دلایل اثبات عصمت معصومان از کفر چیست؟ (پرسش)
دلایل اثبات عصمت معصومان از کفر چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | گستره عصمت |
مدخل اصلی | عصمت از کفر |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
دلایل اثبات عصمت معصومان از کفر چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر قدردان قراملکی در مقاله «کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت» در اینباره گفتهاند:
«ادله عصمت معصومان از کفر
از آنجا که کفر و شرک به خدای متعال به نص قرآن کریم به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده﴿يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۱] و ظلم نیز در شمار گناهان کبیره است، متکلمان اسلامی به بحث از عصمت انبیا از کفر به صورت مستقل و ویژه پرداختهاند. امامیه و اکثریت فرق کلامی به عصمت پیامبر از کفر از دوران پیش از نبوت معتقد هستند که ادله این مدعا را میتوان در دو بخش عقلی و نقلی تقریر کرد.
دلیل عقلی
ماهیت نبوت و نیل انسان به مقام رسالت متقوّم به دو عنصر استعداد و استحقاق و تفضل و لطف الهی است. لازمه دخالت و مشارکت عنصر اختیار و استعداد این است که پیامبر پیش از نبوت و انتخاب آن به این مقام از سوی خداوند، میبایست در نفس خویش استعداد و آمادگی لازم را ایجاد کرده باشد تا به دریافت وحی آسمانی مفتخر گردد.
تبیین تقریر فوق بنا به دیدگاه فلاسفه و کسانی که وحی را به قوه عاقله یا ملکه نفسانی تفسیر میکنند، روشن است؛ چراکه کسب قوه عاقله و اتصال به عالم عقول و همچنین اکتساب ملکه نفسانی در گرو تهذیب و تعالی نفس است که حسب فرض تحقق آن در کافر و نفس وی مفقود بلکه محال است.
اما بنا به تقریر تفضلی انگاران وحی، آنان هرچند وحی و نبوت را تفضل و لطف محض الهی میدانند، لکن معتقدند چنین لطفی تنها شامل انسانهایی میشود که لیاقت و قابلیت آن را دارند. نکته قابل توجه اینکه دلیل عقلی فوق تنها بر ناسازگاری نبوت و کفر مقارن و همزمان دلالت میکند، اما اگر کافری بتواند از کفر خود برگشته و به تعالی و تهذیب خویش بپردازد به گونهای که دارای ملکه نفسانی یا قوه عاقله خاص نبوت گردد، عقل به ناسازگاری فوق رأی نمیدهد، اما اینکه آیا چنین پیغمبری وجود داشته یا نه؟ پاسخ آن را باید از ادله نقلی دریافت کرد؛ اما اینکه پیامبر هنگام بعثت نباید کفر داشته باشد، بطلان آن از تصورش روشن میشود، علاوه آنکه ادله عقلی و نقلی در قلمرو عصمت از گناه و تلقی وحی، فساد آن را واضح میکند.
قرآن مجید درباره اشتراط عدم اعتقاد کفر و شرک برای پیامبر، آیه خاص و صریحی ندارد که به نظر میرسد علت آن عدم وقوع آن باشد به این معنی که خداوند هر پیغمبری را که برگزیده است، از معصیت اعتقادی (کفر و شرک) پیراسته بوده است و به تعبیری سابقه خداپرستی داشته است. با این حال، بعضی آیات به صورت غیر صریح به اشتراط شرط خداپرستی از اول عمر در نبوت دلالت میکند؛ مانند آیه ﴿للاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۲].
آیه فوق در پاسخ حضرت ابراهیم مبنی بر امکان نیل فرزندان وی به مقام امامت و نبوت نازل شده است. روشن است که درخواست حضرت ابراهیم محدود به فرزندانی میشد که در زمان حال مصون از گناه بودند، هر چند که قبلاً مرتکب معصیت شده باشند، به دیگر سخن، حضرت ابراهیم از خداوند اعطای مقام نبوت و امامت را به فرزندانی که در زمان حال، مرتکب معصیت میشوند، درخواست نمیکند، بلکه استدعای وی مقید به پیراستگان از گناه در زمان حال است. لکن خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم منصب نبوت و امامت را بالاتر از آن وصف میکند که گناهکاران زمان گذشته و پیراستگان زمان حال را شامل گردد، بلکه مقام فوق متعلق به معصومان به قید اطلاق است.
اما اینکه آیه فوق بر عدم شمول عهد و نبوت به فلاسفان دلالت میکند و اثبات این که کفر و شرک ظلم است، نیازمند دلیل مستقلی است، در پاسخ آن باید گفت اولاً طریق اولویت آن را اثبات میکند؛ چراکه اعتقاد کفر و شرک برتر از ظلمهای عادی است و ثانیاً خود قرآن شرک و کفر را ظلم بزرگ قلمداد کرده است: ﴿إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾[۳]؛ ﴿وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۴].
دو آیه فوق صغری و آیه پیشین کبرای قیاس شکل اول ذیل میشود: «کفر و شرک ظلم است. عهد و نبوت به ظالم نمیرسد. پس کافر و مشرک نمیتوانند به مقام نبوت نایل آیند«. اما اینکه مشرک بالفعل (حقیقی) یا اعم از آن و گذشته، از نبوت محروم است؟ گفته شد که به حسب درخواست حضرت ابراهیم و نزول آیه روشن میشود که مقصود از مشرک معنای عام آن بوده است»[۵].
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ «ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ «پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
- ↑ «کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.