دیدگاه‌های متفاوت دانشمندان اسلام درباره ملاقات با امام مهدی در دوران غیبت کبرا چیستند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دیدگاه‌های متفاوت دانشمندان اسلام درباره ملاقات با امام مهدی در دوران غیبت کبرا چیستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

دیدگاه‌های متفاوت دانشمندان اسلام درباره ملاقات با امام مهدی در دوران غیبت کبرا چیستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

خدامراد سلیمیان

حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» در این‌باره گفته است:

«بی‌گمان یکی از آرزوهای پیروان راستین امامان معصوم (ع) آن است که در دوران پنهان زیستی آخرین پیشوای معصوم خویش به دیدار جمال نورانی آن امام همام نائل آیند. اما از آنجایی که پنهان زیستی آن امام بزرگوار سرّی از اسرار الهی است به گونه‌ای که چگونگی آن به روشنی مشخص نیست، در این باره بحث‌های فراوانی به وجود آمده است. بنابراین یکی از بحث‌هایی که لازم است در "مهدویت" به طور ویژه مورد توجّه قرار گیرد، بحث "ملاقات با حضرت مهدی (ع) است.

  • شایان ذکر است که در زمان حیات امام حسن عسکری (ع)، گروهی از شیعیان خاصّ و نزدیکان آن حضرت، به شرف دیدار فرزند بزرگوار ایشان حضرت حجّت (ع) نائل شده‌اند.
  • اما پس از شهادت آن حضرت، آنچه از روایات و حکایات استفاده میشود این است که اگرچه دیدار با حضرت ولی عصر (ع) در دوران غیبت صغرا، مانند دوران حیات پدر بزرگوارشان نبوده است؛ ولی در عین حال گروهی با آن حضرت دیدار داشته‌اند که شیخ صدوق، در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه و همچنین دیگران، اسامی آنان را ذکر کرده‌اند.
  • در این دوران، ارتباط با حضرت مهدی (ع)، به طور معمول از راه نایبان خاصّ، برقرار می‌شد که این دوره، با مرگ واپسین سفیر امام عصر، ابو الحسن سمری به پایان رسید. در روزهای پایانی این دوره حضرت مهدی (ع) در پیامی به آخرین نایب خاصّ- پس از اعلام پایان غیبت صغرا و آغاز غیبت تامه (کبرا)- در بخشی از آن چنین فرمود: "و به زودی از شیعیان من می‌آیند کسانی که ادعای دیدن خواهند کرد. آگاه باشید، هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه (آسمانی)، ادعای دیدن کند، او دروغگوی افترا زننده است"[۱]
  • درباره ملاقات با حضرت مهدی (ع)- در دوران غیبت کبرا- اساساً دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. در اینجا به چهار دیدگاه اشاره می‌شود که سه دیدگاه نخست به طور عمده از روایات و دیدگاه چهارم از برخی سخنان اندیشوران شیعه قابل استفاده است:

۱. عدم امکان ملاقات در غیبت کبرا: این دیدگاه اساساً از روایاتی قابل استفاده است که سخن از ناپیدایی آن حضرت در دوران غیبت کبرا به میان آورده است. برخی از این روایات با مضامین ذیل این دیدگاه را شکل می‌دهند: از آنجایی که به این موضوع پیشتر به صورت مفصل مورد اشاره قرار گرفت در اینجا فقط به یادآوری بسنده می‌گردد.

  1. در برخی روایات آمده که مردم، "او را نمی‌بینند" [۲].
  2. در برخی از سخنان معصومین (ع) آمده، "شخص او دیده نمی‌شود"[۳].
  3. در برخی دیگر گفته شده "شخص او از شما غائب می‌شود"[۴].
  4. روایاتی نیز می‌گوید "شما شخص او را نمی‌بینید"[۵]
  5. روایاتی می‌گوید "جسم ایشان دیده نمی‌شود"[۶].
  6. روایاتی می‌گوید "مردم را می‌بیند و مردم او را نمی‌بینند"[۷].
  7. و سرانجام در دعایی می‌خوانیم "بر من گران است که مردمان را می‌بینم و تو دیده نمی‌شوی"[۸]
  • روشن است که این روایات و احادیثی مانند آن، بر دیده نشدن آن حضرت اطلاق دارد و هیچ روایتی نیز آن را تخصیص نزده است که بگوید دیده نمیشود مگر در فلان حالت یا برای فلان کسان.
  • بنابراین به روشنی از این روایات استفاده می‌شود آن حضرت با وجود اینکه زنده است و در بین مردم زندگی می‌کند و مردم را می‌بیند، اما مردم آن حضرت را نمی‌بینند.

۲. امکان ملاقات، بدون شناخت حضرت: در این دیدگاه امکان ملاقات مورد قبول است لکن وقوع ملاقات با آن حضرت را در این دوران غیر قابل پذیرش می‌داند، و لزومی برای آن نمی‌بیند، و آن را با فلسفه غیبت در تعارض می‌داند. در این دیدگاه به طور عمده به روایاتی استناد می‌شود که در آن سخن از دیده شدن حضرت به میان آمده، امّا تصریح شده که با دیدن هرگز شناختی نسبت به حضرت صورت نمی‌گیرد بنابراین امکان دیدار هست اما چون فرد، آن حضرت را نخواهد شناخت، بنابراین در یک فرد خارجی مشخص وقوع پیدا نخواهد کرد.

  • شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمه و نیز در علل الشرایع با ذکر سند از سدیر نقل کرده که امام صادق (ع) فرمود: "در قائم سنّتی از یوسف است ... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ در بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند تا آنگاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی سازد. همان گونه که به یوسف اذن داد"[۹].
  • سخن دیگری نیز در تأیید این دیدگاه از نائب خاصّ حضرت مهدی (ع)، محمّد بن عثمان نقل شده است. ایشان در این باره می‌گوید: "به خدا سوگند همانا صاحب این امر هر سال در موسم حج حاضر می‌شود، مردم را می‌بیند و آنها را می‌شناسد؛ مردم او را می‌بینند ولی نمی‌شناسند"[۱۰]. از این روایات شناخته نشدن آن حضرت، در هنگام ملاقات و هم پس از آن استفاده می‌شود و منطقی است که گفته شود کسی که هنگام دیدار، آن حضرت را نشناخته، دلیلی وجود ندارد که پس از آن بگوید آنکسی را که دیده‌ام به طور حتم حضرت بوده است. چه بسا از ملازمان آن حضرت یا یکی از اولیای الهی بوده که به دستور آن حضرت برای رفع مشکل او اقدام نموده است. این نکته قابل تأمل و دقت است.

۳. قبول امکان و وقوع ملاقات و ردّ ادعای آن: در این دیدگاه اگرچه امکان و وقوع ملاقات مورد قبول است، امّا به سبب صدور توقیع شریف ادعای ملاقات غیر قابل پذیرش است.

  • مهمّترین و معتبرترین دلیل بر این دیدگاه توقیعی است که شش روز پیش از مرگ علی بن محمّد سمری، واپسین سفیر خاصّ امام زمان (ع) از ناحیه آن حضرت صادر شده است. از این توقیع استفاده می‌شود، مدعی مشاهده دروغگو است و ادعای وی قابل پذیرش نیست. متن این توقیع که بسیاری از عالمان در کتاب‌های روایی خود آورده‌اند[۱۱] اینگونه است: "به نام خداوند بخشنده مهربان. ای علی بن محمّد سمری! خداوند پاداش برادرانت را درباره تو بزرگ نماید. تو در فاصله شش روز می‌میری. کارهای خود را انجام بده و به هیچکس وصیت نکن که پس از تو، جانشینت باشد که غیبت دوم و تام واقع شد و ظهوری نیست، مگر پس از اذن خداوند. این اجازه پس از مدتی طولانی است، که دلها قسی و سخت شود و زمین از ستم پر گردد. به زودی از شیعیان من، خواهند آمد، کسانی که ادعای دیدن مرا بکنند، آگاه باشید، هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی، ادعا کند که مرا دیده است، دروغگوی افترا زننده است. و نیست توان و نه نیرویی مگر از سوی خداوند بزرگ"[۱۲].
  • در اینجا مدعی، اعم از این است که اطمینان به ادعای خویش داشته باشد و یا به دروغ ادعایی را مطرح کند و یا بپندارد که حق است. البته عده‌ای از بزرگان به جهت نقل حکایت‌های زیاد از مدعیان دیدار، اشکالاتی به توقیع وارد ساخته‌اند. نوشته‌هایی نظیر: "این خبر ضعیف و غیر آن خبر واحد است که جز ظنی از آن حاصل نشود و مورث جزم و یقین نباشد، پس قابلیت ندارد که معارضه کند با وجدان قطعی که از مجموع آن قصص و حکایات پیدا میشود. هرچند از هر یک آنها پیدا نشود؛ بلکه از جمله‌ای از آنها دارا بود کرامات و خارق عاداتی را که ممکن نباشد صدور آنها از غیر آن جناب "پس چگونه رواست اعراض از آنها به جهت وجود خبر ضعیفی که ناقل آن- که شیخ طوسی است- عمل نکرده به آن در همان کتاب" [۱۳] پس از محدث نوری برخی دیگر از بزرگان نیز اشکال‌ها را به گونه‌ای دیگر مطرح ساخته‌اند[۱۴].
  • در مجموع، ایشان چهار اشکال بر توقیع وارد ساخته است:
  1. توقیع، خبر واحد و غیر قابل اعتماد است.
  2. خبر مرسل و ضعیف است.
  3. شیخ طوسی که توقیع را نقل کرده به آن عمل نکرده است.
  4. توقیع معرض عنه است؛ چرا که اصحاب حکایات زیادی نقل کرده‌اند که اشخاص با امام زمان (ع) دیدار داشته‌اند.
  • پاسخ از اشکال بر سند: به نظر می‌رسد، این توقیع نه مرسل است چرا که شیخ صدوق در کمال الدین آن را با سند ذکر کرده است. و نه ضعیف؛ بلکه خبر واحد است که حجیت آن در اصول ثابت شده است و میتوان به آن اعتماد کرد. بزرگان ما نیز به آن، جامه عمل پوشانده‌اند. افزون بر این، تردید در توقیع، به معنای انکار یکی از کرامت‌های حضرت حجّت (ع) است؛ زیرا در این توقیع، خطاب به سمری بیان شده است: "تو، تا شش روز دیگر از دنیا می‌روی" و راوی گوید: روز ششم، وی از دنیا رفت. از این روی، شیخ حر عاملی در کتاب اثبات الهداه، این توقیع را در باب معجزه‌های حضرت می‌آورد[۱۵]
  • بعلاوه محدث نوری که این توقیع را اینگونه مورد هجمه قرار می‌دهد خود برای اثبات پایان یافتن غیبت صغرا و آغاز غیبت کبرا به این توقیع استناد می‌کند.
  • پاسخ اشکال سوم: اما اینکه گفته‌اند "راوی آن، شیخ طوسی، به توقیع عمل نکرده"، درست نیست؛ چرا که آنچه شیخ طوسی نقل کرده، به دوران غیبت صغرا مربوط می‌شود و توقیع، نفی ادعای دیدن در دوران غیبت کبرا را مورد نظر دارد و مدعی دیدار در این زمان را باید تکذیب کرد.
  • پاسخ اشکال چهارم: اینکه گفته‌اند: "از توقیع اعراض شده است" درست نیست؛ زیرا عالمان بزرگوار ما- که پس از شیخ صدوق، به نقل توقیع پرداخته‌اند- به آن، باور داشته و در سند و دلالت آن، تردیدی نکرده‌اند؛ از جمله: شیخ طوسی، در کتاب الغیبه، شیخ طبرسی، در اعلام الوری؛ اربلی در کشف الغمه و ابن طاووس در ربیع الشیعه. آنان با اینکه داستان‌های دیدار افراد را با حضرت نقل کرده‌اند، امّا در درستی توقیع تردیدی روا نداشته‌اند.

۴. قبول امکان، وقوع و ادعای ملاقات: گروهی از عالمان شیعه بر این باورند که در غیبت کبرا، به فراوانی با آن حضرت ملاقات صورت گرفته است. این دیدگاه در بین متأخران شهرت بیشتری پیدا کرده است. این گروه بر قبول امکان، وقوع و ادعای ملاقات با حضرت حجّت در غیبت کبرا فقط به داستان‌هایی که در این باره در دست است، استناد نموده‌اند. ایشان بر این باورند که در کتاب‌های بسیاری، داستان‌های گوناگونی نقل شده که سخن از ملاقات با حضرت مهدی به میان آمده است. به نظر می‌رسد، نخستین حکایت مربوط به ابن قولویه باشد "درباره نصب حجر الاسود در سال ۳۳۹ که توسط قرامطه، دزدیده شده بود". قطب الدین راوندی آن را در الخرائج و الجرائح نقل کرده است. "به فاصله بین حادثه و نقل آن دقت شود" بعدها سید بن طاووس به این کار اهتمام ورزید و داستان‌های گوناگونی در کتاب‌های خود نقل فرمود. رفته رفته این داستانها زیاد شد و برخی تحت تأثیر این داستان‌ها قرار گرفتند و روایات عدم امکان رؤیت را کنار گذاشتند و یا نادیده گرفتند و چنین پنداشتند که رؤیت حضرت حجّت در دوران غیبت کبرا، امری مسلم و خدشه‌ناپذیر است.

  • مهمترین دلیل ایشان این است که چگونه ممکن است همه این ادعاهای ملاقات، دروغ باشد؟ به نظر می‌رسد لازم است این ملاقات‌ها به چند دسته تقسیم شوند:
  1. بسیاری از ملاقات‌ها مربوط به زمان غیبت صغرا است که کسی در آنها تردید نکرده است[۱۶]
  2. برخی ملاقات‌ها اگرچه به بزرگان نسبت داده شده، اما سند معتبر و محکمی ندارد به گونه‌ای که از کتاب‌های ناشناخته و یا افراد ناشناس نقل شده‌اند[۱۷].
  3. بخش فراوانی از آنها، خوابهایی است که در آن شخص در عالم رؤیا به محضر آن حضرت مشرف شده است، و حال آنکه در اینجا تنها "مشاهده" مورد بحث است[۱۸]
  4. بسیاری از آنچه در باب ملاقات و تشرف آمده است شنیدن صدای امامبوده و نه مشاهده آن حضرت[۱۹]
  5. بسیاری از آنچه ادعا شده ملاقات صورت گرفته فقط حدس است. به اینگونه که شخص متوسل به ساحت مقدس ولی عصر (ع) شده آنگاه کسی نیاز او را برطرف ساخته و آن شخص چون متوسل به حضرت شده حدس زده که آن فرد حضرت بوده است.
  6. بسیاری از آنچه ذیل عنوان ملاقات و تشرف ذکر می‌شود کرامت‎هایی است که از سوی آن حضرت برای فرد صادر شده است و هیچگونه ملاقاتی در آن ذکر نشده است.
  7. بسیاری از آنچه با عنوان مشاهده در کتاب‌ها گفته شده از نظر محتوا و متن دارای اشکال و ایرادهای فراوانی است. بارزترین این نمونه، داستان جزیره خضرا است.
  8. برخی از آنها مکاشفه بوده نه مشاهده؛ آن هم از محل بحث توقیع خارج است.
  • بنابراین، اینکه گفته شده توقیع در برابر انبوه ملاقات‌ها تاب مقاومت ندارد به نظر می‌رسد صحیح نباشد. چرا که با خارج شدن دسته‌های بالا- اگر بپذیریم- تنها تعداد اندکی مشاهده باقی می‌ماند و آن هم با توقیع معارض خواهد بود.
  • دیدگاه برخی از مراجع تقلید و دانشمندان درباره ملاقات:
  • در پایان توجه خواننده محترم را به دیدگاه برخی از مراجع تقلید و دانشمندان بزرگ معاصر در این باره جلب می‌کنیم.
  • آیت اللّه مکارم شیرازی درباره ادعاهای رایج در جامعه می‌فرماید: "متأسفانه، یک عده سوء استفاده‌گر درباره این مسئله پیدا شده‌اند. همیشه مهمترین مسائل سازنده، مورد سوء استفاده‌ها قرار گرفته است. مسئله مهدویت هم همینطور است. افراد نادرست گناهکار آلوده تحت عنوان مسایل مربوط به مهدویت، گاهی افراد را اغفال می‌کنند و سوءاستفاده می‌کنند. در مجالس می‌آیند می‌گویند، چشمهایتان را ببندید که حضرت مهدی (ع) آمد و بوی حضرت مهدی (ع) را می‌شنویم و دیشب حضرت مهدی (ع) را دیدم و ...! اینگونه برخوردها، یا ناشی از فکر کوتاه است و یا توطئهای در کار است که می‌خواهند ابهت مسئله را بشکنند و خراب کنند! ما باید به هوش باشیم و جلوی این سوء استفاده‌ها را بگیریم! لباس روحانیت بسیار مقدّس است، ولی از همین لباس بسیار مقدّس، یک کسی ممکن است سوء استفاده بکند! ما باید مراقب باشیم! آنانی که ناآگاهند، باید بیدارشان کنیم و با آگاهان ایشان مبارزه نماییم. آنانی که خبر از نزدیک شدن ظهور میدهند، کارشان متزلزل کردن دلها است! هرکس هنگام ظهور را تعیین کند، به ما دستور داده شده که تکذیبش کنیم و او را آدم کذّاب و دروغگو بدانیم! هرکسی ادعای رؤیت کند، وظیفه‌مان این است که تکذیبش کنیم. مسایل مهدویت را نباید به سطح پایین، نازل دهیم. امام زمان (ع) به این کار راضی نیست! همیشه، گرفتار دوستان نادان و دشمنان دانا بودهایم! الان هم گرفتاریم. شما می‌بینید در مسایل عزاداری امام حسین (ع) هم گرفتار دشمنان دانا و دوستان نادان شده‌ایم! بنابراین، در هردو جبهه، باید کوشید. منتهی در این دو جبهه، دوستان نادان را بیشتر باید ارشاد کرد. حالا اگر یک جریان‌هایی باشد و یک حساب و کتابی، با آنان باید مبارزه کرد! در همه این مراحل، باید با منطق برخورد کرد. منطق ما، الحمد للّه، در مسئله ظهور حضرت مهدی (ع)، خیلی قوی است. در این باره، منطق عقل، آیه، روایت و اجماع وجود دارد.
  • آیا از جمله تکالیف شیعه در عصر غیبت، درخواست و تقاضای دیدار با امام است؟
  • آیت اللّه مکارم شیرازی: نه؛ ما، مأمور نیستیم ....
  • جزء تکالیف حتی به صورت مستحب هم نیست؟
  • آیت اللّه مکارم شیرازی: نه؛ ما مأمور نیستیم که اصرار به دیدن حضرت داشته باشیم. کسی ممکن است خدمت حضرت مشرّف بشود، امّا آنانی که مشرّف شدند، خبری نمی‌دهند براساس رواج همین تفکر غلط، خیلی‌ها می‌گویند: دعا کنید تا حضرت مهدی (ع) را ببینیم! باید گفت ان شاء اللّه می‌مانیم و ظهور حضرت را می‌بینیم" [۲۰]
  • حضرت آیت اللّه فاضل لنکرانی نیز در این باره می‌فرماید: "یکی از کارهای مهم زدودن خرافات؛ خصوصا خرافاتی است که در بین عوام مشهور است؛ مثلا پنج شب "چهارشنبه" به مسجد جمکران می‌آیند، اگر در شب ششم، به سیدی برخورد کنند، می‌گویند: قطعا این امام زمان است! گرفتاری ما در جامعه، از ناحیه دو گروه است: عده‌ای رسماً خودشان و دیگران را به طرف بی‌دینی سوق داده، همه چیز را انکار می‌کنند و یا زیر سؤال می‌برند. در مقابل گروه دیگر، گرفتار یک سری از امور خرافی شده‌اند؛ مثلا در تهران، کسی پیدا شد و ادعا کرد که با امام زمان (ع) ملاقات دارد. جمعیت زیادی هم به او گرایش پیدا کردند. همچنین ادعا کرده بود که شش ماه است، امام زمان (ع) از قم و مسجد جمکران قهر کرده و به آنان سر نمیزند! یکی از مسائلی که امروزه در جامعه به صورت غیر صحیح جلوه کرده، مسأله ملاقات و دیدار با امام زمان (ع) است. در این رابطه باید به نکاتی چند توجه داشت: ما معتقدیم که تمام نعمت‌هایی که به انسان داده می‌شود به وسیله آن وجود مقدس " سبب المتصل بین الارض و السماء‏‏‏" است. از طرفی زیارت و ملاقات با معصوم (ع) بسیار خوب و مستحبّ است، البته در صورتی که ممکن باشد. آنچه در ادعیه و زیارتنامه درباره زیارت آن حضرت آمد، بیانگر حالت شوق و اشتیاق به آن وجود مقدس است. نباید این مطلب را در جامعه گسترش دهیم که باید بیابان‌ها و کوه و دشت را طی کنیم تا آن حضرت را ببینیم. خود آن حضرت نیز فرموده‌اند: "هر کسی ادعای مشاهده نموده، بایستی او را تکذیب کنید" اصلا ما نیازی به این حرف‌ها نداریم؛ آنچه وظیفه ما و همه شیعیان و دوستداران آن حضرت است، اشاعه فرهنگ صحیح "مهدویت"، "مهدی زیستی" و "ترویج افکار ائمه (ع)» است[۲۱]
  • و سرانجام در جلسهای که در محضر استاد علامه آیت اللّه جوادی آملی بودیم ایشان پس از اشاره به برخی دیدگاه‌های افراطی درباره ملاقات با حضرت مهدی (ع) و تقبیح آن، امام را در نظام آفرینش بسان خورشید دانست که به راحتی نمی‌توان به او دست یافت. سپس فرمودند: "... خیلی از موارد است که انسان بیمار دارد، شفا پیدا می‌کند، یا گمشده‌اش پیدا می‌شود. اما آیا اینها به وسیله شخص حضرت است یا به‌وسیله اولیا و شاگردان فراوانی که زیر نظر حضرت هستند، هیچ برهانی بر مسئله نیست که مثلا آنکسی که شخص گمشده را به منزل میرساند، یا مشکل کسی را حل می‌کند، شخص حضرت باشد. اولیای فراوانی در خدمت و تحت تدبیر حضرت هستند. حضرت ممکن است به یکی از اینها دستور داده باشند و آن مشکل حل شود. در بعضی از موارد آن تمثلات نفسانی را انسان مشاهده می‌کند و خیال می‌کند واقعیت است. این بخش اول که مشهود است تمثلات نفسانی بوده، باید از واقعیت‌بینی جدا شود.
  • در بخش دوم که حقیقتاً کسی را می‌بیند و مشکل او حل می‌شود یا شفای مرضی بوده یا گمشدهای را به مقصد می‌رساند؛ در اینجا نیز هیچ برهانی ندارد که حضرت بود یا شاگردی از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراوانی دارد که تحت تدبیر آن حضرت مأموریت‌هایی را انجام می‌دهند.
  • بخش سوم، آن است که نظیر مرحوم بحر العلوم خدمت خود حضرت می‌رسد. این را هم بعضی منکر هستند، ولی این هیچ استبعادی ندارد، بلکه امکان هم دارد. اما در این بخش دو مسئله وجود دارد:
  1. فرد حق ندارد بگوید من خدمت حضرت رسیده‌ام؛
  2. ما حق نداریم قبول کنیم؛
  • به ما گفته‌اند که شما تکذیب کنید، یعنی نگویید او دروغ می‌گوید، بلکه اثر عملی بار نکنید، تکذیب، به معنای اینکه شما دروغ می‌گویید و حضرت غیر قابل دیدن است، نیست[۲۲]
  • کوته سخن اینکه: نه فقط ملاقات در دوران غیبت کبرا امکان دارد بلکه به طور قطع واقع هم شده، اما آنچه مورد قبول نیست ادعای ملاقات است. و خداوند آگاه‌تر است.
  • چند نکته مهمّ:
  1. در ارتباط با حضرت مهدی (ع)، در سال‌های اخیر کتاب‌هایی نوشته شده و رواج فوق العاده‌ای یافته که مشحون از حکایت‌ها و داستان‌ها و مطالبی است که برخی از آنها به یقین نادرست و برخاسته از تصورات و خیال‌بافی‌های نویسندگان آنهاست و در برخی، که شمه‌ای از حقیقت وجود دارد نیز بدان معنا نیست که آنکس که عنایتی کرده، لزوما حضرت مهدی (ع) بوده است. رواج اینگونه کتاب‌ها و حکایت‌ها، باعث شده که در برخی از مناطق کشور، شاهد حوادث و اتفاقات نابخردانه و عوام‌فریبانه و خرافی باشیم. البته از این رهگذر برخی به خواسته‌های نفسانی خود دست یافته افزون بر بهره‌های ناپایای دنیایی، به شهرت‌هایی نیز دست می‌یابند.
  2. پیامدهای ناگوار این کتاب‌ها و عقاید برگرفته از حکایت و خواب، جوّی را پدید می‌آورد که اهل تعقل و اندیشه را به عقاید شیعه بدبین می‌کند و زمینه انحراف‌های فکری را فراهم می‌آورد و در نتیجه، مخالفان تشیع، امکان رشد و گسترش می‌یابند و عقاید ناصواب عوام و عوام‌زدگان به نام تشیع ثبت و به دیگران انتقال می‌یابد و یک عقیده‌ای که در اصل آن، تمام فرقه‌های اسلامی توافق دارند، به گونه‌ای مطرح میشود که با اسلام واقعی فرسنگ‌ها فاصله دارد و میدان دفاع را بر اندیشوران اسلامی و درستاندیشان و مصلحان، تنگ می‌کند[۲۳]
  3. ردّ ادعای ملاقات، نه تنها ایجاد یأس و ناامیدی نخواهد کرد بلکه اگر گفته شود که لزوما ادعای ملاقات نشان دهنده ملاقات نیست بلکه افراد فراوانی بدون اینکه ادعایی داشته باشند به ملاقات آن حضرت نائل آمده‌اند، امیدبخشی بیشتری دارد. چرا که زیارت حضرت را برای همگان ممکن می‌داند؛ نه فقط افراد خاص.
  4. باید توجه داشت اگرچه ملاقات حضرت فضیلت بزرگی است اما آنچه مهمتر است شناخت و معرفت به آن بزرگوار و عمل به دستوراتی است که رضایت خداوند و آن حضرت را در پی دارد. فراموش نشود که کم نبودند کسانی که همواره در زمان پیامبر و امامان (ع) به دیدار آن بزرگواران نائل می‌شدند اما بهره معرفتی چندانی از آن ملاقات‌ها نمی‌بردند؛ گاهی هم مورد خشم و غضب ایشان واقع می‌شدند»

[۲۴].

پانویس

  1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۱۶؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵.
  2. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳.
  3. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷۹.
  4. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۳۳، ح ح ۱.
  5. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۸۱.
  6. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۷۰.
  7. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵.
  8. سید بن طاووس رحمه اللّه، اقبال الاعمال، ص ۲۹۸.
  9. " إِنَّ فِي الْقَائِمِ شَبَهٌ‏ مِنْ يُوسُف‏(ع) فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ‏ الْأُمَّةُ أَنْ‏ يَكُونَ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ يَفْعَلُ‏ بِحُجَّتِهِ‏ مَا فَعَلَ‏ بِيُوسُفَ‏ أَنْ يَكُونَ يَسِيرُ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأُ بُسُطَهُمْ وَ هُمْ لَا يَعْرِفُونَهُ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُعَرِّفَهُمْ بِنَفْسِهِ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ ‏‏"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳.
  10. " وَ اللَّهِ‏ إِنَ‏ صَاحِبَ‏ هَذَا الْأَمْرِ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ‏ كُلَ‏ سَنَةٍ يَرَى‏ النَّاسَ‏ وَ يَعْرِفُهُمْ‏ وَ يَرَوْنَهُ‏ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.
  11. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۱۶، ح ۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۱۱۲۸؛ طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۴۷۸؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۵۳۸؛ علی بن عبد الکریم نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة، ص ۱۳۰.
  12. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۱۶.
  13. محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۴۸۴.
  14. ر. ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص ۴۰۰.
  15. محمّد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۶۹۳.
  16. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱- ۹.
  17. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۲۰۸- ۲۰۳.
  18. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۲۲۷- ۲۲۱.
  19. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۲۳۸.
  20. آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی در دیدار با دانش پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، فصلنامه انتظار، ج ۱۱، ص ۲۹- ۳۰.
  21. آیت اللّه فاضل لنکرانی در دیدار با دانش پژوهان مرکز تخصصی مهدویت، پیشین، ج ۳، ص ۲۷.
  22. نشست مقدماتی ششمین گفتمان مهدویت، قم، شعبان المعظم ۱۴۲۵.
  23. ر. ک: جمعی از نویسندگان، چشمبهراه مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، صص ۳۵- ۳۴.
  24. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۹۹- ۲۱۲.