دلایل جعلی و افسانه‌ای بودن داستان جزیره خضرا چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دلایل جعلی و افسانه‌ای بودن داستان جزیره خضرا چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / جزیره خضرا و مثلث برمودا
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دلایل جعلی و افسانه‌ای بودن داستان جزیره خضرا چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

حبیب‌الله طاهری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:

  • «آنها که بر جعلی بودن این داستان نظر دارند سخنشان این است که:
  1. درست است که این داستان را بسیاری از بزرگان نقل کرده‌اند، ولی وقتی دقت می‌شود آن یک داستان و از یک شخص بیشتر نیست و قهرمان داستان تنها علی بن فاضل مازندارانی و منبع همه آنها کتاب فضل بن یحیی است.
  2. این داستان سند معتبری ندارد، زیرا داستان، از یک کتاب خطی ناشناخته نقل شده که خود مرحوم علامه مجلسی درباره‌اش می‌نویسد: چون من این داستان را در کتب معتبر نیافتم، باب جداگانه‌ای را به آن اختصاص دادم[۱] (تا با مطالب کتاب مخلوط نشود).
  3. در متن مطالب داستان تناقضاتی دیده می‌‌شود، چنانکه ملاحظه فرمودید، در یک جا سید شمس الدین به راوی داستان می‌گوید: من نایب خاص امام هستم و خودم آن حضرت را تاکنون نادیده‌ام و پدرم نیز آنجناب را ندیده، لکن سخنش را شنیده است، اما جدم هم خودش را دیده و هم حدیثش را شنیده است، اما همین سید شمس الدین در جای دیگر به راوی داستان گفت: من هر روز صبح جمعه برای زیارت امام به آن کوه می‌روم و خوب است تو هم بروی و شیخ محمد هم به راوی داستان گفت: فقط سید شمس الدین و امثالش می‌توانند خدمت امام زمان مشرف شوند، چنانکه ملاحظه می‌فرمایید این مطالب با هم تناقض دارند، نکته قابل ذکر این است که سید شمس‌ الدین که می‌دانست جز خودش کسی دیگری را به ملاقات امام نمی‌برند، چرا به راوی داستان پیشنهاد کرد که برای ملاقات به بالای کوه برود[۲].
  4. در داستان مذکور به تحریف قرآن تصریح شده که قابل قبول نیست و مورد انکار شدید علمای اسلام است.
  5. موضوع اباحه خمس در زمان غیبت مطرح شده و مورد تأیید قرار گرفته که آن هم از نظر فقه مردود است.

به هر حال، داستان به طور رمانتیک تهیه شده که خیلی عجیب و غریب به نظر می‌رسد. یک نفر به نام "زین الدین" از عراق به قصد تحصیل علوم به شام و از آنجا به همراه استادش به مصر می‌رود و از آنجا به همراه استادش به اندلس (اسپانیا) سفر می‌کند، پس از طی این مسافت طولانی مریض می‌شود، استادش او را رها می‌کند و بعد از بهبودی با شنیدن نام جزیره روافض، آنچنان به دیدن آن مشتاق می‌شود که استادش را فراموش می‌کند، با پیمودن راه دور خطرناک به جزیره رافضیها می‌رسد، در آنجا نام جزیره خضرا را می‌شنود، با اینکه بنا بود پس از چهار ماه کشتی بیاید، پس از چهل روز آمد و پس از یک هفته توقف او را به همراه خود به دریا می‌برند و در وسط بحر ابیض آبهای سفیدی را می‌بیند که شیرین و گوارا است. جالب اینجاست که یک نفر عراقی این همه راه طولانی را طی می‌کند و در کشورهای مختلف با مردم صحبت می‌کند و زبان همه را می‌داند، آیا مردم اسپانیا هم به زبان عربی صبحت می‌کردند؟! سرانجام، بر فرض چشم پوشی از همه این اشکالات نمی‌توانیم بپذیریم که سکونت حضرت دائماً در ان جزیره هست، اگر اصل این جزیره و داستان صحت داشته باشد ممکن است حضرت مدتی در آنجا مانده باشد و گرنه حضرت به طور ناشناس در بین مردم زندگی می‌کند، لذا او در جاهای مختلف دیده‌اند. امام صادق (ع) فرمود: "إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَتَيْنِ يَرْجِعُ فِي إِحْدَاهُمَا وَ فِي الْأُخْرَى لَا يُدْرَى أَيْنَ هُوَ يَشْهَدُ الْمَوَاسِمَ‏ يَرَى‏ النَّاسَ‏ وَ لَا يَرَوْنَهُ"[۳] پس انحصاری زندگی حضرت در جزیره خضرا صحیح نیست»[۴].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۴، ص ۱۵۹.
  2. دادگستر جهان، ص ۲۱۴.
  3. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۶.
  4. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۳۶۲ - ۳۶۴.