سیره عملی پیامبر خاتم در عدم انظلام چه بوده است؟ (پرسش)
سیره عملی پیامبر خاتم در عدم انظلام چه بوده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ سیره اجتماعی معصومان |
مدخل اصلی | عدم ظلمپذیری در معارف و سیره نبوی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
سیره عملی پیامبر خاتم در عدم انظلام چه بوده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث سیره اجتماعی معصومان است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره اجتماعی معصومان مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر مصطفی دلشاد تهرانی در کتاب «سیره نبوی» در اینباره گفته است:
«اصل بر پیروی از حق و عدل است و آنجا که بیعدالتی و باطل ظهور میکند، اصل بر ایستادگی و مقاومت و مقابله است؛ و اگر جز این باشد انظلام چهره میگشاید. و هر جا انظلام رخ نماید روابط انسانی و سلامت اجتماعی رخت برمیکشد؛ و از این روست که در سیره نبوی جایی برای انظلام نیست و هرگاه زمامدارانی خودکامه و پیشوایانی ستمگر به خودکامگی و ستمگری بپردازند، آنجا که جای قیام است، توصیه به قیام شده است، و آنجا که اوضاع مساعد قیام نیست، توصیه به تلاش برای دگرگون کردن اوضاع شده است؛ و به طور کلی هیچگاه تکلیف مسئولیت اجتماعی و مداخله سیاسی و مبارزه با ظلم ساقط نمیشود، زیرا در سیره نبوی زندگی در سایه انظلام، تیره روزی این جهانی و آن جهانی شمرده شده است. ابن مسعود از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده است که فرمود: «سَتَکُونُ عَلَیْکُمْ أَئِمَةٌ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ أَضَلُّوکُمْ، وَ إِنْ عَصَیْتُمُوهُمْ قَتَلُوکُمْ. [قَالُوا: فَکَیْفَ نَصْنَعُ یَا رَسُولَ الله؟ قَالَ:] کُونُوا کَأَصْحَابِ عِیسَی نُصِبُوا عَلَی الْخَشَبِ وَ نُشُرُوا بِالْمَنَاشِیِرِ. مَوْتٌ فِي طَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ حَیَاةٍ فِي مَعْصِیَةٍ»[۱].
آموزههای نبوی در این جهت است که مردمان پذیرای خودکامگی و ستمگری نشوند و با آزادگی و ارجمندی زندگی کنند. همین آموزه نبوی در سخن علی (ع) آمده است. ابوعطا از امیرمؤمنان نقل کرده است که فرمود: «کَیْفَ أَنْتُمْ وَ زَمَانٌ قَدْ أَظَلَّکُمْ، تَعَطَّلَ فِیهِ الْحُدُودُ وَ یَتَّخِذُ الْمَالُ فِیهِ دُوَلَاً، وَ یُعَادَی أَوْلِیَاءُ الله، وَ یُوَالَی فِیهِ أَعْداءُ اللهِ. [قُلْنَا: فَإِنْ أَدْرَکْنَا ذلِکَ الزَّمَانُ فَکَیْفَ نَصْنَعُ؟ قَالَ:] کُونُوا کَأَصْحَابِ عِیسَی (ع) نُشِرُوا بِالْمَنَاشِرِ وَ صُلِبُوا عَلَی الْخَشَبِ. مَوْتٌ فِی طَاعَةَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَیْرٌ مِنْ حَیَاةٍ فِی مَعْصِیَةِ اللهِ»[۲].
بر اساس همین جهتگیری ضد ستمپذیری است که رسول خدا (ص) والاترین جهاد در راه خدا را مبارزه با زمامداران ستمگر معرفی کرده و فرموده است: «أَفْضَلُ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ [حَقٍّ] عِنْدَ سُلْطَانٍ [أَمِیرٍ] جَائِرٍ»[۳].
همچنین از ابو اُمامه[۴] نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) در حال رمی جمرات بود که از وی سؤال شد: ای رسول خدا، محبوبترین جهاد نزد خدا چیست؟ فرمود: «كَلِمَةُ حَقٍّ تُقَالُ لِإِمَامٍ جَائِرٍ»[۵].
پیشوایان معصوم ایستادن در برابر خودکامگان و ستمگران و عدالت خواهی و حقطلبی را گرانقدرترین عمل اجتماعی معرفی کردهاند، چنان که امیر بیان، علی (ع) دراینباره فرموده است: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ»[۶].
پیشوایان دین ایستادگی در برابر خودکامگان و ستمگران و عدالتخواهی و حقطلبی از آنان را اینگونه ارج نهاده و عدالت خواهان و حق طلبان را بر بلندای ارزشهای انسانی معرفی کردهاند. از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود: «سَيَكُونُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةٌ يَمْلِكُونَ أَرْزَاقَكُمْ يُحَدِّثُونَكُمْ فَيَكْذِبُونَ وَيَعْمَلُونَ وَيُسِيؤُونَ الْعَمَلَ، لَا يَرْضَوْنَ مِنْكُمْ حَتَّى تُحَسِّنُوا قَبِيحَهُمْ وَتُصَدِّقُوا كَذِبَهُمْ، فَأَعْطُوهُمُ الْحَقَّ مَا رَضُوا بِهِ فَإِذَا تَجَاوَزُوا فَمَنْ قُتِلَ عَلَى ذَلِكَ فَهُوَ شَهِيدٌ»[۷].
و نیز رسول خدا (ص) فرمود: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يُظْلَمُ مَظْلَمَةً، فَيُقَاتِلُ فَيُقْتَلُ، إِلَّا قُتِلَ شَهِيدًا»[۸]. هیچ مسلمانی نیست که ستمی بر او رفته باشد و برای رفع آن بجنگد تا کشته شود مگر این که شهید کشته شده است.
بر اساس همین جهتگیریها بوده است که پیشوایان حق، هرگز پرچم مبارزه با خودکامگان و ستمگران را در قالب و شکل مناسب هر دوره، زمین نگذاشتند. شیعه و بیشتر معتزله قائلند به این که اگر راههای اصلاح بسته شده باشد و با روشهای مسالمتآمیز نشود امور را درست کرد، باید با زمامداران خودکامه و حاکمان ستمگر به مقابله پرداخت. سکوت بر ستمگری و بیدادورزی جایز نیست و مقابله با آن از اشکال مهم جهاد در راه خداست[۹].»[۱۰]
منبعشناسی جامع سیره اجتماعی معصومان
پانویس
- ↑ «در آینده پیشوایانی بر شما حاکم خواهند شد که اگر اطاعتشان کنید، گمراهتان کنند، و اگر سرپیچیشان کنید، کشتارتان کنند. [گفتند: ای رسول خدا در چنین اوضاعی چه کنیم؟ فرمود:] چون اصحاب عیسی باشید که بر دار شدند و به صلیب کشیده شدند و با اره تکه تکه شدند [و از اعتقادات خود دست برنداشتند]. مرگ در اطاعت [خدا] بهتر از زندگی در نافرمانی اوست». کنزالعمال، ج۱، ص۲۱۶؛ قریب به همین: المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۹۰؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۲۸.
- ↑ «چگونهاید با زمانه تاریکی که در آن حدود [خدا] تعطیل شود و مال [مردم] به یغما رود. دوستان خدا دشمن و دشمنان خدا دوست شمرده شوند. [گفتیم: اگر با چنین اوضاع و زمانهای روبهرو شویم چه باید بکنیم؟ فرمود:] چون اصحاب عیسی (ع) باشید که با اره تکه تکه شدند و بر دار کشیده شدند [و دست از اعتقادات خود برنداشتند] که مرگ در اطاعت خدا، از زندگی در نافرمانی او بهتر است». أبوعبدالله محمد بن سلامة القضاعی، دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم من کلام أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه، مطبعة السعادة، مصر، ۱۳۳۲ ق. ص۱۱۳-۱۱۴؛ نهج السعادة، ج۲، ص۶۳۹.
- ↑ «برترین جهاد سخن دادگرانه (حق) است که در برابر حاکمی (زمامداری) ستمگر گویند». مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹؛ أبوعیسی محمد بن عیسی بن سورة الترمذی، سنن الترمذی، دارالفکر، بیروت، ج۴، ص۴۰۹؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۲۴۷؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۲۳۸؛ الفردوس بمأثور الخطاب، ج۱، ص۳۵۸؛ تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۲؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۳۶؛ کنز العمال، ج۳، ص۶۴؛ دلیل الفالحین، ج۲، ص۲۸۸-۲۸۹؛ البیان و التعریف، ج۱، ص۲۷۳.
- ↑ وی صُدی بن عجلان باهلی معروف به ابوامامه از اصحاب پیامبر است که در شام سکونت گزید و در سال ۸۶ هجری در آنجا از دنیا رفت. وی در پیکار صفین همراه امیرمؤمنان علی (ع) گشت ولی از نبرد بازگشت. در صحیح بخاری و صحیح مسلم دویست و پنجاه حدیث از وی نقل شده است. ر.ک: الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۱۱-۴۱۲؛ التاریخ الکبیر، ج۴، ص۳۲۶-۳۲۷؛ أبومحمد عبدالرحمن بن أبی حاتم الرازی، الجرح و التعدیل، الطبعة الاولی، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة، حیدرآباد الدکن، ج۴، ص۴۵۴؛ المعجم الکبیر، ج۸، ص۸۹؛ الأعلام، ج۳، ص۲۰۳.
- ↑ «سخنی حق که به پیشوای ستمگر گفته شود». السنن الکبری، ج۱۰، ص۹۱.
- ↑ «همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون آب دهانی است در برابر دریای پرموج پهناور و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند؛ و برتر از همه اینها سخن دادگرانه است که در برابر پیشوایی ستمگر گویند». نهجالبلاغه، حکمت ۳۷۴.
- ↑ «بر شما پیشوایانی حکومت خواهند کرد که روزیهای شما را تصاحب کنند و سخنانی به دروغ گویند و کرداری ناشایست نمایند. از شما خشنود نشوند مگر آنکه زشتیهایشان را نیک شمارید، و دروغهایشان را تصدیق کنید. پس حق را واگذارید تا بدان راضی شوند، و چون [از حق] تجاوز کردند [مقابلشان بایستید که] هر کس در این راه کشته شود، شهید است». المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۳۶۲؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۲۸؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۹؛ کنزالعمال، ج۶، ص۶۷.
- ↑ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۵؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۲۴؛ کنزالعمال، ج۴، ص۴۲۰.
- ↑ ر.ک: الانتفاضات الشیعیة عبر التاریخ، ص۱۰۰.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۲۲۱-۲۲۸.