۱] بیان شده کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر و یا اول همان ماه برخلاف عادت است. کسوف در روزهای نخست و آخر ماه و خسوف در روزهای میانی ماه از نظر علمی، طبیعی و عادی است و در طول تاریخ، بارها رخ داده است، ولی خورشیدگرفتگی در وسط‍‌ ماه یا ماه گرفتگی در اول یا آخر ماه، امری غیرعادی است و رؤیت آن امکان ندارد. یعنی آنچه در روایات به عنوان علامت ظهور آمده است، وقوع آن در غیر زمان عادی و برخلاف قواعد نجومی است. اگرچه در روایات فراوانی، در منابع شیعه و سنی، به پدید آمدن این نشانه در آستانۀ ظهور تصریح شده، ولی به ناگزیر بودن آن اشاره نشده[۲]، از این ‌رو خسوف و کسوف را از نشانه‌های قطعی و مسلم ظهور نمی‌توان به حساب آورد[۳].

احتمالات در کیفیت حدوث غیر عادی کسوف و خسوف

در کیفیّت حدوث این دو واقعه غیر عادی چند احتمال است:

  1. حدوث این دو به توسط جِرمی باشد که در فضا به طور ناگهانی پیدا می‌شود.
  2. تحقق خسوف و کسوف توسط جرمی باشد که از زمین جدا می‌شود.
  3. تحقق این دو به نحو اعجاز و خرق قانون طبیعت باشد[۴].

برخی بر این باورند، خسوف و کسوف به گونۀ یاد شده در چهارچوب حوادث طبیعی و عادی نیز قابل بررسی و تبیین است و برای آن احتمال‌ها و توجیه‌هایی را یاد کرده‌اند، ولی نیازی به این توجیه‌ها نیست، زیرا اشکالی ندارد که پدیدار شدن آنها به صورت معجزه باشد، چرا که در جهت اقامۀ حجت و تقویت حق و هدایت مردم است و با قانون معجزه ناسازگاری ندارد[۵].

روایات دال بر علائم ظهور بودن کسوف و خسوف

برخی از روایاتی که خسوف و کسوف را از نشانه‌های ظهور بیان می‌کنند عبارت‌اند از:

  1. امام باقر (ع) می‌فرماید: «دو نشانه پیش از قیام مهدی پدید خواهد آمد که، از زمان هبوط‍‌ حضرت آدم در زمین بی‌سابقه است: گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن»[۶].
  2. همچنین فرمودند: «همانا برای مهدی ما دو نشانه است که از زمان خلقت آسمان‌ها و زمین این گونه نبوده است، یکی خسوف ماه در اوّل شب رمضان و دیگری کسوف خورشید در نیمه ماه رمضان»[۷].
  3. ثعلبه ازدی می‌گوید: امام باقر (ع) فرمود: «پیش از ظهور حضرت قائم (ع) دو نشانه خواهد بود که از زمان هبوط حضرت آدم (ع) تا آن روز سابقه نداشته است، یکی گرفتن خورشید در نیمه ماه مبارک رمضان، و دیگری گرفتن ماه در آخر آن است»[۸]. ثعلبه، می‌گوید: عرض کردم یا ابن رسول الله! خورشید در آخر ماه می‌گیرد و ماه، در نیمه آن. فرمود: من به آن چه می‌گویم داناترم، این دو نشانه از نشانه‌هایی است که از زمان هبوط حضرت آدم (ع) تا آن روز چنان اتفاقی نیفتاده است‌».
  4. و نیز فرمودند: «پیش از این امر (ظهور) ماه‌ گرفتگی خواهد بود؛ که پنج روز مانده به انتهای ماه‌ و خورشید گرفتگی در روز پانزدهم که هر دو در ماه رمضان خواهد بود و به این ترتیب حساب منجمان به هم می‌ریزد»[۹].[۱۰]

نتیجه‌گیری

به نظر می‌رسد، وقوع این دو پدیده به صورت غیرعادی، به خاطر آن است که اهمیت مسألۀ ظهور نمایانده شود و مردم از خواب غفلت بیدار شوند و خود را مهیای مشارکت در آن نهضت عظیم سازند. لذا این دو نشانه، از نشانه‌های حتمی ظهور نیست و در روایات به ناگزیر بودن آن اشاره نشده است. از این ‌‏رو نمی‌توان خسوف و کسوف غیر عادی را از نشانه‏‌های قطعی و مسلم ظهور به شمار آورد[۱۱].

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. محمد بن محمد بن نُعمان، ارشاد مفید، ص ۳۶۸؛ طبرس، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج ۲، ص ۲۸۵.
  2. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۴۱.
  3. ر.ک: رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۲۸؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۸ـ۳۰۰؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۲۱۲ و ۲۱۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲ ۵ ج۲، ص۲۶۹؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۲۹۸ـ ۳۰۰.
  4. ر.ک: رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۲۸.
  5. ر.ک: اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۲۱۲ و ۲۱۳.
  6. «آيَتَانِ تَكُونَانِ قَبْلَ‏ الْقَائِمِ لَمْ يكونا [تَكُونَا] مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ (ع) إِلَى الْأَرْضِ تَنْكَسِفُ الشَّمْسُ فِي النِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ الْقَمَرُ فِي آخِرِه‏»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۴.
  7. «إِنَّ لمهدينا آيَتَيْنِ لَمْ يَكُونَا مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ، يَنْكَسِفُ الْقَمَرِ أَوَّلَ لَيْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ وَ تَنْكَسِفُ الشَّمْسُ فِي النِّصْفِ مِنْهُ، وَ لَمْ يَكُونَا مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ»، سنن دارقطنی، ج ۲، ص ۵۱.
  8. «آيَتَانِ‏ تَكُونَانِ‏ قَبْلَ‏ قِيَامِ‏ الْقَائِمِ‏ كُسُوفُ‏ الشَّمْسِ‏ فِي‏ النِّصْفِ‏ مِنْ‏ رَمَضَانَ‏ وَ خُسُوفُ الْقَمَرِ فِي آخِرِهِ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَنْكَسِفُ الشَّمْسُ فِي النِّصْفِ مِنَ الشَّهْرِ وَ الْقَمَرُ فِي آخِرِ الشَّهْرِ فَقَالَ نَعَمْ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا قُلْتُ إِنَّهُمَا آيَتَانِ لَمْ تَكُونَا مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ»؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۴؛ ص ۴۹۷؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۱۸۱؛ ص ۳۹۰، ح ۴۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص ۲۲، ح ۲۵۸.
  9. «إِنَ‏ بَيْنَ‏ يَدَيْ‏ هَذَا الْأَمْرِ انْكِسَافَ‏ الْقَمَرِ لِخَمْسٍ‏ تَبْقَى‏ وَ الشَّمْسِ لِخَمْسَ عَشْرَةَ وَ ذَلِكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ عِنْدَهُ يَسْقُطُ حِسَابُ الْمُنَجِّمِين»؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص ۲۷۱.
  10. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۹؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، چشم به راه مهدی، ص ۲۹۸ـ۳۰۰؛ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۲۹۸ـ ۳۰۰؛ رضوانی، علی ‎اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۲۸؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۹؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۱۲ ـ ۲۱۳.
  11. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۹؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۱۲ ـ ۲۱۳.