سیره سیاسی پیامبر خاتم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

سیره سیاسی پیامبر خاتم (ص) در مصادیقی تبلور دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از: واجد بودن شرایط رهبری بودن آن حضرت، رهبری، مدیریت و مشورت؛ ظرفیت شنیدن انتقاد و تنفر از مداحی و چاپلوسی و داشتن نظم و انضباط و رعایت آن هم از سوی خود و هم از سوی یاران.

مقدمه

از مواردی که می‌توان به عنوان نمونه از سیره‌های سیاسی پیامبر خاتم (ص) نام برد موارد زیر است:

  1. واجد بودن شرایط رهبری: پیامبر (ص) تمام شرایط رهبری را در حد کمال داشت: حس تشخیص، قاطعیت، عدم تردید و دو دلی، شهامت، اقدام و بیم نداشتن از عواقب احتمالی، پیش‌بینی و دوراندیشی، تحمل انتقادها، شناخت افراد و توانایی‌های آنان و تفویض اختیارات در خور توانایی‌ها، نرمی در مسائل فردی و صلابت در مسائل اصولی، شخصیت دادن به پیروان و به حساب آوردن آنان و پرورش استعدادهای عقلی و عاطفی و عملی آنها، پرهیز از استبداد و میل به اطاعت کورکورانه، تواضع و فروتنی، سادگی، وقار و متانت، علاقه شدید به سازمان و تشکیلات برای شکل دادن و انتظام دادن به نیروهای انسانی. می‌گفت: "اگر سه نفر با هم مسافرت می‌کنید، یک نفرتان را به‌عنوان رئیس و فرمانده انتخاب کنید". در دستگاه خود در مدینه تشکیلات خاص ترتیب داد؛ از آن جمله جمعی دبیر به‌وجود آورد و هر دسته‌ای کار مخصوصی داشتند: برخی کاتب وحی بودند و قرآن را می‌نوشتند، برخی متصدی نامه‌های خصوصی بودند، برخی عقود و معاملات مردم را ثبت می‌کردند، برخی دفاتر صدقات و مالیات را می‌نوشتند، برخی مسئول عهدنامه‌ها و پیمان‌نامه‌ها بودند. در کتب تواریخ همه اینها ضبط شده است.
  2. رهبری و مدیریت و مشورت: با اینکه فرمانش میان اصحاب بی‌درنگ اجرا می‌شد و آنها مکرر می‌گفتند: چون به تو ایمان قاطع داریم، اگر فرمان دهی که خود را در دریا غرق کنیم و یا در آتش بیفکنیم می‌کنیم، او هرگز به روش مستبدان رفتار نمی‌کرد. در کارهایی که از طرف خدا دستور نرسیده بود، با اصحاب مشورت می‌کرد و نظر آنها را محترم می‌شمرد و از این راه به آنها شخصیت می‌داد. در بدر مسئله اقدام به جنگ، همچنین تعیین محل اردوگاه و نحوه رفتار با اسرای جنگی را به شور گذاشت. در احد نیز درباره اینکه شهر مدینه را اردوگاه قرار دهند و یا اردو را به خارج ببرند، به مشورت پرداخت. در جنگ‌های احزاب و تبوک نیز با اصحاب به شور پرداخت.
  3. ظرفیت شنیدن انتقاد و تنفر از مداحی و چاپلوسی: او گاهی با اعتراض برخی یاران مواجه می‌شد؛ اما بدون آنکه درشتی کند نظرشان را به آنچه خود تصمیم گرفته بود، جلب و موافق می‌کرد. از شنیدن مداحی و چاپلوسی بیزار بود، می‌گفت: «به چهره مداحان و چاپلوسان خاک بپاشید. محکم‌کاری را دوست داشت. مایل بود کاری که انجام می‌دهد متقن و محکم باشد تا آنجا که وقتی یار مخلصش سعد بن معاذ از دنیا رفت و او را در قبر نهادند، او با دست خویش سنگ‌ها و خشت‌های او را جابه‌جا و محکم کرد و آن‌گاه گفت: من می‌دانم که طولی نمی‌کشد همه اینها خراب می‌شود، اما خداوند دوست می‌دارد که هرگاه بنده‌ای کاری انجام می‌دهد آن را محکم و متقن انجام دهد[۱].
  4. نظم و انضباط: نظم و انضباط بر کارهایش حکم‌فرما بود. اوقات خویش را تقسیم می‌کرد و به این عمل توصیه می‌کرد. اصحابش تحت تأثیر نفوذ او دقیقاً انضباط را رعایت می‌کردند. برخی تصمیمات را لازم می‌شمرد آشکار نکند و نمی‌کرد، مبادا که دشمن از آن آگاه شود. یارانش تصمیماتش را بدون چون و چرا به کار می‌بستند؛ مثلاً فرمان می‌داد آماده باشید، فردا حرکت کنیم؛ همه به طرفی که او فرمان می‌داد همراهش روانه می‌شدند، بدون آنکه از مقصد نهایی آگاه باشند و در لحظات آخر آگاه می‌شدند. گاه به عده‌ای دستور می‌داد به طرفی حرکت کنند و نامه‌ای به فرمانده آنها می‌داد و می‌گفت: بعد از چند روز که به فلان نقطه رسیدی نامه را باز کن و دستور را اجرا کن. آنها چنین می‌کردند و پیش از رسیدن به آن نقطه نمی‌دانستند مقصد نهایی کجاست و برای چه مأموریتی می‌روند؛ بدین ترتیب دشمن و جاسوس‌های دشمن را بی‌خبر می‌گذاشت و احیاناً آنها را غافلگیر می‌کرد[۲].[۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۲، ص۱۰۷.
  2. مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، صص ۲۵۹ و ۲۶۰.
  3. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، صفحه ۴۵ تا ۷۳.