سیره پیامبر خاتم درباره عدالت فرهنگی چه بود؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سیره پیامبر خاتم درباره عدالت فرهنگی چه بود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره سیاسی پیامبر خاتم
مدخل اصلیعدالت فرهنگی در معارف و سیره نبوی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

سیره پیامبر خاتم درباره عدالت فرهنگی چه بود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره سیاسی پیامبر خاتم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی پیامبر خاتم مراجعه شود.

پاسخ نخست

روح الله دهقانی

آقای روح الله دهقانی، در مقاله «نظریه عدالت در دولت نبوی» در این‌باره گفته‌ است:

«پیامبر گرامی اسلام (ص) با ابلاغ دعوت خود، هرگونه امتیاز و ارزش جاهلی مثل ثروت و نسب را از میان برداشت و تقوای الهی را معیار و میزان ارزش‌گذاری افراد قرار داد. حضرت می‌فرمایند: "مردم همانند دندانه‌های شانه با یکدیگر برابرند"[۱]. همچنین در حجة الوداع می‌فرمایند: "مردم به یک اندازه فرزند آدم و حوایند. عربی را بر عجمی و عجمی را بر عربی جز به تقوای الهی برتری نیست"[۲].

یکی از بدترین تبعیض‌ها در عرب جاهلی، تبعیض جنسیتی و تحقیر زن بود که با آمدن اسلام از میان رفت و ملاک برتری زن یا مرد بر یکدیگر، صرفاً تقوا قرار داده شد. رسول خدا (ص) با بیان جایگاه واقعی زن و ارزش دادن به او، نگرش‌ها را متحول کرد. حضور فعال همسران پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) و زنان هم‌عصر او در فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دلیل این مدعاست.

با این وجود پیامبر برای پذیرش دعوت خود، هیچ‌گونه تحمیلی را بر افراد اعمال نساخت و اصولاً پذیرش دین با تحمیل ناسازگار است، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى[۳] و نیز ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ[۴] و نیز به پیامبر تاکید می‌کند که ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ * إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ * فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ[۵]. بر همین اساس است که در دین اسلام، اگر عملی از روی اکراه انجام شود، هیچ اثری بر آن مترتب نمی‌شود. دین امری اختیاری است و در صورتی که اختیاری پذیرفته شود، ارزشمند است»[۶]

پانویس

  1. «النَّاسُ‏ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ‏ الْمُشْطِ»؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹.
  2. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۰. «النّاس في الإسلام سواء. طفّ الصّاع لآدم وحوّاء. لا فضل لعربيّ على أعجميّ، ولا لأعجميّ على عربيّ إلّا بتقوى الله».
  3. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوراتر چنگ زده است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  4. «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
  5. «پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌ای * تو بر آنان چیره نیستی * مگر آنانکه رو بگردانند و کفر ورزند * که خدا آنان را به عذاب بزرگ‌تر عذاب کند» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۴.
  6. دهقانی، روح الله، مقاله «نظریه عدالت در دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۱۸۶.