زیدالخیل
مقدمه
ابومُکْنِف زید بن مهلهل از قبیله طی و از طایفه بنینبهان[۱] بود. او را نابلی،[۲] رضائی[۳] و نبهانی[۴] هم گفتهاند که نشاندهنده تیره و طایفه او در طی است. زید به سبب داشتن اسبان فراوان یا ارزشمند به زید الخیل (زید اسب) شهرت یافته بود.[۵] قبیله طی از قبایل بسیار بزرگ شمال شبه جزیره به شمار میآمد که طوایفی متعدد داشت و سرزمین آنها را با کوه سلمی و اجا میشناسند.[۶]
زید در رأس هیئت ۱۵ نفره قبیله طی با افرادی از دیگر قبایل خدمت رسول خدا (ص) رسیدند و آن حضرت از دیدن زید شادمان شد و او را ستود [۷] و اسلام را بر آنان عرضه کرد و پس از اسلام آوردنشان [۸] به هریک از آنان ۵ اوقیه [۹] نقره داد؛ اما به زید ۵ / ۱۲ اوقیه داد و زید را برخلاف دیگران، فراتر از آنچه از او شنیده بود دانست.[۱۰] همین جا بود که رسول خدا (ص) وی را "زیدالخیر" خواند. رسولخدا (ص) زمینهایی در سرزمین طی را به او داد [۱۱]. پیامبر همچنین خاکه طلایی را که امام علی (ع) برایشان فرستاده بود، میان ۴ نفر از سران و بزرگان منطقه نجد از جمله زیدالخیل قسمت کرد[۱۲] که این کار ناخشنودی سران قریش را در پی داشت. احتمالاً پس از حمله امام علی و همراهانش در سال نهم هجری به سرزمین طی و نابود کردن بت آنها، این هیئت در سال دهم هجری که امام علی به یمن اعزام شده بود،[۱۳] خدمت پیامبر رسیدهاند،[۱۴] هرچند برخی آن را در سال نهم هجری دانستهاند.[۱۵]
زید پس از این ملاقات به سرزمین خود بازگشت و پس از اقامت سه روزه در "فَرْده" درگذشت. همسر وی احکام رسول خدا (ص) برای زید را پاره کرد.[۱۶] قبیضة بن اسود یک سال برای او نوحهسرایی کرد. سپس مرکب و اثاثیهاش را بازگرداند. بنا به گزارش دیگری همسر مشرک وی چون دید زید همراه مرکب و اثاثیهاش نیست آن را آتش زد و نامه رسول خدا (ص) نیز در آتش سوخت و چون حضرت از آن باخبر شد طایفهاش بنینبهان را نفرین کرد.[۱۷] بنابر نقلی در زمان خروج او از مدینه، وبا شیوع یافته [۱۸] و رسول خدا (ص) وفات او را پیشبینی کرده بود.[۱۹] البته برخی از شرکت زید در جنگهای ارتداد سخن گفته و او را فرمانده جناح راست سپاه خالد بن ولید دانستهاند.[۲۰] شاید از اینرو احتمال درگذشت او را در پایان خلافت عمر نیز آوردهاند.[۲۱] بنابر روایتی هنگام رحلت رسول خدا (ص) زید عامل آن حضرت بر نیمی از قلمرو قبیله طی بود.[۲۲]
پسران وی، مکنف و حریث از صحابه بودند و در جنگهای ارتداد شرکت کردند.[۲۳]زید دارای قامتی بلند و چهرهای بسیار زیبا بود؛[۲۴] به گونهای که هرگاه وارد مکه میشد از ترس زنان عمامه بر سر میگذاشت[۲۵] و هرگاه بر اسب مینشست پاهایش بر زمین کشیده میشد.[۲۶] او را شاعری کمگو، سخنگو، بخشنده، شجاع و بلندآوازه [۲۷] وصف کردهاند. اشعار و اخبارش هم ثبت شدهاند[۲۸].[۲۹]
زیدالخیل در شأن نزول
- بنا به روایت ابوسعید خدری پس از تقسیم خاکه طلاهای ارسالی امام علی از یمن میان افرادی از جمله زیدالخیل، بزرگان قریش ناراحت شدند و از خود پرسیدند که چرا آن را میان بزرگان منطقه نجد قسمت میکند. پیامبر این اقدام را برای جلب دلهای سران نجد دانست. مفسران براساس همین گزارش، وی را از مصادیق آیه ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۳۰] دانستهاند[۳۱] که در آن به اختصاص یافتن صدقات به اموری مانند تألیف قلوب اشاره شده و آیه آن را امری واجب و بر اساس علم و حکمت الهی دانسته است.
- بنا به گزارش سعید بن جبیر، زید شکار با حیوانات شکاری را امری رایج در قبیله خود دانست و از پیامبر حکم شکارهایی را پرسید که پیش از ذبح شدن به وسیله سگهای شکاری یا پرندگان شکاری کشته میشوند که در پاسخ او آیه ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[۳۲] نازل شد.[۳۳] در این آیه صید حیوانات شکاری حلال دانسته و از مؤمنان خواسته شده هنگام فرستادن حیوان به شکار، نام خدا را ببرند و از نافرمانی خدا بپرهیزند.[۳۴]
جستارهای وابسته
- بنی مالک (قبیله)
- طی (قبیله)
- حریث بن زید طائی (فرزند)
- مکنف بن زید طائی (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ نسب معد، ج ۱، ص ۲۵۷ - ۲۵۸؛ النسب، ص ۳۳۲؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۴۳.
- ↑ الانساب، ج ۱۳، ص ۳.
- ↑ اللباب، ج ۲، ص ۳۰.
- ↑ اسد الغابه، ج ۲، ص ۱۴۹.
- ↑ اسدالغابه، ج ۲، ص ۱۴۹؛ عمدة القاری، ج ۱۸، ص؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۲۵۶.
- ↑ معجم قبائل العرب، ج ۲، ص ۶۸۸؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۹۵.
- ↑ الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۴۸.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۷۷؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۴۳.
- ↑ هر اوقیه ۷ یا ۱۰ مثقال است.
- ↑ الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۵۰؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۴۳؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۱۴۵.
- ↑ الطبقات، ج ۱، ص ۲۴۳؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۱۴۵؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۳۳۷.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۹۲؛ معرفة الصحابه، ج ۲، ص ۳۶؛ دلائل النبوه، ج ۶، ص ۴۲۶.
- ↑ المغازی، ج ۳، ص ۱۰۷۹.
- ↑ السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۵۷۷؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۶۳.
- ↑ الاستیعاب، ج ۲، ص ۵۵۹.
- ↑ الطبقات، ج ۱، ص ۲۴۳؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۷۸.
- ↑ الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۵۲.
- ↑ المغازی، ص ۳۳۳.
- ↑ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۷۷؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۱۴۵؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۳۳۷.
- ↑ الفتوح، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ الاستیعاب، ج ۲، ص ۵۵۹؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۱۴۹.
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۱۶۴.
- ↑ الاستیعاب، ج ۲، ص ۵۵۹.
- ↑ الاغانی، ج ۱۷، ص ۱۶۰؛ الاصابه، ج ۲، ص ۵۱۵.
- ↑ المحبر، ص ۲۳۲؛ انساب الاشراف، ج ۱۲، ص ۱۵۳ - ۱۵۴.
- ↑ المحبر، ص ۲۳۳.
- ↑ الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۴۸؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۲۵۶ - ۲۵۷.
- ↑ نک: الاغانی، ج ۱۷، ص ۲۴۷، ۲۷۲.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «زیدالخیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴.
- ↑ «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۱۴۷؛ البحر المحیط، ج ۵، ص ۴۴۴.
- ↑ «از تو میپرسند که چه بر آنها حلال است؟ بگو (همه) چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و (نیز) آنچه با جانوران شکاری دستآموز به دست میآورید- که از آنچه خداوند به شما آموخته است به آنها میآموزید- پس، از آنچه (این جانوران شکاری) برای شما (گرفته و) نگه داشتهاند بخورید و (هنگام فرستادن حیوان شکاری یا هنگام ذبح) نام خداوند را بر آنها یاد کنید و از خداوند پروا کنید که خداوند حسابرسی سریع است» سوره مائده، آیه ۴.
- ↑ اسباب النزول، ص ۱۰۹؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۴۸؛ روض الجنان، ج ۶، ص ۲۵۹.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «زیدالخیل»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴.