سریه حمزة بن عبدالمطلب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

سریه چیست؟

حمزة بن عبدالمطلب کیست؟

تاریخچه این سریه

نخستین سریه‌ای که در اسلام بعد از هجرت حضرت به مدینه روی داد، سریه "حمزة بن عبدالمطلب" در ماه رمضان و آغاز هفتمین ماه هجرت پیامبر (ص) بوده است[۱].

حمزة بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، عموی فرستاده خاتم (ص) و برادر رضاعی ایشان، از کسانی است که پیش از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه، مسلمان شد و اسلام او باعث عزت پیامبر (ص) و مسلمانان شد، نخستین پرچمی را که رسول اکرم (ص) پس از ورود به مدینه برافراشت به حمزة بن عبدالمطلب سپرد و این، نخستین سپاهی بود که در اسلام تشکیل شد[۲].

حمزة بن عبدالمطلب به دستور حضرت در ماه رمضان و آغاز هفتمین ماه هجرت، همراه سی سوار از مهاجران[۳] و به نقلی نیمی مهاجر و نیمی از انصار به این سریه روانه شدند[۴]. از جمله مهاجران می‌توان ابوعبیدة بن جراح، ابوحذیفة بن عتبة بن ربیعه، سالم مولی ابی‌حذیفه، عامر بن ربیعه، عمرو بن سراقه، زید بن حارثه، کنّاز بن حصین و پسرش مرثد، انسه، بنده رسول خدا (ص) و از انصار: ابیّ بن کعب، عمارة بن حزم، عبادة بن صامت، عبید بن اوس، اوس بن خولی، ابودجانه، منذر بن عمرو، رافع بن مالک، عبدالله بن عمرو بن حرام و قطبة بن عامر بن حدیده را نام برد[۵].

این گروه با پرچمی که پیامبر (ص) پس از ورود به مدینه، آن را برافراشته و به دست حمزة بن عبدالمطلب سپرده بود، به سیف البحر روانه شدند[۶]. هدف آنها تعرّض به کاروانی از قریش بود که از شام بر می‌گشت و آهنگ مکه داشت.

ابوجهل همراه سیصد سوار از اهالی مکه در آن کاروان بود و ریاست این کاروان را نیز بر عهده داشت. این دو گروه به یکدیگر برخوردند و برای جنگ، صف‌آرایی کردند؛ ولی مجدی بن عمرو که با هر دو گروه هم‌پیمان بود، آن قدر میان هر دو طرف رفت و آمد کرد تا هر دو گروه را از جنگ منصرف کرد[۷].

حمزة بن عبدالمطلب با یاران خود به مدینه برگشت و ابوجهل با یاران و کاروان خود به مکه روانه شد و میان آنها درگیری به وجود نیامد. وقتی حمزة بن عبدالمطلب به مدینه آمد به پیامبر (ص) گزارش داد که مجدی بن عمرو واسطه میان دو گروه شده است و مسلمانان از او انصاف و مروت دیده‌اند و چون گروهی از خویشان مجدی بن عمرو به حضور پیامبر (ص) رسیدند، به ایشان نیکی فرمود و بر آنها جامه پوشاند و چون صحبت از مجدی بن عمرو به میان آمد، فرمود: "نمی‌دانستم که چنین نیک‌نفس و فرخنده کردار است" و یا فرمود: "نمی‌دانستم چنین کارآمد باشد"[۸][۹].

منابع

پانویس

  1. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۹.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۹۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۷۱؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۵، ص۵۶.
  3. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۹۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۲۴؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۵، ص۵۶.
  4. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۹.
  5. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۹.
  6. (از نواحی "عیص" و کرانه‌های بحر احمر)؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۹۵؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۵، ص۵۵-۵۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۲۳.
  7. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۹۵؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۹.
  8. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۹.
  9. فتاح زاده، رحمان، سریه حمزه بن عبدالمطلب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۶.