سلام در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اهمیت سلام

در قرآن کریم از سلام به عنوان تحیت بهشتیان نام برده شده: ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۱] و بدان امر شده است: ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۲]، چنان که در روایات، از سنت‌های رسول خدا (ص) و از مستحبات مؤکد شمرده شده است. ابتدا به سلام و مقدم داشتن آن بر هر سخنی، سلام کردن به کودکان و افشای سلام؛ یعنی سلام کردن به هر کس که انسان با او برخورد می‏‌کند، مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است[۳].

حکم سلام

پیشی گرفتن در سلام به مسلمانان، مستحب مؤکّد و ترک آن مکروه است[۴]، مگر نمازگزار که ابتدا به سلام برای او جایز نیست[۵]. برخی، سلام کردن به نمازگزار را مکروه دانسته‌‏اند[۶]. در مقابل، برخی تفاوتی میان نمازگزار و غیر نمازگزار نگذاشته، سلام کردن را مطلقا، حتی به نمازگزار، مستحب دانسته‌‏اند[۷]؛ بلکه عدم کراهت سلام کردن به نمازگزار به مشهور نسبت داده شده است[۸].

به تصریح برخی، سلام کردن به کافر جز هنگام ضرورت جایز نیست[۹].

سلام کردن زن به مرد نامحرم و عکس آن، در صورتی که بیم فتنه و افتادن در گناه نباشد جایز است[۱۰]. قول به حرمت سلام کردن زن به مرد نامحرم به مفهوم کلمات بسیاری از فقها نسبت داده شده است[۱۱]. البته برخی به کراهت سلام کردن مرد بر زن جوان نامحرم تصریح کرده‏‌اند[۱۲].

سلام کردن، مستحب کفایی است و در جایی که جمعی وارد بر کسی می‌‏شوند با سلام کردن یکی از آنان، استحباب آن از دیگران ساقط می‏‌گردد[۱۳]؛ لکن برخی در فرض یاد شده قائل به بقای اصل استحباب برای دیگران شده و گفته‏‌اند: تنها مؤکد بودن آن برداشته می‏‌شود[۱۴].

صیغه سلام

معروف میان فقها تحقق ابتدا به سلام با هر یک از چهار صیغه: «سلامٌ علیک»، «السّلامُ علیک، سلامٌ علیکم» و «السّلام علیکم» است[۱۵]؛ لکن در اینکه سلام تنها با چهار ترکیب یاد شده (با تقدم کلمه سلام بر ظرف) تحقق می‌‏یابد یا نه، اختلاف است. برخی، تنها چهار ترکیب بالا را تحقق بخش سلام دانسته و سلام کردن به دیگر ترکیب‌ها همچون «علیک» و «علیکم السلام» (با تقدم ظرف بر سلام) را صحیح ندانسته‏‌اند؛ در نتیجه جواب آن واجب نخواهد بود[۱۶]. برخی دیگر صیغه‌‏های سلام را «سلام علیک»، «سلام علیکم»، «السّلام علیکم»، و «علیکم السّلام» دانسته‏‌اند[۱۷].

در مقابل، برخی گفته‏‌اند: سلام کردن به آنچه عنوان تحیت و سلام بر آن صادق است، تحقق می‏‌یابد؛ خواه با ترکیب «سلام علیکم» باشد یا «علیکم السّلام» و یا «سلام» به تنهایی؛ در نتیجه با هر صیغه‏‌ای ادا شود، پاسخ آن واجب خواهد بود[۱۸].

پاسخ سلام

سلام کردن مستحب، بلکه افضل از پاسخ آن است، لکن پاسخ آن حتی بر نمازگزار واجب است[۱۹]. البته وجوب آن کفایی است و با پاسخ دادن فردی از میان جمع، از دیگران ساقط می‏‌شود[۲۰].

پاسخ سلام واجب فوری است[۲۱]؛ بدین معنا که سلام شونده باید در پاسخ دادن شتاب کند؛ در حدّی که عرف او را تارک آن نداند. بنابر این، پاسخگویی پس از اتمام کلمه یا کلام در صورتی که سلام در اثنای آن صورت گرفته باشد، ضرری به فوری بودن نمی‌‏رساند[۲۲].

بنابر قول مشهور، پاسخ سلام باید به گونه‌‏ای باشد که سلام کننده آن را بشنود[۲۳]؛ لکن برخی در وجوب آن تردید کرده‌‏اند[۲۴]؛ بلکه بعضی در حال نماز، پاسخ آهسته را نیز جایز دانسته‌‏اند[۲۵].

پاسخ سلام کودک ممیّز نیز واجب است؛ لکن در صورتی که سلام بر جمع باشد، در جواز اکتفا به پاسخ وی، اختلاف است[۲۶]. برخی، پاسخ دادن به سلام کودک ممیّز را واجب ندانسته‌‏اند[۲۷]. در اینکه پاسخ سلام کافر واجب است یا نه اختلاف است[۲۸].

بنابر قول به حرمت سلام کردن زن بر مرد نامحرم و عکس آن، آیا در صورت سلام کردن، پاسخ آن واجب است یا نه مسئله اختلافی است[۲۹].

پاسخ به سلام کتبی (نامه) واجب نیست؛ هرچند مستحب است[۳۰]؛ لکن بنابر قول به وجوب جواب نامه، پاسخگویی به سلام مندرج در آن نیز واجب خواهد بود[۳۱].

پاسخگویی به سلام با واسطه واجب نیست؛ هرچند استحباب دارد و مستحب است پاسخ دهنده خطاب به واسطه بگوید: "علیک"[۳۲] برخی، در این فرض نیز رد سلام را واجب دانسته‏‌اند[۳۳].

پاسخ دادن به سلام غلط نیز واجب است، مگر آنکه غلط به حدّی فاحش باشد که عنوان سلام و تحیت بر آن صدق نکند[۳۴].

چگونگی پاسخ

پاسخ به سلام در غیر حال نماز با لفظ «علیکم» یا «علیک السّلام» تحقق می‌‏یابد؛ لکن در اینکه منحصر به کیفیت یاد شده است یا به دیگر صیغه‌‏ها نیز، همچون «سلام علیکم» محقق می‏‌شود، اختلاف است[۳۵].

بنابر قول مشهور، در جواب سلام کافر «علیک» گفته می‏‌شود[۳۶]؛ لکن در وجوب اکتفا به آن و عدم ضمیمه «سلام» یا جواز پاسخ به غیر آن، اختلاف است[۳۷].

در پاسخ سلام در حال نماز بنابر قول مشهور، مماثلت آن با سلام شرط است. بنابر این، اگر کسی با صیغه «سلام علیکم» بر نمازگزار سلام کند، بر او واجب است در پاسخ «سلام علیکم» بگوید و پاسخ دادن به صیغه دیگر جایز نیست[۳۸]. برخی، مماثلت را واجب ندانسته و گفتن «علیکم السّلام» در پاسخ «سلام علیکم» را در حال نماز نیز جایز دانسته‏اند[۳۹].

چنانچه کسی با صیغه «علیکم السّلام» به نمازگزار سلام کند، آیا پاسخگویی به آن بر او جایز است و در صورت جواز آیا باید جواب همانند سلام باشد یا با صیغه «سلام علیکم»؟ مسئله اختلافی است[۴۰].

آیا نماز گزار می‏‌تواند جواب سلام را نیکوتر از سلام بدهد، مانند آنکه در پاسخ «سلام علیکم» بگوید «سلام علیکم و رحمة اللّه‏»؟ اختلاف است[۴۱]. هرگاه یکی از نمازگزاران سلام را پاسخ دهد، آیا پاسخگویی بر دیگران نیز جایز بلکه مستحب است، یا نه؟ مسئله اختلافی است[۴۲]. هرگاه نماز گزار پاسخ سلام را ندهد و نماز را ادامه دهد، آیا نمازش باطل می‏‌گردد؟ مسئله اختلافی است[۴۳].

سلام بر خود و اهل مجلس

مستحب است انسان وقتی وارد خانه‏ای می‏‌شود که کسی در آن نیست، برخود این گونه سلام کند: "السّلامُ عَلَیْنا مِنْ عِنْدِ رَبِّنا"[۴۴] همچنین سلام کردن به حاضران در مجلس هنگام برخاستن از آن و خداحافظی از آنان مستحب است[۴۵]؛ لکن در استحباب یا وجوب پاسخ به آن اختلاف است[۴۶].

آداب سلام

پاسخ دادن سلام به نیکوتر از آن در غیر نماز، مستحب و مورد تأکید قرآن کریم است: ﴿وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا[۴۷] نیکویی با گفتن «علیکم السّلام و رحمة اللّه‏ و برکاته» در پاسخ «سلام علیکم» تحقق می‏‌یابد[۴۸].

آغاز کردن به سلام برای اینان مستحب است

سواره به پیاده؛ ایستاده به نشسته؛ جمع اندک به جمع انبوه و کوچک‏تر به بزرگ‏تر[۴۹]. چنان که هنگام سلام کردن فشردن دست غیر مسافر و در آغوش گرفتن مسافر مستحب است[۵۰].[۵۱]

منابع

پانویس

  1. «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.
  2. «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانه‌های خویش بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عموهایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا آن خانه‌ای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانه‌ای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‌دارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
  3. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۵ ـ ۶۳.
  4. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۵۷.
  5. العروة الوثقی، ج۳، ص۱۵.
  6. مستند الشیعة، ج۷، ص۶۶ ـ ۶۷؛ العروة الوثقی، ج۳، ص۲۴.
  7. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۹ ـ ۹۰.
  8. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۲۲.
  9. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۴ ـ ۸۵؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۷۴.
  10. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۳؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳؛ العروة الوثقی، ج۳، ص۲۵.
  11. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۲۰.
  12. غنائم الأیام، ج۳، ص۲۳۷.
  13. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۲۰؛ الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۵.
  14. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۶.
  15. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۳.
  16. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۲.
  17. کتاب السرائر، ج۱، ص۲۳۶.
  18. مختلف الشیعة، ج۲، ص۲۰۴؛ جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۴.
  19. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۶۷.
  20. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۶.
  21. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۹؛ جواهرالکلام، ج۱۱، ص۱۱۱.
  22. ذخیرة المعاد، ص۳۶۷؛ الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۱.
  23. ذخیرة المعاد، ص۳۶۶؛ جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۸.
  24. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۱۹ ـ ۱۲۰.
  25. المعتبر، ج۲، ص۲۶۴.
  26. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۵ ـ ۷۶؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۷۱؛ جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۷.
  27. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۷ ـ ۹۶۸.
  28. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۴.
  29. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۲؛ جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۱۷ ـ ۱۱۸.
  30. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۱۰ ـ ۱۱۱.
  31. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۲؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳.
  32. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۸۲.
  33. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۳.
  34. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۷؛ العروة الوثقی، ج۳، ص۱۹.
  35. الحدائق الناضرة، ج۹، ص۷۰ ـ ۷۱؛ مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳ ـ ۹۷۴؛ جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵.
  36. مستند الشیعة، ج۷، ص۷۴.
  37. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۷۳؛ مستمسک العروة، ج۶، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰.
  38. جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۱.
  39. کتاب السرائر، ج۱، ص۲۳۶؛ مختلف الشیعة، ج۲، ص۲۰۳؛ مستند الشیعة، ج۷، ص۶۸.
  40. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۳ ـ ۹۶۴؛ مستمسک العروة، ج۶، ص۵۵۷ ـ ۵۵۸؛ مستند العروة (الصلاة)، ج۴/، ص۴۸۷ ـ ۴۸۹؛ مهذب الأحکام، ج۷، ص۱۸۹ ـ ۱۹۰.
  41. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۴؛ جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۳.
  42. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۶ ـ ۹۶۷؛ جواهر الکلام، ج۱۱، ص۱۰۸.
  43. مفتاح الکرامة، ج۴، ص۹۶۹ ـ ۹۷۱.
  44. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۸۰ ـ ۸۱.
  45. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۸۳.
  46. تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۲۳؛ بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۷۶؛ غنائم الأیام، ج۳، ص۲۳۶؛ صراط النجاة، ج۳، ص۲۹۱.
  47. «و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بی‌گمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه ۸۶.
  48. تحریر الوسیلة، ج۱، ص۱۸۷.
  49. العروة الوثقی، ج۳، ص۲۶.
  50. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۷۳.
  51. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص ۵۱۴-۵۱۷.