ذوالاید در فقه سیاسی
مقدمه
ید: نعمت، قوّت، قدرت، ملک، سلطان =سلطه، طاعت و جماعت[۲].
﴿اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ﴾[۳].
در این آیه شریفه حضرت داود (ع) ﴿ذَا الْأَيْدِ﴾ لقب گرفته است که خداوند آن حضرت را از لحاظ بدنی، معنوی و حکومتی، قدرتمند خوانده است. در مورد اوصاف حضرت داود (ع) و اقتدار سیاسی او آیات چندی در قرآن کریم آمده است: ﴿وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ﴾[۴].[۵].
از این اصطلاح در فقه سیاسی شیعه استفادههای بسیاری شده است، بهویژه در بحث "ولایت فقیه". ذوالید یا مبسوطالید از شرایط فقیه حاکم مطرح شده است.[۶]
منابع
پانویس
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۹۰.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۴۵۴.
- ↑ «بر آنچه میگویند، شکیبا باش و از بنده ما داود توانمند یاد کن که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۱۷.
- ↑ «و فرمانروایی او را استوار کردیم» سوره ص، آیه ۲۰.
- ↑ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲۳، ص۱۸۳-۱۸۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۹۴.